ایالات متحده امریکا طی سال های اخیر و با پی ریزی سیاست ایران هراسی توانسته است میلیاردها دلار سلاح را به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بفروشد.ایران هراسی موجب شده است تا کشورهای عربی با حرص و ولع زیاد در زمینه خرید سلاح از امریکا از یکدیگر سبقت بگیرند.
الوقت- جهان امروز هرگز جشم انداز نویدبخش دهههای پیش برای پیشبرد صلح و ثبات بین المللی را نمایش نمی دهد. روز به روز بر حجم خرید و فروش تسلیحات نظامی نظامی در جهان افزوده میشود و میان دولتها برای افزایش هزینههای نظای رقابتی افسارگسیخته به راه افتاده است. در همین راستا 14 دی ماه وزارت خارجه آمریکا در گزارشی اعلام کرده است که هزینه نظامی جهان در طول یک دهه گذشته تا حدود ۴۶ درصد افزایش یافته است. بر اساس گزارش منتشر شده، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ میزان هزینههای نظامی سالانه جهان حدود ۲۶ تا ۴۶ درصد افزایش یافته است. میزان هزینه نظامی از حدود ۳۵ /۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۵ تا حدود 2/76 تریلیون دلار در سال ۲۰۱۵ افزایش یافته است. این گزارش نشان میدهد کشورهای ثروتمندی که به صورت دموکراتیک اداره می شوند به طور فزاینده متصل به آمریکا به عنوان منبع تامین تسلیحات هستند. این مساله به رشد تجارت جهانی تسلیحات و افزایش سهم آمریکا در صادرات جهانی آن از ۷۸ درصد تا ۸۳ درصد در طول یک دهه گذشته کمک کرده است. بدون تردید بحران آفرینی در مناطق مختلف جهان برای فروش بیشتر تسلیحات نظامی رویکردی است که سالیان سال است از طریق قدرتهای بزرگ نظام بین الملل و به خصوص ایالات متحده آمریکا انجام می شود. این کشور بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شووری تلاش کرده است تا با القاء این مفهوم که نظمی تک قطبی بر جهان حکمفرماست به تامین منافع حداکثری خود در جهان بپردازد. بدون شک اصلی ترین موضوعی که سیاست گذاران ایالات متحده برای توسعه بازار تسلیحاتی خود به دنبال آن هستند ایجاد بحران های مصنوعی(بحران سازی) در مناطق مختلف جهان از جمله خاورمیانه است. آنها با چنین بحرن سازی هایی در صدد هستند تا طرفین درگیر را هرچه بیشتر به سمت خشونت بکشانند تا از این طریق منافع کارتل های بزرگ تسلیحاتی این کشور تامین شود. تردیدی در این نیست که شرکت های سازنده تسلیحات و ابزارآلات نظامی همواره از لابی های بسیار سطح بالایی در بین سیاست گذاران آمریکایی برخوردار هستند. این که چه دلایل و زمینه هایی باعث ایجاد چنین رویکردی از سوی آمریکا شده است، پرسش مهمی است که در این رابطه مطرح می شود.
نظامی گری ابزار عبور از بحران
در یک بعد بحران اقتصادی در نظام سرمایه داری و تلاش غرب (به عنوان مهد سرمایه داری) برای صدور بحران به دیگر مناطق و بدین طریق بازتولید خود یکی از عوامل اصلی این فرآیند دهشتناک است. بنابر این رویه میتوان از بحران اقتصادی سال 2008 یاد کرد که اقتصاد کشورهای غربی را با چالش عظیمی رو به رو نمود که رکود، بیکاری، توقف رشد اقتصادی و ایجاد اعتراضات اجتماعی مهمترین نتایج آن بودند. در این شرایط جنگ ها به دلیل به حرکت درآوردن چرخ های اقتصاد ابراز بسیار مناسبی برای گذار دولت های سرمایه داری از بحران می باشد. در بعدی دیگر اما افزایش رقابت میان قدرت های بزرگ پس از برآمدن قدرتهای نوظهوری مانند چین و روسیه و هند و افول هژمونی آمریکا پس از جنگ سرد باعث شده است تا پیگیری سیاست افزایش هزینه های نظامی را شاهد باشیم.
