بیانیه فرافکنانه ناتو بر علیه نقشآفرینی منطقهای ایران در حالی صورت میگیرد که با نگاهی به سیاستها، عملکرد و کارنامه نظامیگری ناتو در منطقه طی سالهای پس از اشغال افغانستان و عراق و در مقابل بررسی سیاستها و دستاوردهای راهبرد منطقهای ایران طی دهههای گذشته میتوان واقعیت را برملا کرد که نقش آفرینی کدامیک عامل ترویج تروریسم، بیثباتی، آشوب و بحران بوده است.
الوقت- نشست بیست و نهم سران کشورهای عضو ناتو در بروکسل از جهات گوناگونی حائز اهمیت بود که یکی از مهمترین ابعاد آن نام بردن از ایران در بیانیه پایانی بود. در این بیانیه از تشدید آزمایش موشکهای بالستیک و همچنین آنچه فعالیتهای بیثبات کننده ایران در منطقه خاورمیانه عنوان شده انتقاد شده است.
تقابل راهبردی غرب و ایران در طول 4 دهه گذشته یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون تقریباً هیچگاه وضعیت دگرگون یافته ای را به خود ندیده است و این تخاصم به صورت بی وقفه تداوم داشته است. تلاش برای کنترل ایران و جلوگیری از روند رو به گسترش نفوذ گفتمان مقاومت اسلامی در منطقه بخش جدایی ناپذیری از هرگونه دکترین و استراتژی غرب برای منطقه حساس غرب آسیا بوده است که البته در دورانهای مختلف با ویژگیها و تاکتیکهای مختلفی پی گرفته میشد. با این وجود طی سالهای اخیر و بویژه پس از راه یابی دونالد ترامپ به کاخ سفید، ایالات متحده به عنوان رهبر و نماد بلوک سیاسی، اقصادی و نظامی غرب (البته اگر با تنش های اخیر بتوان همچنان نام بلوک را با اطمینان برای اتحاد فراآتلانتیک بکار برد) رویارویی با ایران را به یکی از نقاط کانونی سیاست خارجی خود قرار داده است که این امر به دلیل شکستهای پی در پی راهبردی آنها از جبهه مقاومت در پروندههای مهمی چون سوریه، عراق، لبنان، یمن، افغانستان میباشد. لذا بیانیه کم سابقه و ضدایرانی ناتو علی رغم بروز اختلافات عدیده میان دول اروپایی و دولت آمریکا را میتوان در همین راستا دانست.
نرمش اروپا برای کاهش خشم ترامپ
اعضا ناتو در حالی برای صدور بیانیه بر علیه ایران توافق کردند که در همین نشست شکاف بزرگ میان آمریکا و کشورهای اروپایی بیش از هر زمان دیگری نمایان بود. ترامپ پس از آغاز جنگ تجاری با کشورهای اروپایی و حمایت از روند جدایی اعضا این اتحادیه (همچون برگزیت) در نشست روز گذشته خواهان افزایش سریع و بی قید و شرط بودجه نظامی اعضا تا دو درصد از تولید ناخالص داخلی شد و تهدید کرد که در غیر این صورت از این پیمان خارج خواهد شد موضعی که به هیج وجه برای دولتهای اروپایی خوشایند نبود. این شکاف روز به روز در دوران ترامپ گسترده تر میشود بنابراین دولتهای اروپایی برای جلوگیری از این روند اولاً با درخواست قلدرمآبانه واشنگتن موافقت کردند و اعلام کردند که بودجه نظامی خود را افزایش خواهند داد و از سوی دیگر برای خوشنود کردن کاخ سفید در بیانیه پایانی بر علیه تهران موضع گیری کردند. این موضوع وقتی بهتر درک میشود که به نگرانی عمده کشورهای اروپایی از دیدار چند روز آینده ترامپ و پوتین در هلسینکی فنلاند توجه کنیم. دول اروپایی بیم این را دارند که در صورت مخالفت با درخواستهای ترامپ، وی در توافقاتی پشت پرده با پوتین امتیازاتی بدهد که نهایتاً به تقویت موضع مسکو و افزایش تهدیدات علیه اروپا بینجامد.
