الوقت- در شرایطی که پرونده داعش در عراق در حال بسته شدن می باشد و بین دولتمردان و مردم، این امید واری شکل گرفته بود که این کشور پس از یک بحران بزرگ، وارد دوران امنیت و سازندگی خواهد شد، پرونده بحرانی دیگر باز شد و پس از کش و قوسهای فراوان ، سرانجام همه پرسی در اقلیم کردستان ، آغاز گردید. بحرانی که چنانچه ابعاد آن بخوبی درک نگردد و برخورد لازم با آن صورت نگیرد، می تواند حتی از بحران داعش دیرپا تر و خسارت بارتر گردد.
در این رابطه، لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:
حرکت گام به گام کردها تا تشکیل کردستان بزرگ:
مقامات کرد در طول تاریخ گذشته، همواره تأکید کرده اند که آرمان اصلی آنها تشکیل کشور مستقل «کردستان بزرگ» می باشد و هیچگاه از این آرمان دست نخواهند کشید. در عین حال، بارها اعلام نموده اند که لازم است در نیل به این آرمان، به واقعیات و محدودیتهای موجود توجه کرده و بصورت مرحله به مرحله و گام به گام حرکت نمایند. در این راستا، اولن گام آنها، تشکیل سیستم فدرالی خود خوانده در عراق از سال 1992 بود که در نتیجه خلأ قدرت حزب بعث در شمال مدار 36 درجه شکل گرفت. گام دوم، رسمیت بخشیدن به این سیستم بود که در سال 2005 با درج آن در قانون اساسی عراق صورت گرفت. انجام همه پرسی استقلال، سومین مرحله این پروژه می باشد که امروز در حال برگزاری است. مرحله بعد ، تلاش آنها در جهت به رسمیت شناخته شدن کردستان عراق بعنوان یک کشور مستقل، توسط نهادهای بین المللی و کشورهای مختلف خواهد بود. پروژه کردی به اینجا ختم نخواهد گردید . زیرا کردها پس از این مراحل، بطور جد، پروسه الحاق مناطق کرد نشین در کشورهای ترکیه، ایران و سوریه را دنبال خواند نمود. اگرچه این این مسئله در کوتاه مدت و به آسانی ممکن نباشد؛ اما می تواند تا آن روز، مخاطرات و نا امنیهای فراوانی را شکل دهد. کشورهای مورد تهدید یعنی عراق، ترکیه، ایران و سوریه ، چنانچه بخواهند در این رابطه چاره ای بیندیشند، تا دیر نشده باید کاری بکنند؛ در غیر این صورت ، به میزانی که کردها جلوتر بروند، کار را برای طرفهای مقابل،سخت تر خواهند کرد.
آغاز مرحله جدید از تنش و بی ثباتی در منطقه و عراق:
بطور روشن می توان ادعا نمود که انجام این همه پرسی، سر آغاز تحولی جدید و بسیار خطرناک برای منطقه و بویژه برای کشورهای پیرامونی اقلیم خواهد بود. در این رابطه، ابتدا باید شاهد مناقشات گسترده و دامنه دار اقلیم کردستان با دولت مرکزی و مردم عراق باشیم.
اولاً دولت عراق این همه پرسی را قبول ندارد و آن را مخالف با قانون اساسی و بنا بر این نامشروع می داند. از طرف دیگر، کردها در نتیجه همه پرسی، طبیعی است که بر جدایی خود اصرار نموده و عملیاتی سازی آن را پی بگیرند. این دو رویکرد و سیاست متضاد ، تنش آفرین بوده و درگیریهای دامنه داری را ایجاد خواهد کرد. چرا که اگر برای کردها چشم پوشی از استقلال، سخت است، برای دولت و مردم عراق، تجزیه این کشور ، از دست دادن بخشی از سرزمین و منابع ، همچنین، شکل گیری منابع و عوامل تهدید در همسایگی خود ، به مراتب سخت تر می باشد. این در شرایطی است که زمینه های فراوانی برای این تنش و درگیریها وجود دارد؛ مانند: مناطق مورد مناقشه بویژه استان نفت خیز کرکوک، درهم تنیدگی جغرافیایی و اختلاط اقوام و مذاهب در این مناطق که هرگونه مرزبندی را با چالش جدی مواجه می سازد، نیز دریاچه ها و رودهایی که در اقلیم جریان دارند و وارد دیگر بخشهای عراق می شوند.
ثانیاً دولتهای غربی و بویژه اسرائیل که پیوسته بدنبال ایجاد و تداوم بحران در منطقه می باشند، از این فرصت استفاده کرده و با اقدامات خصمانه خود، تشدید اختلافات و بی ثبات سازی را در سطح منطقه و در داخل عراق، دنبال خواهند کرد.
