به گزارش الوقت، رژیم صهیونیستی در طول سالهای اشغال سرزمین فلسطین کوشیده است از شهرک سازی به عنوان راهبردی بلندمدت ، زمان بر ، ولی در عین حال قطعی ، برای اشغال و یهودی سازی فلسطین استفاده کند . در این شیوه اشغالگری ، رژیم صهیونیستی مناطق مهم ، استراتژیک و دارای منابع طبیعی قابل توجه ( از جمله آب ، خاک مرغوب جهت کشاورزی ، موقعیت استراتژیک ، دسترسی به دریا و راههای منطقه ای و نیز دارای ملاکهای مذهبی و... ) را برای ایجاد شهرکهای صهیونیست نشین انتخاب می کنند و دست به ساخت و سازهای گسترده و اسکان یهودیان مهاجر می زند . اسکان یهودیان مهاجر در این شهرکها از نظر رژیم صهیونیستی اشغال قطعی و غیرقابل بازگشت محسوب می شود .
تاریخچه و انگیزه
به طور کلی می توان شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری و نوارغزه را از دو بعد ایدئولوژیک و استراتژیک بررسی کرد . از نظر ایدئولوژیک شهرک ها در سرزمینهای مقدس ساخته می شوند . ساخت این شهرک ها سابقه ای بیش از 6 دهه داشته و به قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948 بازمی گردد .البته در مفهوم گسترده تر - - اندیشه ضرورت اسکان یهودیان در قالب آبادی های کوچک یهودی نشین ، به کنگره بال باز می گردد . سازمانهای یهودی از اوایل قرن بیستم به تدریج شهرکهای یهودی نشین ( موشاو و کیبوتص ) را ایجاد کردند . این شهرک ها زمینه جذب یهودیان و سازماندهی آنها قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی را فراهم کرد .از نظر استراتژیک نیز پس از آنکه رژیم صهیونیستی مناطقی را در سال 1967 اشغال کرد ، اندیشه ایجاد شهرکهای یهودی نشین را در این مناطق عملی نمود . این شهرکها از نظر صهیونیستها دارای چندین کارکرد هستند . در ابتدا به عنوان سد و مانعی در مقابل حمله ناگهانی اعراب در نظر گرفته می شوند .به همین دلیل بود که این شهرکها در دهه 1970 حالت اردوگاههای شبه نظامی داشتند و از سال 1980 به این سو بود که به شهرک تبدیل شدند . از طرف دیگر شهرک های یهودی نشین به گونه ای طراحی شده اند که اولاً تعداد زیادی از یهودیان را در خود جای دهند و ثانیا شبکه راههایی که برای مرتبط کردن این شهرکها ایجاد شده ، به گونه ای است که وظیفه قطع ارتباط شهرها و روستاهای فلسطینیان را برعهده دارند .با توجه به این ویژگی هاست که شهرکهای یهودی نشین روز به روز گسترش می یابند . شهرک هایی که ساخت آنها مغایر با حقوق بین الملل است .
اهداف شهرک سازی
رویکرد نظری شهرکسازی را باید در جهت توسعه طلبی ارضی یا ایجاد فضای حیاتی امنیتی دانست که برخاسته از نظریات کلاسیک ژئوپلیتیک است. ژئوپلیتیک که به طور سنتی بر اساس اطلاعات، دیدگاه ها و تکنیک های جغرافیایی به مسایل سیاست خارجی کشورها میپردازد؛ یک نوع جغرافیای سیاسی کاربردی قلمداد میشود. جغرافیای سیاسی، پدیدههای سیاسی را در فضای درونی یک کشور مورد بحث قرار میدهد که به طور سنتی شامل مفاهیمی مانند مرز، ملت، حکومت و سرزمین است.
شهرک سازی در استراتژیهای بلندمدت رژیم صهیونیستی از چنان جایگاه مهمی برخوردار است که علی رغم تلاشهای بین المللی و حتی ایالات متحده برای توقف توسعه شهرکها توسط رژیم صهیونیستی این رژیم نه تنها توسعه شهرکها را متوقف نکرده بلکه گاهی نیز حتی حاضر به پذیرش تنش در روابط خود با واشنگتن و تعارض در موضع گیریهای دو طرف شده است ، اما دست از گسترش شهرکهای یهودی نشین برنداشته است . این راهبرد صهیونیستی به معنای استمرار انتقال و اسکان یهودیان جهان در فلسطین می باشد .
