الوقت- نفوذ و گسترش داعش حتی در بسیاری از کشورهای اسلامی که این گروه در آنها حضور مؤثری نداشته، در حال افزایش است. پیشرویهای داعش در سوریه و عراق که زنگ خطری برای ناظران بود، دولت آمریکا را واداشت تا تردید طولانیمدت خود مبنی بر دخالت نظامی در این منظقه را نادیده گیرد .
1. خاستگاه های مختلف القاعده و داعش
القاعده از جهاد ضد شوروی در افغانستان به وجود آمد. اسامه بن لادن و همراهانش پس از عقب نشینی شوروی تصمیم گرفتند تا شبکه جهادی هایی را که ایجاد کرده بودند، تبدیل به جهادی جهانی کنند. در میانه دهه 1990 او تمرکز خود را بر دشمنی مشترک یعنی آمریکا که همه حکومتهای محلی فاسد آن را دشمن می انگاشتند، گذاشت .
استفاده از نام القاعده برای تمامی آن حکومتهای محلی به معنی استفاده از سلاح، پشتیبانی های لجستیکی، تخصص و اردوگاههای آموزشی بود .
حملات القاعده به آفریقا و آمریکا قدرت، توانایی و جسارت محض القاعده را به نمایش گذاشت. با این حال پاسخ متقابل آمریکا به تروریسم هم برای القاعده و هم این جنبش ویرانگر بود. بعد از آن آمریکا القاعده، دارایی مالی آن و رهبرانش را هدف گرفت و اردوگاههای آموزشیاش را ویران ساخت و در نهایت توانایی آن را برای اقدام فلج ساخت. مرگ بن لادن و عدم توانایی حمله دوباره به آمریکا ضعف قدرت این سازمان را به نمایش گذاشته است.
در مقابل، داعش به عنوان یک سازمان عراقی ظهور کرد. گروههای به اصطلاح جهادی پس از حمله 2003 آمریکا به عراق پراکنده شدند و سرانجام بسیاری از آنها دور الزرقاوی که بعدها با القاعده بیعت کرد، جمع شدند. الزرقاوی و پس از مرگ او، جانشینانش تمرکز خود را بر جنگ های فرقهای گذاشتند.
زمانی که سوریه در آشوب بود، الظواهری برخی از نیروهای عراق را به سوریه فرستاد. آنها در سال 2013 خود را دولت اسلامی عراق و شام (داعش) خواندند تا جدید بودن و وسعت قلمرو خود را نشان دهند.
جنگ در سوریه اگرچه جنبشی به اصطلاح جهادی را احیا کرد، اما منجر به جداسازی آن از القاعده شد. ظواهری نیروهای عراقی را تشویق کرد که به سوریه بروند، اما در عین حال می خواست که یک گروه جدا با یک فرماندهی مستقل بسازد. ظواهری با همین ایده جبهه النصره در سوریه را شکل داد. در تلاش برای مهار و اعمال نفوذ دوباره بر عراق، البغدادی جبهه النصره را بخشی از سازمان خود خواند .
2.چهره های گوناگون تهدید
تفاوت داعش و القاعده تنها بر سر رقابت در قدرت نیست، بلکه دشمنانشان، شیوه مبارزه شان و دغدغه های اساسی آنها متفاوت است و بدین ترتیب خطری که متوجه آمریکا می کنند هم متفاوت است. هدف نهایی القاعده براندازی حکومتهای مرتد در خاورمیانه و جایگزینی آنها با حکومتهای به اصطلاح اسلامی است، اما دشمن اصلی القاعده آمریکاست. چرا که آن را مشکل ریشه ای خاورمیانه می داند. القاعده اگرچه شیعیان را مرتد می داند، اما کشتن آنها را اتلاف منابع و مخل پروژه های خود می بیند.
داعش راهبرد دشمن دور القاعده را مناسب نمی داند و دشمن نزدیک را در سطح منطقه ای ترجیح می دهد. پس دشمن اصلی داعش آمریکا نیست، بلکه دولتهای محلی است. بغدادی همانند پیشینیانش با هدف گیری اقلیت های مذهبی و شیعیان، در پی تشکیل حکومت است. فهرست دشمنان داعش، شامل حزب الله لبنان، ایزدیان و گروههای رقیب واقع در سوریه است.
داعش برخی از اهداف القاعده را دنبال می کند، اما رویکردش متفاوت است، استراتژیاش کنترل قلمرو و گسترش موقعیت خود است و با ایجاد حکومت، به ساخت ارتش و در نتیجه کنترل بیشتر قلمرو اقدام می ورزد.
القاعده اگرچه بارها فراخوان حمله به غربیان و آمریکایی ها را داده، اما از کشتن آنها در زمان نامناسب ممانعت کرده است. برای مثال به روزنامه نگاران اجازه می دهد که به پناهگاههای امن القاعده آمده و با رهبر آنها به صورت رو در رو مصاحبه کنند. چرا که تروریسم اگر هیچ کس به تماشای آن ننشیند، کارایی نخواهد داشت.
القاعده حتی برای آزادسازی کارکنان غربی که توسط داعش دستگیر شده بودند، تلاش کرد و کشتن آنها را صحیح ندانست. اما داعش استدلالهای القاعده را نپذیرفت و آنها را کشت .
3.جنگ بر سر وابستگان
القاعده و داعش هر دو مدعی هستند که رهبری به اصطلاح جهادیهای سراسر قلمرو مسلمانان دنیا را بر عهده دارند. پس از 11 سپتامبر، القاعده شروع به ایجاد وابستگان یا متحدان خارجی کرد. بدین ترتیب، هم به وسعت خود افزود و هم مسئولیت برخی رفتارهای گروههای محلی را پذیرفت. داعش هم به همین شیوه عمل کرد. هرجا فراخوانی برای جهاد از این جنس هست، رقابت نیز وجود دارد .
در این مدت اگرچه تمرکز بر داعش بوده، اما القاعده به خوبی عمل کرده است. برای مثال، در یمن آشوب به راه انداخته تا سرزمین به دست آورد .
داعش هم وابستگان خودش را دارد. همانند بوکوحرام در نیجریه و انصار البیت المقدس در مصر و به یاری آنها مدعی داشتن هفت ایالت در کشورهای مختلف است .
داعش تا کنون خیلی بیشتر از القاعده در رسیدن به اهدافش موفق بوده است و تهدید نظامی این گروه به کشورهای همسایه نیز کشیده شده است و داعش خطر بسیار بزرگتری از القاعده برای ثبات در منطقه است .
در این میان داعش که تأثیر بیشتری در شبکه های اجتماعی دارد، افراد خارجی را به خود جذب می کند، اما با اختلالی که غربیها برای جذب نیروها به داعش ایجاد کرده اند، ایجاد حملات توسط آنها در وطن خودشان آسانتر می نماید. توصیه اصلی نویسنده آن است که آمریکا و اروپاییان باید از رقابت میان دو گروه بهره برند و هر دو آنها را نابود سازند.
دانیل بایمن، دانشگاه جورج تاون