اکنون هیچ بحرانی در منطقه بدون مشارکت ایران به راه حل پایداری نخواهد رسید و این دولت ایالات متحده است که باید برای نشستن بر سر میز مذاکره با ایران به منظور برون رفت از بن بست گرفتار شده در منطقه تقلا کند
الوقت- روابط قدرت و الگوهای همبستگی و خصومت در میان دولتها، مبنایی برای ارزیابی نظم امنیتی منطقه به دست میدهد. دگرگونی در نظام امنیتی – سیاسی و نظم منطقهای غرب آسیا پس از تحولات عدیدهای چون لشگرکشی غرب به افغانستان و عراق در سالهای آغازین قرن بیستم و سپس بروز دومینو انقلابهای مردمی در حوزه عربی در سال 2011، واقعیتی است که امروزه قدرتهای رقیب منطقهای و بینالمللی را به تکاپو برای تأثیرگذاری بر روند تحولات در منطقه به منظور حفظ و پیشبرد منافع خود انداخته است. جنگ سوریه نماد بارز و آیینه تمامنمای این رقابت سخت بود که سرنوشت این جنگ نقطه عطفی در تعیین شاکلههای کلی نظم منطقه در آینده، به صورت روابط قدرت میان دولتها بر اساس الگوی همبستگی و دشمنی موجود در میان آنها، خواهد بود. موضوعی که با تسلط نیروهای دولت مرکزی سوریه بر بیشتر مناطق کشور و شکست گسترده تروریستهای وابسته به غرب و دولتهای عربی متحد آن در منطقه، رو به پایان است و در نتیجه، معادلات قدرت در منطقه اکنون به زیان ائتلاف آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی و به سود اضلاع محور مقاومت در حال رقم خوردن است.
اما پذیرش این واقعیت -که برای غربیها، صهیونیستها و دولتهای متحجر عربی منطقه بسیار سخت و غیر قابل هضم میباشد- موجب شده تا آنها به تکاپو برای جلوگیری از تقویت نفوذ مقاومت به رهبری ایران بیفتند که اقداماتی همچون تلاش برای تشکیل ناتو عربی، خروج از توافق هستهای و زمینه سازی برای فشار اقتصادی بر ایران از طریق تحریم های نفتی، تروریستی اعلام کردن گروه های عضو محور مقاومت چون حزب الله لبنان و جهاد اسلامی و حماس، حمایت از رفراندوم استقلالطلبی کردها در عراق، تداوم جنگ علیه یمن، تهدیدات رو به فزونی رژیم صهیونیستی علیه تمامیت ارضی لبنان و... پردههای مختلف این سناریو میباشند. با این وجود این واقعیت که چنین اقداماتی قادر نیست حرکت قطار تحولات در ریل افزایش حضور و نفوذ مقاومت در آینده منطقه را متوقف سازد و برای حل و فصل مسائل و بحرانهای منطقه مشارکت ایران ضروری و الزامی میباشد امری است که برای اکثر ناظران سیاسی و حتی سیاستمداران کشورهای غربی مسجل شده است. به عنوان مثال میتوان به سخنان روز گذشته «چاک هیگل» وزیر دفاع دولت اوباما و سناتور پیشین ایالات متحده اشاره کرد که با ناممکن دانستن طرح خروج ایران از سوریه گفت: «آنجا منطقه ایران است و آمریکاییها اما ساکن خاورمیانه نیستند، مگر اینکه بخواهید واقعیتهای ژئوپولیتیک را تغییر دهید که خوب – موفق باشی آقای بولتون!». بدون تردید سخنان این مقام بلندپایه سابق آمریکا که به زیر و بم تحولات جاری منطقه و پتانسیل قدرت واشنگتن و رقبای این کشور آشنایی کامل دارد اعترافی تلخ به قدرت بیبدیل مقاومت و ایران و ناتوانی کاخ سفید در محدود کردن این توان میباشد.
قدرت ایران و منافع مشترک منطقهای
اینکه جمهوری اسلامی توانسته است در پروندههای مختلف منطقهای به گونهای کنشگری و سیاستورزی داشته باشد که اکنون شکست را به رقبایی چون عربستان سعودی، آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگران تحمیل سازد، موضوعی است که در واقع به ماهیت و نوع قدرت جمهوری اسلامی باز میگردد. ایران بر خلاف دیگر بازیگران به دنبال کسب هژمونی نیست و همین امر موجب شده است تا بیشترین انطباق را با منافع کشورها و ملتهای منطقه داشته باشد. در واقع طرح امنیتی مقاومت برای منطقه بر مبارزه واقعی با تروریسم و مقابله با بیثباتی، مداخله و سلطه بیگانگان بر مقدرات ملتها و کشورهای منطقه قرار دارد که این امر پیروزی جمهوری اسلامی در پروندههای امنیتی منطقه طی سال های گذشته را به پیروزی متحدین تبدیل کرده است. در این راستا میتوان به شکست داعش در عراق و سوریه، درگیری نظامی مقاومت در منطقه عرسال لبنان با عناصر تروریستی مورد حمایت محور غربی-عربی، جلوگیری از تجزیه عراق و سوریه، و حمایت از گروههای مقاومت فلسطینی در برابر رژیم صهیونیستی اشاره کرد. اما در مقابل دخالتهای کشورهای رقیب ایران در اوضاع سوریه، عراق، لبنان، یمن و افغانستان جز گسترش ناامنی، بی ثباتی و تروریسم عایدی برای این کشورها نداشته است.
علاوه بر این در پروندههای سیاسی نیز وضع به همین منوال است که انتخابات لبنان و عراق و پیروزی نیروهای نزدیک به مقاومت در این کشورها مؤیدآن بوده و نشانگر افزایش نفوذ و محبوبیت گفتمان مقاومت ملت ایران در منطقه - علیرغم سنگ اندازی و مانعتراشیهای چندین دههای غرب- میباشد. بنابراین همچنانکه وزیر دفاع سابق آمریکا اعتراف میکند اکنون هیچ بحرانی در منطقه بدون مشارکت ایران به راه حل پایداری نخواهد رسید و این دولت ایالات متحده است که باید برای نشستن بر سر میز مذاکره با ایران به منظور برون رفت از بن بست منطقه ای که در آن گرفتار شده تقلا کند.