اعتراضات بین المللی
سازمان ملل و بسیاری کشورهای جهان شهرکسازیهای اسرائیل را اقدامی غیرقانونی و مانعی برای صلح در سرزمینهای اشغالی فلسطین میدانند.شورای امنیت سازمان ملل، جمعه 3 دی ماه گذشته، قطعنامۀ توقف فوری شهرکسازی رژیم اسرائیل در اراضی اشغالی فلسطینیان را با 14 رأی موافق در مقابل یک رأی ممتنعِ امریکا تصویب کرد.اتحادیۀ اروپا نیز هشدار داد تصمیم اسرائیل برای ساخت هزاران واحد مسکونی در سرزمینهای اشغالی فلسطین چشمانداز راهحل دو کشور را «بهطورجدی تضعیف میکند.اتحادیۀ اروپا در بیانیهای افزود: «مایۀ تأسف است که اسرائیل با وجود نگرانی مستمر و جدی بینالمللی و اعتراضات که بهطور مداوم در تمام سطوح مطرح شده، به این سیاست (تداوم شهرکسازی) ادامه میدهد.در این بیانیه آمده است: تداوم شهرکسازی بر خلاف «سیاستهای بلندمدت اتحادیۀ اروپا» است.اتحادیه اروپا همچون سازمان ملل متحد از تلاشهای دیپلماتیک برای صلح فلسطین و اسرائیل حمایت میکند.در بیانیۀ اتحادیۀ اروپا همچنین آمده است: «مذاکره برای راهحل دو کشور تنها راه برای تحقق خواستههای مشروع هر دو طرف و برای رسیدن به صلح پایدار است.
شهرک سازی از منظر حقوق بین الملل
از منظر حقوق جنگ و حقوق بین المللی ، اسرائیل به عنوان کشوری که مناطق فلسطینی نشین را از مرزهای 1967 ، که مورد تأیید سازمان ملل می باشد ، به اشغال درآورده است . برمبنای این حقوق ، رژیم صهیونیستی یک سلسله وظایف را به عنوان اشغالگر ، در ارتباط با شهروندان فلسطینی و همین طور شهرها و سرزمینهای فلسطین به عهده داشته است .سران رژیم صهیونیستی با زیر پا گذاشتن قوانین و معاهدات بین المللی سرزمینهای اشغالی را تصاحب کرده اند و در آنها تغییرات کاربری ایجاد نموده و به صورت غیر قانونی اقدام به احداث شهرکهای صهیونیستی نموده اند . این اقدامات رژیم صهیونیستی از هیچ حمایت قانونی در مجامع بین المللی و حقوق بشر و حقوق جنگ برخوردار نمی باشد .بدین ترتیب صهیونیستها در احداث این شهرکها ، حقوق ، پیمانها و قراردادهای بین المللی را نقض کرده اند و در عرف حقوقی و قوانین بین المللی ، ناقض حقوق بشر ، حقوق جنگ و معاهدات بین المللی هستند . برپایی شهرکها نقض پیمانهای لاهه و پیمان چهارم ژنو درباره حمایت از حقوق شهروندان است . برپایی شهرکها در اراضی اشغالی جزو جرایم جنگی بین المللی محسوب می شود و بر این اساس هیچ یک از شهرکهای صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین و سوریه جایگاه قانونی ندارند .در هر صورت کلیه شهرکهایی که توسط صهیونیستها در مناطق اشغالی ساخته شده است غیرقانونی می باشد و مغایر با مجموعه قوانین 1907 لاهه ، کنوانسیون چهارم ژنو و قطعنامه های سازمان ملل است و گسترش آنها نیز نقض تعهداتی است که رژیم صهیونیستی براساس موافقتنامه های بین المللی از جمله نقشه راه و نیز گزارش میچل متعهد شده است .