خاورمیانه، نفت و مداخلات غرب
مناطق مختلف جهان آشکارا صحنه هراس افکنی آمریکایی ها برای فروش بیشتر تسلیحات خود است. از یک طرف آمریکایی ها با ایجاد بحران های متعدد در منطقه حساس و شکننده خاورمیانه کوشیده اند تا ملت ها و دولت های این پهنه را به جان هم بیندازند. وقوع بحران های متعدد در عراق، لبنان، فلسطین، سوریه، یمن، لیبی و ... تنها نمونه هایی از جنگ های اخیر و حال حاضری است که در همه آنها رده پای آمریکا دیده می شود.
از طرف دیگر ایالات متحده امریکا طی سال های اخیر و با پی ریزی سیاست ایران هراسی توانسته است میلیاردها دلار سلاح را به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بفروشد.ایران هراسی موجب شده است تا کشورهای عربی با حرص و ولع زیاد در زمینه خرید سلاح از امریکا از یکدیگر سبقت بگیرند. هرچند گمان میرفت با امضای توافق برجام این سیاست کمرنگ تر شود اما به واقع بالعکس عمل کرد و نه تنها این سیاست کمرنگ نشد بلکه آمریکا با تبلیغ این امر که ایران توانسته است با آزاد کردن دارایی های خود به سمت وقوع ناآرامی در منطقه حرکت کند، این کشورها را راضی به خرید تسلیحات گران قیمتی از غرب و به ویژه یالات متحده کرده است. در یک نمونه دونالد ترامپ که با شعار کارآفرینی و ایجاد اشتغال و بهتر کردن وضع اقتصادی مردم آمریکا روی کار آمد توانست با همین سیاست زمینه ترغیب پادشاهی عربستان برای خرید دست کم 500 میلیارد دلار اسلحه از امریکا را فراهم کند. امریکایی ها همچنین در مقطعی که با سیاست های خود زمینه بحران در بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را فراهم کردند توانستند قرارداد فروش تعداد زیادی هواپیمای جنگی با قطر را امضا کنند.
البته خاورمیانه و خلیج فارس تنها مناطق و نواحی نبودند که آمریکا به دنبال فروش تسلیحات نظامی خود بوده است. منطقه شرق آسیا نیز به بهانه وجود کشورهایی نظیر چین و کره شمالی و تهدیدی که از دید آمریکایی ها علیه دولت های منطقه دارد، باعث شده است تا این کشورها قراردادهای نظامی وسیعی را با واشنگتن منعقد کنند. بحران در شبه جزیره کره فقط در مقطع کنونی باعث شده است تا آمریکا بیش از دو میلیارد دلار اسلحه به کشورهای ژاپن و کره جنوبی بفروشد. این تنها مثال در این رابطه نیست، چرا که آمریکا با ایجاد نوعی چین هراسی در منطقه توانسته است زمینه فروش سلاح به کشورهای کوچک و بزرگ منطقه شرق آسیا را فراهم کند.
در هر حال ایالات متحده طی سالیانی دراز کوشیده است تا با استفاده از چنین رویکردهایی صحنه مناطق مختلف جهان را به سود خود دچار تغییر و تحول بکند. همین امر باعث شده است که به محض اینکه بحرانی در یکی از این مناطق حل و فصل می شود به یکباره این بحران در نقطه دیگری رشد و نمو پیدا کند.
نمونه بارز این امر گروه تروریستی داعش است که بعد از تلاش های روسیه و محور مقاومت برای ریشه کن کردن این گروه در سوریه و عراق و هزینه وسیعی که ملت های این دو کشور در این رابطه متحمل شدند اکنون می بینیم که بذرهای داعش در حال کاشته شدن در افغانستان است و بسیاری از ناظران بر این باورند که امریکا سعی دارد با استفاده از افغانستان زمینه های بی ثباتی و ناآرمی در کشورهایی نظیر چین و روسیه را نیز فراهم کند. بدون تردید پیگیری چنین رویکردی از سوی آمریکا تبعاتی را در صحنه بینالملل ایجاد کرده است. افزایش بحران در مناطق مختلف جهان و در نتیجه گسترش ناامنی، تضعیف نهادهای بین المللی و عدم خوش بینی به افزایش صلح جهانی پس از جنگ سرد از جمله تبعاتی است که در نتیجه رویکردهای جهان سرمایه داری و در راس آن امریکا ایجاد شده است.