الوقت- ورود غیرمسلحانه طالبان به کابل پایتخت افغانستان، همزمان با اعلام آتش بس سه روزه از سوی دولت به مناسبت پایان ماه رمضان و عید فطر صورت گرفت و در تصاویر منتشر شده از کابل بجای صحنههای دود و انفجار، تصاویری متشر شد که در آن جنگجویان طالبان و نیروهای امنیتی و سربازان افغان به مناسبت عید فطر با هم عکس یادگاری میگرفتند.
همچنین در پی اعلام تمدید نامحدود آتشبس با طالبان از سوی اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان، وزارت خارجه آمریکا هم اعلام کرده آماده پیوستن به مذاکرات صلح با طالبان است. در این ارتباط مایک پومپئو، وزیرخارجه آمریکا در واکنش به خبر تمدید آتشبس عید فطر گفت هرگونه مذاکره و برقراری صلحی باید با مشارکت بینالمللی همراه شود و واشنگتن آماده است که به جریان این مذاکرات بپیوندد. ناتو هم با صدور بیانیهای از تمدید آتشبس و توقف درگیریها میان طالبان و نیروهای دولت افغانستان استقبال کرد و از آمادگی برای همکاری برای تداوم آتش بس سخن گفت.
افغانستان هنوز تحت اشغال است
با وجود ادعای آمادگی آمریکا برای گفتگو با طالبان و استقبال ناتو از آتش بس در افغانستان، اما واکنش طالبان به این ادعاها بسیار متفاوت بوده است.
اندکی پس از آنکه دولت افغانستان بصورت یک طرفه آتش بس اعلام شده عید فطر را تمدید کرد، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان اعلام کرد که این گروه قصد تمدید آتشبس را ندارد. سخنگوی طالبان گفته است که "افغانستان همچنان تحت اشغال است. آتش بس اعلام شده به ۳ روز عید محدود میشود و ما قصد نداریم که آنرا تمدید کنیم".
مشخص است که اشاره سخنگوی طالبان به اشغال افغانستان، به ۱۸ سال حضور نظامی آمریکا و ناتو در این کشور مربوط است که براساس گفتهها و بیانیههای طالبان مهمترین مانع صلح نیز به شمار میرود.
در واقع اگرچه آتش بس سه روزه دولت کابل با پذیرش رهبران طالبان روبرو شد، اما اعلام عدم تداوم این آتش بس از سوی سخنگوی طالبان بدلیل اشغال نظامی این کشور خود به مهمترین دلیل عدم دستیابی به صلح و ثبات بلند مدت در افغانستان اشاره کرده است.
به عبارت دیگر در شرایطی که پیش شرط طالبان طی سالهای گذشته برای از سرگیری گفتگوهای صلح همواره خروج نظامیان آمریکایی و ناتو از افغانستان بوده است، حال مشخص است که اعلام حمایت کاخ سفید از آتش بس و صلح در افغانستان تا چه اندازه به دور از واقعیتهای موجود خواهد بود. در واقع در حالی که برای طالبان وضعیت اشغال افغانستان همچنان تغییری نکرده است اعلام حمایت آمریکا از گفتگوهای صلح همزمان با اشغال نظامی موضوعی به طور کامل غیرقابل پذیرش خواهد بود.
رویکرد متناقض آمریکا در افغانستان
از طرف دیگر نگاهی به سیاستها و رویکردهای ایالات متحده در افغانستان نشان میدهد که واشنگتن همواره طی سالها جنگ داخلی افغانستان همزمان مسیری پر تناقض را دنبال کرده است.
جنگ افغانستان در سال 2001 و در دوره جورج بوش آغاز شد، اما جانشین او باراک اوباما با وجود انتقاد علیه این جنگ همان راه قبلی اعزام نظامیان بیشتر به افغانستان را دنبال کرد تا آن جا که بنابر آمار موجود حداقل 30 هزار نظامی جدید بدستوراوباما به افغانستان اعزام شدند، هرچند در 18 ماه پایانی ریاست جمهوری اوباما، او نیز افزایش نظامیان بیشتر در افغانستان را بی نتیجه و به رویکرد کاهش نیروهای خارجی در افغانستان روی آورد. در حال حاضر نیز ترامپ همان راه گذشتگان خود را میرود و در حالی که قرار بود بر اساس استراتژی پیشین و حتی ادعاهای انتخاباتی خودش، نظامیان خارجی را در افغانستان کاهش دهد، اما او در استراتژی خود در مورد افغانستان اعلام کرده که تصمیم به افزایش نیروهای خارجی در این کشور دارد. در این شرایط تردیدی نیست که بی نتیجه بودن این مسیر امتحان شده برای ترامپ نیز ثابت خواهد شد.
در واقع هر سه رئیس جمهوری که تا کنون به کاخ سفید راه یافتهاند مسیر پرتناقضی را در میدان افغانستان دنبال کرده و هر کدام در مقطعی بر افزایش و در مقطعی دیگر بر کاهش نیروها در افغانستان تاکید داشته، اما هیچکدام طی 17 سال گذشته هنوز نتوانستهاند راه حلی را برای طولانیترین جنگ آمریکا در خاورمیانه پیدا کنند.
