الوقت- شرایط یمن طی سالهای اخیر به یکی از پیچیدهترين وضعیتها در خاورمیانه تبدیل شده است کهاين پیچیدگی بیش از هرچیز ناشی از ساختار قبیلهاي و دخالتهای خارجی در این کشور است. هیچ کشوری به اندازه عربستان سعودی در طی چند دهه گذشته در تحولات یمن نقش نداشته و ریاض همواره یکی از طرفهای اثرگذار در برخوردهای سیاسی در این کشور بوده است به طوری که کسی نميتواند در سطوح بالای قدرت در یمن، بی توجه به نقش و جایگاه سعودیها ایفای نقش کند. نکته حائر اهمیت این است که عربستان سعودی از زمان شکلگیری همواره نسبت به یمن نگاه ویژهاي داشته است و تلاش کرده تا نوعی از روابط منحصر به فرد را با یمنیها تنظیم کند تا منافع حداکثری خود در این کشور را تحصیل نماید.
سير تحولات يمن به گونهاي است که اگر قرار بود يک سال قبل امکانسنجي تفاهم بين ايران و عربستان در حوزههاي مختلف خاورميانه مورد بررسي قرار ميگرفت، يمن يکي از گزينههای محتمل بود؛ اما اتفاقاتي که اخیرا در يمن رخ داده، سبب شد فضا و نظم اين كشور به هم بخورد و شرايط جديدي ايجاد شود. در همین راستا استراتژي سعوديها براي يمن تأکيد بر عدم تشکيل يمني متحد و گسترش تفرقهافکني بوده است؛ زيرا از نگاه عربستان، يمن در شبه جزيره تنها قدرتي است که ميتواند هژموني اين کشور را به چالش بکشد.
به طور کلی وقوع انقلاب در یمن سعودیها را بیش از همه نگران کرد و از نکات بارز این انقلاب این بود که بخشی از اعتراضات متوجه عربستان سعودی و دیگر حامیان خارجی عبدالله صالح بود، هرچند ریاض توانست با بهره گیری از مهرههای آلترناتیو در یمن شرایط را به سود خود تغییر دهد ولی این نکته را به خوبی دریافت که یمن متحد همچنان خطرناکی برای عربستان خواهد بود و ميتواند هژمونی عربستان بر شبه جزیره را به چالش بکشد و الگو برداری از اعتراضات در یمن برای امنیت ریاض و دیگر رژیمهای مرتجع خطرناک خواهد بود. از این رو بود که عربستان بار دیگر گزینه تجزیه یمن و حمایت از تحرکات گریز از مرکز در این کشور را روی میز قرار داد .
از سوی دیگر بحران یمن، ابعادی گستردهتر از گستره و دامنه کشمکشها و تعارضات حوثیها با دولت یمن پیدا کرده است. تحولات یمن نشانگر و مبین شکافها و رقابتهای منطقهاي است. این بحران نشان می دهد، با وجود رقابتهای منطقهاي قدرتهای مهم منطقهاي یعنی ایران و عربستان، امکان گسترش یک نزاع داخلی به یک صف بندی منطقهاي وجود دارد. از آنجا که از منظر عربستان صعود و خیزش شیعیان در راس هرم قدرت در عراق منجر به گسترش دامنه نفوذ ایران در عراق و منطقه گردید، صعود شیعیان در یمن نیز در همین راستا تصویر می شود. در چنین وضعیتی، گرچه عربستان، یمن را «حیاط خلوت» خود می داند، قدرت گیری انصارالله در یمن، عربستان را در محاصره «کمربند شیعی» و «تنگنای ژئوپلیتیک» قرار می دهد و توان، ظرفیت و نیز اهرمهای اعمال فشار ایران بر عربستان و متحدان منطقهاي آن کشور را افزایش خواهد داد. این امر بدون تردید برای عربستان قابل تحمل نخواهد بود.
با این حال، مساله یمن از زاویه دیگری غیر از صعود شیعیان و افزایش دامنه نفوذ و قدرت ایران در منطقه، برای عربستان اهمیت راهبردی نیز دارد. در این ارتباط می توان به این نکته اشاره کرد که هر چند پایگاه و فعالیت عمده القاعده مربوط به پاکستان و افغانستان میباشد، اما در صورت بیثباتی و «سومالیزده شدن» یمن، این کشور همراه با سومالی به دو پایگاه بالقوه فعالیت سازمان تروریستی القاعده در آینده تبدیل خواهند شد. از این رو تداوم ناتوانی دولت یمن در رفع مشکلات و مسائل اقتصادی ـ معیشتی مردم، همچنین بسط بستر تحولات،ازدیاد فعالیت و انتشار گفتمان القاعده - داعش در چند سال اخیر نگرانیهای عمدهاي در عربستان برانگیخته است. این کشور به شدت نگران «برگشت احتمالی» شبح بمبگذاریهای 2003 و 2004، اما این بار از مرز یمن است .