در همین حال ماده 46 مجموعه قوانین 1907 لاهه اشعار می دارد: دولت اشغالگر نمی تواند املاک تحت اشغال خود را مصادره کند .در ماده 49 کنوانسیون چهارم ژنو نیز آمده است هیچ دولتی نمی تواند شهروندان خود را به سرزمینهایی که اشغال و تصرف کرده ، مهاجرت دهد و اقداماتی به عمل آورد که باعث تغییر جمعیتی آنجا شود .قطعنامه 446 شورای امنیت سازمان ملل در سال 1979 رژیم صهیونیستی را به نقض حقوق بین الملل به علت ساخت شهرکها متهم کرده و از آن خواسته است که مفاد کنوانسیون ژنو را در این رابطه اجرا کند .چون کرانه باختری و نوارغزه طبق حقوق بین الملل مناطق اشغال شده محسوب می شود ، رژیم صهیونیستی که نیروی اشغالگر آن است ، مجاز به ساخت وساز در آنها نیست .در گزارش کمیته میچل که در 4030/2001 منتشر شد درباره شهرکهای یهودی نشین مقرر شده است .دولت اسرائیل باید تمامی فعالیتهای شهرک سازی از جمله گسترش طبیعی روند شهرک سازی را متوقف کند .
بی اعتنای این رژیم به قطعنامه ها
مهم ترین دلیل بی اعتنایی این رژیم را باید در سیستم ناکارآمد و وابسته سازمان ملل به دلارهای لابی های ثروت و قدرت همسو با صهیونیست ها جست و جو کرد. زمانیکه رژیم صهیونیستی با استفاده از اهرم های قدرت ناعادلانه، 68 سال در سکوت همین سازمان، به کشتار مردم بی گناه فلطسطین می پردازد، پس چگونه باید پذیرفت که شورای امنیت – یکی از نهادهای زیر مجموعه سازمان ملل- علیه توسعه طلبی این رژیم قطعنامه ای با ضمانت اجرایی صادر نماید.
عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به ده ها قطعنامه شورای امنیت باعث شده این رژیم از زمان تاسیسش در سال 1948 تاکنون ده ها قطعنامه صادره از شورای امنیت سازمان ملل را نادیده انگاشته و حاضر به پذیرش مصوبات و قوانین بین المللی نشده است. در واقع امر، نبودن ضمانت اجرایی برای مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد، سالهاست که به بسیاری از این مصوبات جنبه تشریفاتی و نمایشی داده است.یکی از مهمترین این قطعنامه ها که می توان گفت مشابه قطعنامه فعلی هست، در سال ۱۹۷۹ صادر شده است که در آن، شورای امنیت، شهرک سازی اسرائیل در اراضی عربی را محکوم کرد و خواستار پایبندی و احترام آن به حقوق مردم فلسطین شده است.
همسویی دولت ترامپ با اقدامات رژیم صهیونیستی اگرچه دولت اوباما به قطعنامه پیشنهادی مصر درباره شهرک سازی اسرائیل، رای ممتنع داد ولی هیاهوی رسانه ای ترامپ و اعضای کابینه احتمالی اش، درباره عواقب تصویب این قطعنامه نشان داد که تا چه میزان، دولت بعدی آمریکا با سیاست های رژیم صهیونیستی همسویی و همکاری خواهد داشت. حتی حلقه نزدیکان به ترامپ در اظهارنظرهای مختلف نسبت به تهدید سازمان ملل اقدام کرده و مدعی شده اند در صورت عدم لغو این قطعنامه، آمریکا حمایت مالی خود از سازمان ملل _ که حدود 10 درصد از بودجه سالیانه این سازمان است – را متوقف خواهد کرد.
با دلایل مذکور، اینگونه می توان گفت که صدور قطعنامه این چنینی علیه رژیم صهیونیستی، بیشتر از آن که اقدامی با ضمانت اجرایی بالا جهت توقف اقدامات غیرانسانی و توسعه طلبانه این رژیم در مناطق اشغالی باشد، گامی نمایشی و شوی سیاسی برای اعتبار زایی برای پیکره بی جان سازمان ملل است.سازمانی که بارها این مدعا را ثابت کرده است که ابزار دست برخی کشورها برای تهدید، تحریم و غارت کشورهای دیگر است.
