در حالی که منطقه جنوب غرب آسیا در هفته های اخیر شاهد تحولات سریع و متعددی است به نظر می رسد این تحولات تنها منحصر به کشورهای حوزه خلیج فارس نبوده و زمینه ماجراجویی هایی را فراهم کرده است.
پس از سفر خرداد ماه ترامپ به عربستان، می شد حدس زد که منطقه جنوب غرب آسیا آبستن حوادث و تغییرات جدیدی خواهد بود. این روند اگرچه قابل پیش بینی بود سرعت آن برای هیچ تحلیلگری قابل حدس نبود. پس از برگزاری نشست ریاض با پیام ایجاد ثبات در منطقه، موجی از بی ثباتی نیز آغاز شد.
ابتدا حمله تروریستی تهران که با چراغ سبز عربستان و حمایت های این کشور انجام شد. البته این رویداد واکنش ها و حمایت هایی را به دنبال داشت که منافع آن بیش از عربستان برای جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. این در حالی بود که واکنش سریع و موفق ایران به این حمله تروریستی نیز حائز اهمیت بود.
از سوی دیگر تحریم قطر توسط سه کشور همسایه، شکاف در میان کشورهای عربی را تشدید کرد. اگرچه حمله عربستان به یمن و حمایت این کشور از گروه های تروریستی منطقه با حمایت کشورهای عربی همراه بود اما موضع گیری های قطر و تحریم آن از سوی عربستان باعث گسترش شکاف در میان کشورهای عربی شد. در یک سو عربستان، امارات و بحرین قرار گرفتند که با تحریم قطر همبستگی خود را برای دستیابی به اهداف منطقه ای نشان دادند اما در مقابل علاوه بر قطر کشورهای بی طرف و میانجی عربی هم حضور دارند که برای حل این موضوع به شیوه مسالمت آمیز تلاش می کنند.
با این حال در ادامه تحولات منطقه می توان به تشدید حملات عربستان به یمن اشاره کرد. حملاتی که از سال 2015 آغاز شد اما در هفته های گذشته شدیدتر شده است. این در حالی است که کشورهای مختلفی در این مدت به عربستان برای کاهش حملات و جلوگیری از بروز فاجعه انسانی هشدار داده اند.
اما آنچه سیر این تحولات را پرنوسان تر کرده تغییر در هیات حاکمه عربستان و انتصاب پسر 31 ساله پادشاه عربستان به ولایتعهدی است. این تغییر وقتی معنا می یابد که بدانیم ولیعهد جدید همان وزیر دفاع عربستان است که مدیریت میدانی حمله به یمن، حمایت از گروه های تکفیری – سلفی منطقه و حتی خط دهی به حملات تروریستی در برخی کشورها از جمله ایران را برعهده داشته است.
در این میان گویا رژیم صهیونیستی که فرصت را مناسب دیده و توجه منطقه را معطوف به فضای دیگری می بیند ، قصد دارد از این آب گل آلود ماهی خود را صید کند و طی روزهای اخیر مسئولان این رژیم اظهارنظرهای متعددی در مورد حمله نظامی و یا احتمال تقابل نظامی با لبنان و غزه را مطرح کرده اند.
به عنوان مثال رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان به عنوان تهدید اصلی برای این رژیم یاد کرد. به گزارش المیادین، گادی ایزنکوت رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد: حزب الله همچنان تهدیدی اصلی برای اسرائیل است. این مقام صهیونیست البته بهانه های حمله احتمالی این رژیم را بیان کرده و مدعی شد: حزب الله قطعنامه ۱۷۰۱ را با استقرار ده ها موشک در جنوب لیطانی نقض کرده است.
وی ضمن انتقاد از روسیه گفت: روسیه انتقال سلاح تولید شده خود به حزب الله را نادیده می گیرد. برخی سلاح های پیشرفته از ایران و برخی از ارتش سوریه و برخی تولید روسیه هستند که در برابر دیدگان روسیه منتقل می شود. آیزنکوت اعلام کرد: مصلحت آشکار و روشن در این است که سلاح به حزب الله نرسد و ما تمام تلاش خود ررا برای ممانعت از ارسال سلاح برای حزب الله به کار خواهیم بست.
در عین حال فرمانده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی با اشاره به احتمال بروز جنگ میان این رژیم و حزب الله لبنان، درگیری احتمالی را بیشتر هوایی دانست. به گزارش الیوم السابع، عمیر ایشل، فرمانده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی اعلام کرد که درصورت بروز جنگ جدید با حزب الله لبنان از همان ابتدا همه توان خود را به کار خواهد بست.
وی طی سخنرانی در همایش امنیتی اندیشکده «هرتزیلیا» درباره نبرد احتمالی اسرائیل و حزبالله در آینده نزدیک گفت: این درگیری بیشتر هوایی خواهد بود اما نیروی هوایی اسرائیل چند برابر سال ۲۰۰۶ توانایی حمله هوایی به لبنان دارد.
علاوه بر این اوری آرئیل، وزیر کشاورزی رژیم صهیونیستی اعلام کرد: برای اینکه بتوانیم اجساد نظامیان رژیم صهیونیستی را از حماس پس بگیریم باید به نوار غزه حمله کنیم.
براساس گزارش روزنامه «معاریو»، آرئیل در ادامه بر ضرورت تسریع در روند بازپسگیری نظامیان اسیر اسرائیلی در دست حماس تأکید کرد و افزود: سیاست ما برای اعمال فشار بیشتر بر حماس در قبال نوار غزه باید تغییر کند؛ باید تیراندازی به سمت زمینهای خالی از سکنه کمتر شود و به سمت اهداف واضح شلیک شود. وی در پایان بار دیگر نیز بر ضرورت توسل به زور برای بازگرداندن نظامیان اسرائیلی تاکید کرد.
این مواضع مسئولان رژیم صهیونیستی در حالی صورت می گیرد که به اذعان کارشناسان، ارتش این رژیم توان تمام کنندگی در جنگ احتمالی با حزب الله لبنان را ندارد. به همین دلیل بعید است که آنها در شرایط بسیار پیچیده و ملتهب حاکم بر منطقه ، مبادرت به اقدام نظامی و جنگ نمایند. واقعیت این است که در چنین شرایطی، چنانچه مقامات صهیونیستی عجولانه و بدون درک فضا ، بخواهند دست به اقدامی علیه لبنان و یا غزه بزنند ، در واقع دست بک یک اقدام بسیار خطرناک زده اند. زیرا ممکن است آتش جنگ سراسر منطقه را فرابگیرد یا حتی ، قدرتهای بزرگ را وارد یک جنگ ویرانگر نماید. اگر صهیونیستها ادعا می کنند که توان هوایی آنها نسبت به سال 2006 چند برابر شده . همین وضعیت بلکه به مراتب ، بیشتر، در مورد حزب الله و محور مقاومت نیز صادق است.