الوقت- سفر الهام علی اف به ایران در حالی صورت گرفت که دولت جمهوری آذربایجان طی سال های گذشته به دلایل مختلف تلاش کرده تصویری نامطلوب از جمهوری اسلامی نزد افکار عمومی خود ایجاد نماید. از جمله مهمترین اتهامات واهی که دولت آذربایجان در طول سال های گذشته علیه ایران مطرح کرده، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. اتهام حمایت ایران از طرف ارمنی در مناقشه قره باغ؛
2. اتهام حمایت ایران از جریان های اسلامی در جمهوری آذربایجان؛
3. اتهام غصب آذربایجان جنوبی از سوی جمهوری اسلامی ایران و قرار دادن مردم این خطه در وضعیت نامطلوب سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
این اتهام ها در حالی طی سال های گذشته متوجه ایران بوده که متاسفانه هیچ اقدام درستی جهت بازگویی حقاق صورت نگرفته یا در برخی موارد نیز که قصد بر بازگویی حقایق بوده، برخی از نهادها و مقام های عالیرتبه مانع از آن شده اند. واقعیت آن است که در مورد هر سه اتهام جمهوری آذربایجان علیه ایران، دلایل و مدارک متقنی وجود دارد که ادعاهای طرف آذری را نفی می کند. به عنوان مثال در مورد اتهام حمایت ایران از طرف ارمنی در مناقشه قره باغ، مدارک زیادی از جمله فیلم ها و تصاویر متعددی وجود دارد که از حضور نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در مناقشه قره باغ حکایت دارند. این حضور هم به شکل حضور در میدان نبرد و هم به شکل مستشاری و آموزشی بوده است. کما اینکه در حال حاضر قبور برخی از شهدای جنگ قره باغ در خاک آذربایجان باقی مانده است. در نهایت نیز این دولت آذربایجان بود که گمان کرد غرب می تواند حمایت بیشتری از آن به عمل آورد و به همین دلیل خواهان قطع همکاری های نظامی با ایران شد. با این حال دولت آذربایجان که از حقایق جنگ قره باغ به خوبی آگاهی دارد، نه تنها از بازگویی آن جلوگیری می کند، بلکه حقیقت را به شکل دیگری برای مردم خود جلوه می دهد تا احساس آنها را به جمهوری اسلامی ایران دستخوش دگرگونی نماید. اگر دولت آذربایجان هراسی از انعکاس واقعیت های قره باغ نداشت، چرا تمام تلاش خود را برای جلوگیری از برگزای کنفرانسی در مورد قره باغ در موسسه آران در تبریز انجام داد و متاسفانه وزارت خارجه ایران نیز خواهان لغو همایش شد. به نظر می رسد وقت آن رسیده که بخش مهمی از حقایق جنگ قره باغ و کمک های نظامی ایران به جمهوری آذربایحان بازگو شود. پخش فیلی از سوی منصور حقیقت پور که در آن فرماندهان سپاه در حال آموزش نیروهای آذری بودند، تا حد زیادی فضای ضد ایرانی را در آذربایجان زیر سوال برد و تکرار چنین اقداماتی می تواند به بازگویی حقایق و زدودن تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی کمک نماید.
دومین ادعای جمهوری آذربایجان علیه ایران، اتهام حمایت ایران از جریان های اسلامی در این کشور است. اگر چه علاقه جریان های اسلامی در جمهوری آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران غیر قابل کتمان است و ایران نیز بر مبنای رسالت و اهداف انقلاب اسلامی از تمام جریان های اسلامی حمایت به عمل می آورد، اما این ادعا که جریان های اسلامی آذربایجان به ایران وابستگی کامل دارند و به عنوان عوامل جمهوری اسلامی در جمهوری آذربایجان فعالیت می کنند، کاملا نادرست است. افرادی که از نزدیک سیاست های نهضتی جمهوری اسلامی را دنبال می کنند، به خوبی مطلع هستند که حتی حزبالله لبنان که نزدیکترین جریان به ایران محسوب می شود، دارای استقلال عمل و تصمیم گیری است و به هیچ وجه به جمهوری اسلامی وابستگی ندارد. با این حال دولت آذربایجان که حقیقت رابطه جریان های اسلامی با جمهوری اسلامی را به خوبی می داند، حاضر به پذیرش واقعیت ها نیست و دایم در این خصوص به فرافکنی و تبلیغات منفی دست می زند. نکته جالب توجه ان است که هر چه ایران در سال های گذشته خویشتن داری نشان داده، متاسفانه تبلیغات تهاجمی دولت آذربایجان افزایش بیشتری یافته است.
سومین ادعای جمهوری آذربایجان علیه ایران، اتهام غصب آذربایجان جنوبی از سوی جمهوری اسلامی ایران و قرار دادن مردم این خطه در وضعیت نامطلوب سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. اگر چه این امر برای ایرانی ها چنان مضحک است که حتی توجهی به آن نمی کنند، اما در جمهوری آذربایحان با تبلیغات گسترده ای مواجه است. ادعاهای ملی گرایانه برخی عناصر که با دولت آذربایجان مرتبط هستند و از سوی نهاد قدرت نیز حمایت می شوند، در حالی بیان می شود که هیچ استناد تاریخی در این باره وجود ندارد. البته استدلال آنها در مورد آذربایجان جنوبی و شمالی کاملا درست و منطبق با واقعیت های تاریخی است. اما این نکته که آذربایجان جنوبی از آذربایجان شمالی جدا شده، نادرست است، بلکه واقعیت این است که بخش های شمالی آذربایجان ایران بواسطه عهدنامه های گلستان و ترکمنچای از مام میهن جدا شده اند و این داغ تا ابد بر دل ایرانی ها و آذری ها باقی می ماند. واقعیت آن است که اگر قرار باشد آذربایجان شمالی و جنوبی به یکدیگر بپیوندند، این بخش های جدا شده از ایرانزمین است که باید یکبار دیگر به مام میهن بازگردد. بنابراین پیشنهاد می شود در ایران نیز از بحث وجود آذربایجان شمالی و جنوبی استقبال شود و با توجه به حقایق تاریخی تاکید شود که بخش های شمالی آذربایجان باید مجددا به خاک ایران الحاق شوند.
متاسفانه وقتی حاج محسن صمدوف در زندان مورد شدیدترین شکنجه ها قرار می گیرد، یا هنگامی که حکم اعدام حاج طالع صادر می شود، کمترین انعکاسی در رسانه های ایرانی پیدا نمی کند. چرا هنگامی که ادعاهای عناصر وابسته به دولت آذربایجان در مورد آذربایجان شمالی و جنوبی و اتهامات واهی درباره وضعیت وخیم مردم در آذربایجان ایران مطرح می شود، هیچ پاسخ قاطعی به آنها داده نمی شود؟ مگر سرزمینی که امروز جمهوری آذربایجان نام دارد، پاره تن ایران نیست؟ مگر مردم این کشور، مسلمان و شیعه نیستند؟ مگر جمهوری آذربایجان به کانون توطئه های صهیونیستی در منطقه علیه ایران تبدیل نشده است؟ مگر پهبادهای اسرائیلی از خاک آذربایجان وارد ایران نشدند؟ و...
بهمن ایرانی