در مرحله بعد و شاید همزمان، باید منتظر تحریکات اقلیم در مناطق کردیِ کشورهای همسایه عراق و در نتیجه، آغاز بحران در این مناطق و تنش بین اقلیم از یکطرف و آنکارا، تهران و دمشق از طرف دیگر باشیم. تنشی که پایان آن شاید چندان قابل تصور و ترسیم نباشد.
اتحاد خطرناک اقلیم و رژیم صهیونیستی:
کردها و صهیونیستها تمایل زیادی به روابط با یکدیگر داشته و دارند. این روابط تا کنون بصورت محدود و تقریباً پنهانی صورت گرفته است؛ اما پس از این دلیلی برای این پنهانکاری وجود ندارد. در هر صورت، اقلیم کردستان هنوز یک کشور مستقل نمی باشد. در نتیجه، محدودیتهای زیادی در مسیر روابط بین این دو وجود دارد. اما با فرض تحقق جدایی کردستان و شکل گیری یک کشور مستقل، همه این محدودیتها رفع خواهد شد. در این صورت ، کردستان می تواند بطور رسمی با هر کشوری ازجمله اسرائیل وارد روابط، تعامل و توافقات رسمی گردد که حقوق و قواعد بین المللی نیز آنها را حمایت خواهد کرد. کردها می توانند با اسرائیل وارد پیمان نظامی شوند بگونه ای که هر گونه حمله و تعرض به یکی از آنها ، حمله و تعرض به دیگری محسوب گردد. در چنین شرایطی، کشور ثالت حق ندارد و نمی تواند حتی یک سنگ بطرف کردستان پرتاب نماید. مگر اینکه پیامدهای آن را به جان بخرد. این مسئله بویژه برای محور مقاومت، بشدت خطرناک خواهد بود. زیرا با این وضعیت باید گفت اسرائیل عمق راهبردی خود را در دل منطقه، توسعه داده و به اصطلاح از مقاومت، جناح گرفته است. کردها در توسعه روابط با اسرائیل - حد اقل در سطح داخلی خود- هیچگونه محدودیتی نخواهند داشت. آنها برای عمق بخشی راهبردی خود نیازمند اتحاد با صهیونیستها می باشند که در یک اتحاد راهبردی و بنادین با غرب نیز می باشد. در این صورت، عمق کردها را باید در آن سوی آتلانتیک جستجو نمود.
با این توصیفات، کشورهای منطقه بویژه کشورهای پیرامونی عراق و بطور اخص، محور مقاومت، باید با حساسیت فراوان با این موضوع برخورد نمایند. در غیر این صورت، خیلی زود متوجه خواهند شد که خیلی دیر شده و فرصتهای بزرگی از دست رفته است.
ضرورت همکاری بین کشورهای پیرامونی اقلیم:
مناسب ترین و مؤثرترین راهکار، در برخورد با این مسئله، هماهنگی و همکاری عراق، ترکیه، ایران و سوریه می باشد. فلسفه و دلیل این امر، تهدیدات مشترک است. هرگونه تک روی و یا عدم همسویی بین این کشورها در این رابطه، اولاً بنفع کردهای جدایی طلب، تمام خواهد شد و موقعیت آنها را تثبیت خواهد کرد ثانیاً چنانچه این عدم همسویی و عدم همکاری، توسط هر یک از این کشورها به دلیل برخی منافع محدود و زودگذر، صورت گیرد، در کوتاه مدت و بلند مدت، آسیبها و خسارات خود را از جمله ، برای همان کشور، بر جای خواهد گذاشت که به هیچ عنوان قابل مقایسه با آن منافع محدود نیست. ضمن اینکه مقامات کرد در عمل و بطور واضح نشان داده اند که به هیچ عنوان قابل اعتماد نبوده و به راحتی گفته ها و توافقات خود را نقض می کنند. از جمله ، نقض هم پیمانی با ملت عراق و نقض قانون اساسی این کشور – که خود از واضعان آن بودند- گواهی روشن در این زمینه است. مقامات کرد چنانچه امروز و در شرایطی که به سمت اهداف و آرمان خود پیش می روند، در قبال هریک از کشورهای پیرامونی، تعهدی نمایند، مدتی بعد در شرایط تثبیت قدرت و بهره مندی از حمایتهای غربی و صهیونیستی، به راحتی نقض عهد می نمایند. بهانه تراشی در این رابطه، امری دشوار نیست.
محمد محمدی قراسویی - کارشناس و تحلیلگر مسائل بین الملل