در وضعیت فعلی نیز وزیر خارجه آمریکا و فرمانده ناتو در افغانستان در حالی به استقبال آتش بس و اعلام آمادگی برای گفتگو با طالبان رفته، که پیش از آن خروج نظامیان خارجی از افغانستان پیش شرط صلح از سوی طالبان عنوان شده بود، اما واشنگتن برخلاف این پیش شرط به افزایش نیروهای خارجی در افغانستان روی آورده و این رویکرد درست در نقطه مقابل دستیابی به صلح در افغانستان میباشد. لذا برای بسیاری از ناظران این جای سوال است که ایالات متحده چگونه از صلح با طالبان سخن میگوید در حالی که همزمان بر افزایش نیروهای خارجی در افغانستان به عنوان عامل به بن بست رسیدن صلح تاکید دارد؟
آمادگی آمریکا برای صلح، عقب نشینی یا تداوم حضور
اعلام آمادگی آمریکا برای گفتگو با طالبان در حالی اعلام شده که در استراتژی اعلام شده جدید آمریکا در مورد افغانستان، مذاکره با طالبان جایی ندارد.
همین موضعگیری را ترامپ در بهمنماه سال گذشته در جریان نشستی با نمایندگان اعضای شورای امنیت سازمان ملل از جمله سفرای چین، فرانسه، بریتانیا و روسیه در واشنگتن تاکید و اعلام کرد که نمیخواهیم با طالبان گفتوگو کنیم و به این زودی ها هیچ گفتگو و مذاکرهای با طالبان نخواهیم داشت. از زمان این ادعای ترامپ کمتر از چهار ماه میگذرد، اما حال وزیرخارجه آمریکا در جریان آتش بس داخلی در افغانستان برخلاف ادعای قبلی ترامپ بر لزوم حضور واشنگتن در گفتگوهای احتمالی صلح دولت و طالبان تاکید داشته است.
با این شرایط آیا چنین تغییر جهتی از سوی واشنگتن را میتوان را به مثابه عقب نشینی و عزم آمریکا برای صلح در افغانستان ارزیابی کرد؟ در این صورت اتهامات مطرح شده از سوی نمایندگان پارلمان افغانستان در ارتباط با حمایت آمریکا از داعش چگونه قابل توجیه است؟
در همین ارتباط علاوه بر روسیه و ایران که امریکا را مسئول انتقال داعش به افغانستان عنوان کردهاند، تا کنون طی چند نوبت، "لطفالله بابا" به عنوان نماینده مردم «ننگرهار» در مجلس سنای افغانستان اعلام کرده است که پایگاه نظامیان آمریکایی در"بتی کوت" ولایت ننگرهار در شرق افغانستان به اعضای گروه تروریستی داعش در شهرستان های "هسکهمینه"، "خوگیانی"و "ده بالا"، تجهیزات نظامی ارسال می کند. همچنین "شکیبا هاشمی"از اعضای پارلمان افغانستان نیز در این باره گفته است واشنگتن در تلاش است تا با انتقال این تروریستها به شمال افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی را ناامن و از این طریق روسیه را تهدید کند.
براین اساس در حالی که مدارک و مستندات بی شماری از حمایت علنی نیروهای آمریکایی از اعضای داعش و کمک به انتقال آنان در مناطق مختلف افغانستان وجود دارد، اعلام آمادگی دستگاه سیاست خارجی آمریکا برای گفتگوهای صلح جز در چارچوب همان رویکرد شعاری کاخ سفید تبیین نمیشود. رویکردی که در شعارها بر صلح تاکید دارد و در میدان عمل بر تداوم جنگ. به واقع برقراری صلح در افغانستان جز به معنای پایان حضور واشنگتن در این کشور جنگ زده نیست و به احتمال زیادی رهبران ایالات متحده از این موضوع آگاه هستند که با وجود ادعای صلح، اما تنها راه ادامه حضورشان، ادامه جنگ است. جنگی که با وجود نظامیان خارجی به سختی میتوان پایانی را برای آن متصور بود. بنابراین مشاهده می شود درست در شرایطی که تداوم آتش بس و اعلام آمادگی طالبان به مذاکره با دولت مرکزی، مسئله توجیه و مشروعیت تداوم حضور نیروهای خارجی را به خطر انداخت، داعش با انجام حمله ای انتحاری و به خاک و خون کشیدن کسانی که برای شکلگیری این گفتگوها زمینه سازی می کردند عملاً در راستای منافع دولت های خارجی برای بر هم زدن شرایط مصالحه حرکت می کند. بر همین اساس می توان این واقعیت را امروزه به صورت عیان و روشنتری مشاهده کرد که اصلی ترین ریشه ناامنی و جنگ در افغانستان حضور نیروهای نظامی غرب در این کشور است که منافع استراتژیکی را از مسیر تداوم این حضور بویژه در مقابله با قدرت گیری و توسعه نفوذ روزافزون چین و روسیه در جنوب، مرکز و غرب آسیا دنبال می کند. در این شرایط شکلگیری هرگونه صلح پایدار در افغانستان به صورت تاثیرگذاری برای پیشبرد منافع و تداوم هژمونی غرب چالشی اساسی محسوب می گردد. آمریکا در دوران ترامپ آشکارتر از همیشه نقاب نظامی گری برای حمایت از گسترش دموکراسی و حقوق بشر را از صورت برداشته است بنابراین طرفداران حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان اکنون در مقابل این علام سوال بزرگ قرار دارند که چرا آمریکایی که در دوران ترامپ برای تداوم حمایت نظامی از نزدیک ترین متحدان قدیمی و استراتژیک خود در ناتو و حوزه خلیج فارس و شرق آسیا درخواست باج های کلانی کرده است اما در مورد افزایش تعداد و به تبع آن افزایش هزینههای نظامی در افغانستان بر اساس این رویکرد عمل نمی کند؟