بنابراین میتوان گفت بیانیه ضد ایرانی ناتو صرفاً با خواست آمریکا و بر اساس ضرورتهای همسویی دولت های اروپایی با ترامپ صورت گرفت. ترامپ به منظور فشار بر ایران، آمریکا را به صورت یکجانبه از توافق هستهای با این کشور خارج کرد و از قصد خود برای بازگرداندن تحریمها در دو مرحله طی سال جاری میلادی گفته است. در تایید این موضوع روزهای پیش از آغاز نشست ناتو مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا برای اجماع سازی علیه ایران ابتدا سفری به منطقه داشت و سپس عازم بروکسل شد.
مقایسه کارنامه ایران و ناتو در مبارزه با تروریسم و ثباتسازی منطقهای
بیانیه فرافکنانه ناتو بر علیه نقشآفرینی منطقهای ایران در حالی صورت میگیرد که با نگاهی به سیاستها، عملکرد و کارنامه نظامیگری ناتو در منطقه طی سالهای پس از اشغال افغانستان و عراق و در مقابل بررسی سیاستها و دستاوردهای راهبرد منطقهای ایران طی دهههای گذشته میتوان واقعیت را برملا کرد که نقش آفرینی کدامیک عامل ترویج تروریسم، بیثباتی، آشوب و بحران بوده است. اشغال افغانستان و عراق و سرنگونی حکومتهای آنها با بهانه ترویج دموکراسی به سرکردگی آمریکا و پشتیبانی ناتو در سالهای آغازین قرن 21 نه تنها به ایجاد ثبات و توسعه اقتصادی و سیاسی در این کشورها نیانجامید بلکه در نتیجه فروپاشی ساختار سیاسی، نظامی و اقتصادی، این کشورها علاوه بر کشتار وسیع غیرنظامیان و آوارگی صدها هزار انسان، به بستری مناسب برای رشد و تکثیر گروه های تروریستی تکفیری وهابی تبدیل شدند که خط ایدئولوژیک، حمایت مالی و سازماندهی نظامی خود را از دولتهای دیکتاتوری متحد غرب در منطقه دریافت میکنند. در دوره اخیر نیز حمله مستقیم نظامی به لیبی و بحران آفرینی در سوریه و یمن (به صورت غیرمستقیم) برای پیشبرد برنامههای توسعه گرایانه در منطقه استراتژیک خاورمیانه و حمایت از رژیم جنایتکار صهیونیستی، تمامی شعارهای دموکراسی خواهانه و حقوق بشردوستانه دولتهای غربی تعیین کننده برنامهها و رویکردهای ناتو در امور سیاسی، نظامی، فرهنگی و سایبری را بی اعتبار کرده است و ماهیت تغییر شکل یافته استعمارگرایی نوین غرب را نمایان ساخته است. اما تلاش برای فروپاشی سوریه و تجزیه عراق و یمن و حتی دولتهای بزرگتری چون ترکیه در آینده پیش رو با سد محکمی به نام ایران و مقاومت مواجه گردید. راهبرد اصلی سیاست منطقهای ایران در طول دهههای گذشته مشخص بوده که عبارتست از جلوگیری از حضور نظامی غرب در منطقه، حمایت از استقلال سیاسی و حاکمیت مردمی کشورهای منطقه و مقابله با توسعه طلبیهای رژیم صهیونیستی که در وهله اول موجودیت فلسطین و ثبات منطقهای و در ادامه منافع مسلمانان را نشانه رفته است. در همین راستا ایران بلافاصله و بدون چشمداشت اقتصادی پس از درخواست دولتهای سوریه و عراق برای مبارزه با گسترش حضور گروههای تروریستی به کمک این کشورها شتافت و با تجاوز نظامی ائتلاف سعودی به یمن به مخالفت برخاست که به گفته سازمان ملل به بزرگترین فاجعه انسانی قرن انجامیده است.
از سوی دیگر ایران با وجود برخورداری از توان نظامی بالا و قدرت موشکی بلامنازع در منطقه هیچگاه تهدیدی برای کشورهای همسایه نبوده و کاملاً بر عکس قدرت نظامی ایران وزنه ثبات منطقه در دوران پرآشوب کنونی بوده است. لذا در مجموع می توان گفت بیانیه سیاسی و فرافکنانه ناتو بر ضد ایران در حالی صورت میگیرد که دولتهای متحد غرب در منطقه از جمله رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارت به نقض آشکار و غیرقابل کتمان حقوق بشر در فلسطین و یمن میپردازند و نه تنها هیچگونه انتقادی از سوی ناتو شامل برنامههای بیثبات کننده آنها نمیشود بلکه در یک همسویی راهبردی حمایتهای نظامی، سیاسی و لجستیکی از این رژیمها افزایش مییابد.