به طور کلی عربستان یکی از ثروتمندترين کشورهای منطقه و یمن یکی از فقیرترين کشورهای منطقه می باشد. در واقع شکاف ثروت بین دو کشور تصویر «گسلی» را در ذهن سیاست گذاران سعودی موجب گردیده است؛ که با توجه به همسایگی دو کشور، نگرانیهای عمدهاي در مورد امکان و احتمال تسری ناامنی و بی ثباتی به داخل عربستان و تحریک و تحرک اقلیت سرکوب شده و ناراضی شیعه این کشور به وجود آورده است. سیاست «قطع کمکهای مالی» و «اعمال تحریم اقتصادی» از سوی عربستان جهت فشار بر دولت یمن، در نتیجه بی ثباتی هرچه بیشتر، هزینههای امنیتی- حیثیتی فراوانی برای عربستان در برخواهد داشت. از این رو، استمرار بی ثباتی یمن، دست برتر داشتن حوثیها در ساختار دولت و قدرتگیری فزاینده القاعده و بعضاً داعش، سه تهدید کلیدی و «پارادوکسیکال» برای ملک سلمان پادشاه جدید عربستان است .
با این حال با توجه به قدرت نظام قبیلهاي، تثبیت هر یک از فرقههای دینی (شیعی زیدی و سنی شافعی) و سیاسی در راس هرم ساختار قدرت دولت، نظم سیاسی یمن، شکننده و دچار بی ثباتی فزاینده خواهد شد.از این رو، شاید مطلوبترين گزینه برای ثبات و امنیت یمن، تشکیل دولت انتقالی- ائتلافی باشد، تا با تسهیم قدرت و مشارکت جناحها و گروههای مختلف، زمینه گذار یمن به امنیت نسبی فراهم گردد. البته عملیاتی شدن این سناریو مسلماً میبایست از سوی دو کشور ذی نفع و موثر منطقهاي یعنی ایران و عربستان مورد نظر و پذیرش قرار گیرد. تا این دو قدرت بزرگ اسلامی با یکدیگر به توافق نسبی نرسند، نميتوان مسائلی همچون داعش، تحولات سوریه، بحرین و یمن را شاهد بود. در این میان برخی کارشناسان به ویژه در مراکز مطالعاتی غربی محتمل ترين گزینه در یمن را «معامله تهاتری سیاسی» بین دو کشور ایران و عربستان، مبنی بر رها کردن سوریه از سوی عربستان و رها کردن یمن از طرف ایرانی میدانند .
در همین زمینه مارتین ریردن تحلیلگر مرکز تحقیقاتی «سابان» نزدیک به دموکراتها با اشاره بهاينکه برنده تحولات یمن چشم انداز رقابتهای آینده خاورمیانه است، تاکید ميكند کهايران از برگ تحولات یمن برای گرفتن امتیاز در خط قرمزهایش یعنی عراق و سوریه در برابر عربستان استفاده خواهد کرد و یمن از این پس اهرمی برای فشار مستمر بر عربستان خواهد بود .
در این میان غربیها تقویت جنوبیها علیه انصارالله را به عربستان توصیه ميكنند در همین زمینه «بروس ریدل» تحلیلگر بروکینز می نویسد: کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از سرمایه لازم برای کمک به یمن جنوبی (در صورت اعلام استقلال) برخوردار هستند. جنوب یمن ميتواند به عنوان پایگاهی برای مقابله با شمال این کشور که به طور عمده تحت کنترل حوثیهاست، مورد استفاده قرار گیرد. از سوی دیگر، بسیاری از اعضای گروه تروریستی القاعده شبه جزیره عرب در جنوب یمن ساکن هستند و به طور قطع برای کنترل منطقه با سعودیها وارد جنگ خواهند شد. اما دولت مستقل در یمن جنوبی ميتواند برای مبارزه همزمان با القاعده در منطقه و حوثیها در شمال، از نیروهای خارجی درخواست کمک نماید .
شورای همکاری خلیج فارس ميتواند مقاومت سنیها را در مقابل گروه شیعه زیدی تامین مالی کند. سازمان ملل متحد نیز از شورای همکاری خلیج فارس حمایت خواهد کرد. یمن که منابع مالی چندانی در اختیار ندارد بدون کمکهای شورای همکاری خلیج فارس خیلی سریع با مشکل مواجه خواهد شد. مجموعه مسائل مطرح شده حاکی از این است که در حوزه یمن نیز مبانی و زمینه های اختلافی ایران و عربستان پررنگ و قابل ملاحظه است؛ همین مساله چشم انداز همگرایی و توافق دو کشور را در حاله ای از ابهام قرار داده است.
جواد مددی