چالش ها
با وجود این تلاش برای حمایت و گسترش شهرک سازی و شهرکها در سرزمینهای اشغالی ، از راه برنامه ها و طرحهای گوناگون شهرک سازی ، جنبش اسکانی با یک معضل اساسی روبه رو شد که این مشکل ، نبود مهاجر و خودداری یهودیان از مهاجرت به اسرائیل بود . این در حالی بود که جنبش صهیونیسم به واسطه مهاجرت یهودیان شوروی ، از حمایت بزرگی برخوردار شد . این وضعیت ، نشانگر آن است که به رغم انگیزه های مادی و حمایت سخاوتمندانه ای که دولت اسرائیل برای شهرک نشینان فراهم می کند ، یهودیان به سکونت در شهرکها علاقه ای ندارند ؛ زیرا مهاجر یهودی که از شوروی یا از جای دیگر به زمینهای عربی آمده است ، به فلسطین نیامده است تا برای هدف مشخصی بجنگد یا پیکار کند ، بلکه آمده است تا از یک زندگی اقتصادی مرفه ، بهره مند شود .
گزارش کنسولگری آمریکا در قدس ( در مه 1997 ) حاکی است که 25 درصد از خانه ها در شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و 56 درصد در نوار غزه و 28 درصد در جولان ، خالی از سکنه است . این گزارش همچنین از کمبود و تناقض اطلاعات درباره شهرک سازی و مهاجرت پرده برمی دارد . براساس آمار رسمی اسرائیل که در کتاب آمار سالانه سال 1996 آمده است ، در سال 1995 ، در شهرکهای اسرائیلی 33610 باب خانه وجود داشته است که 4066 خانه ، یعنی 12 درصد آنها خالی بوده است .
در کرانه باختری 31763 خانه وجود دارد که 3312 باب آن ، یعنی 4/10 درصد آن خالی است و در نوار غزه ، 1847 باب خانه هست که 754 باب آن خالی است و در جولان از 8800 باب خانه موجود 880 باب آن خالی است .
جنبش " صلح همین اکنون " اعلام داشته است که ساکنان محلی ، محله هایی را یافته اند که به کلی خالی و غیرمسکونی است و این به علاوه خانه های خالی است که به صورت پراکنده وجود دارد . این در حالی است که سالی مریدور ، رئیس بخش مهاجرت و شهرک سازی در آژانس یهود ، تصریح کرده است که در " اکثر شهرکهای یهودی در کرانه باختری ، یک خانه خالی هم وجود ندارد و میزان شهرکهایی که در آنها خانه های خالی وجود دارد ، به 5 درصد هم نمی رسد که بیشتر آنها به دلایل فنی خالی است و نه به دلیل کمبود جمعیت !
نتیجه
مبالغه نیست اگر بگوییم که رژیم صهیونیستی با پیشبرد مطالبات خود در زمینه شهرکسازی غیرقانونی در تنش مستقیم با بیشتر کشورهای دنیا قرار گرفته است. دولتهای اروپایی و آمریکا نیز گرچه به صورت ضعیف، اما نارضایتی خود را از ادامه این سیاست ها اعلام و از رژیم صهیونیستی خواسته اند تا این اقدامات را متوقف کند. اما طی سالهای گذشته این رژیم نه تنها اهمیتی به این مطالبات نداده ، بلکه روند شهرکسازی را با شدت بیشتری دنبال کرده است.
در این میان برخی از دولت های عربی با طرح ها و توطئه های صهیونیست ها همسویی آشکار و پنهان دارند و اشغالگران را در اجرای سیاست های تجاوزکارانه شان همراهی می کنند که تنها خیانتی آشکار به مردم فلسطین است.سازمان بین المللی و حتی حقوق بشری نیز در برابر جنایت های رژیم صهیونیستی اغماض و سکوت، پیشه کرده اند و این درحالی است که این سازمان ها باید طبق وظیفه خود در جهت توقف شهرک سازی و توطئه اسکان یهودیان در سرزمین های اشغالی عمل کنند.وحدت اسلامی و باقی ماندن فلسطین به عنوان مساله اصلی و اولین جهان اسلام یکی از اصلی ترین پایه های دفاع از مردم فلسطین در برابر صهیونیسم و پدیده شوم تروریسیم سازمان یافته در منطقه و اعاده حقوق حقه مردم فلسطین و ریشه کن کردن تومور بدخیم صهیونیسم در منطقه است.