یکی از اهداف اصلی اسرائیل در گسترش روابط با جمهوری آذربایجان که از زمان فروپاشی شوروی تاکنون ادامه داشته است، ممانعت از گسترش نفوذ ايران در جمهوريهاي منطقه قفقاز جنوبی و البته آسیای مرکزی بوده است. این سياست استراتژيك اسرائيل در منطقه در جهت پيشبرد اهداف و منافع سياست خارجي خود می باشد.
الوقت- دولت اسرائیل همواره برای رهایی از قید و بندهای انزوای منطقهای و بینالملی تلاش می کند تا با کشورهای بیشتری شراکت کند. صهیونیستها با درک کامل از محدودیتهای ساختاری خود میکوشند تا با نفوذ در برخی مناطق، باب داد و ستد با کشورهایی را باز کنند که میتوانند مزیت های فراوانی را برای آنها فراهم آورند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، منطقه قفقاز جنوبی و سه کشور مستقل آن از جمله مکانهایی هستند که تلاویو به دنبال نفوذ در آنها می باشد. در این میان کشور مسلمان جمهوری آذربایجان به دلایلی چند بیش از دو کشور ارمنی منطقه (ارمنستان و گرجستان) توانسته است برای تلآویو جذابیت داشته باشد. حال اینکه چه علل و عواملی باعث شده است تا سران رژیم صهیونیستی در راه بالا بردن سطح روابط با باکو کوشش بسیاری از خود نشان دهند، پرسش مهمی است که مطرح می شود. به عبارت دیگر باید این سوال را بیان کرد که جمهوری آذربایجان دارای چه اهمیتی برای رژیم صهیونیستی در راه ادامه توسعه مناسابات است؟ بدون تردید در پاسخ به این پرسش عوامل مختلفی نقشآفرینی میکنند.
یکی از مهمترین نکات در این زمینه که از قضا کمتر در رسانهها مطرح شده است، بحث مسلمان بودن کشور جمهوری آذربایجان است. به دلیل زمینههای نفرتی که همواره از سوی مسلمانان نسبت به رژیم صهیونیستی (به دلیل بحث فلسطین) وجود داشته است، اسرائیل میکوشد تا با برخی کشورهای مسلمانی که زمینه برای بهبود روابط تلاویو با آنها وجود دارد، باب مراوده و گفتگو را فراهم سازد. سياستگذاران اسرائيلي همواره کوشیدهاند تا با برقراری روابط با کشورهایی که جمعیت عمده مسلمان دارند این استنباط که اسرائیل رژیمی ضد اسلامی است را از بین ببرند. چنان چه گفته شد در میان سه کشور منطقه قفقاز جنوبی، تنها آذربایجان است که اکثریت جمعیت این کشور را مسلمانان تشکیل میدهند و اسرائیل نیز طی سالهای اخیر تلاش گستردهای کرده است تا روابط اقتصادی خود را با باکو به سایر زمینه ها نیز تسری دهد.
موضوع مهم دیگر را باید به ایران مرتبط دانست، چه این که ایران همواره خاری در چشم سران رژیم صهیونیستی بوده است و آنها تلاش کرده اند تا با استفاده از برخی کشورهای نزدیک به ایران (هم از لحاظ جغرافیایی و هم پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی) جمهوری اسلامی ایران را در تنگنا و فشار قرار دهند. بدون تردید یکی از اهداف اصلی اسرائیل در گسترش روابط با جمهوری آذربایجان که از زمان فروپاشی شوروی تاکنون ادامه داشته است، ممانعت از گسترش نفوذ ايران در جمهوريهاي منطقه قفقاز جنوبی و البته آسیای مرکزی بوده است. این سياست استراتژيك اسرائيل در منطقه در جهت پيشبرد اهداف و منافع سياست خارجي خود می باشد. نفوذ در بدنه اطلاعاتی جمهوری آذربایجان توسط صهیونیستها جهت ضربه زدن به منافع ایران نکته امنیتی است که نباید اهمیت آن را دست کم گرفت. طی سالهای اخیر طی چندین بار این حقیقت آشکار شد که صهیونیستها تلاش کردهاند تا از طریق جمهوری آذربایجان آسیبهای امنیتی را به جمهوری اسلامی ایران وارد سازند. در هر حال دور از ذهن نیست که حضور در مرزهای شمالی ایران، یکی از مهمترین اهداف اسرائیل در روابط با جمهوری آذربایجان است.
برخورداری جمهوری آذربایجان از منابع غنی انرژی یکی دیگر از موضوعات و مسائلی است که اهمیت آذربایجان را برای رژیم صهیونیستی بالا برده است. آذربایجان هم به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود این توان را دارد تا به کشورهای مختلف انرژی صادر کند و بعید نیست. این امر برای اسرائیل که شدیدا نیازمند نفت است امری ضروروی است. البته صهیونیستها نگاه دیگری نیز در این رابطه دارند و آن اینکه این رژیم با آگاهی از پتانسیل های موجود بین ایران و جمهوری آذربایجان و روسیه تلاش می کند تا مانع شکل گیری و ایجاد همکاری های مشترک منطقه ای در حوزه انرژی بین این سه کشور شود.
در هر حال شکی نیست که با توجه به موقعیت ژئو پولیتیک، ژئواستراتژیک و ژئو اکونومیک جمهوری آذربایجان، این کشور برای اسرائیل از جهات مختلف حائز اهمیت است. هرچند در گذشته تلاشهایی برای پنهان سازی مناسبات تلاویو و باکو صورت می گرفت اما امروزه سطح بالای این روابط بسیار آشکار شده است، تا جایی که حتی نگرانی روسها را نیز در پی داشته است. نگرانی روس ها از این جهت است که بین آذربایجان با ارمنستان به عنوان یکی از کشورهای متحد روسیه بر سر موضوع قره باغ، جنگ صورت گیرد. لذا خرید گسترده تسلیحات نظامی اسرائیلی توسط دولت باکو امری نیست که به مذاق کرملین خوش آید.
با وجود این ملاحظات اما آذربایجان نشان داده است که بر اساس راهبرد عملگرایی و ایجاد موازنه استراتژیک در روابط خارجی همزمان با گسترش روابط با رژیم صهیونیستی، سیاست تعامل و توسعه روابط با تهران را نیز بویژه در موضوعات همکاری های اقتصادی در پیش گرفته است به صورتی که وزارت خارجه این کشور در گزارشی از تشریح دستاوردهای سیاست خارجی در سال 2017 مبلادی، به افزایش سطح دوستی و همکاری باکو-تهران نیز پرداخته است. اما اینکه آیا باکو خواهد توانست بدون آسیب زدن به روابط با تهران ، سیاست نزدیکی بیشتر به تل آویو را ادامه دهد موضوعی است که با توجه به حساسیت های شدید ایران از باز شدن جای پای اسرائیل به جوار مرزهای خود، امری دشوار به نظر می رسد.