الوقت- بیش از پانزده ماه از تجاوز ائتلاف نظامی به سرکردگی عربستان سعودی علیه یمن میگذرد. عملیات نظامی که حداقل به کشته شدن بیش از دو هزار شهروند غیرنظامی یمنی از جمله بیش از 600 زن و کودک منجر شد. با این حال تداوم بیش از یکسالهی جنگی که رهبران سعودی آن را بیش از چند هفته ارزیابی نمیکردند، یک دلیل کلی نمیتواند داشته باشد و آن عدم دستیابی عربستان به اهداف از پیش تعیین شده خود در جریان تجاوز به یمن است. جدای از آن که عربستان در این جنگ چه اهدافی را دنبال کرده است، دلایل ناکامی در دستیابی به این اهداف خود قابل بررسی است.
موانع دستیابی عربستان به اهداف خود در یمن، در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی قابل بررسی است که در اینجا تنها به موانع داخلی اشاره خواهد شد.
بدون شک در میان عوامل داخلی یمن که مانع تحقق اهداف عربستان در تجاوز نظامی گردید، مسئله نظامی حرف اول را میزند. فاصله بسیاری میان نیروهای نظامی عربستان و یمن هم از نظر کمی و هم کیفی وجود دارد. در حالی که عربستان بواسطه خریدهای نظامی یک دهه گذشته از ایالات متحده، یکی از مجهزترین نیروهای هوایی در منطقه را دارا میباشد، اما در مورد نیروی زمینی و پیاده با کمبود جدی روبروست. این کمبود در همان ابتدای تجاوز به یمن خود را نمایان ساخت و باعث شد تا رهبران نظامی عربستان بدنبال عضوگیری سربازان مزدور از سودان و برخی دیگر از کشورهای منطقه برآیند. در مقطعی وجود نیروی زمینی گسیل شده از امارات به تلفات نزدیک به چهارصد نفری این نیروها در اسفند ماه گذشته منجر شد. از طرف دیگر یمن اگرچه فاقد جنگندههای پیشرفته نظامی و تجهیزات مدرن نیروی هوایی میباشد، اما با برخورداری از نیروی زمینی ارتش این کشور و کمیتههای داوطلب مردمی توانسته به خوبی سد راه تجاوز زمینی نیروهای ائتلاف عربی باشد. همچنین بخش قابل توجهی از نیروهایی که در حال حاضر در اتحاد با ارتش یمن توانستهاند مانع پیشروی عربستان شوند، نیروهای مقاومت انصارالله میباشند که با تکیه بر دو ویژگی مردم محوری و همچنین انجام حملات چریکی نامتقارن در استانهای مرزی یمن، در عمل پیشروی نظامیان سعودی را به درون یمن با دشواری دوچندان همراه ساخته است. در مقابل نیروهای عقیده محور انصارالله و نظامیان وطنی ارتش یمن، نیروهای مزدور و خریداری شده عربستان قرار دارند، که بدلیل ماهیت مزدبگیری، نمیتوانند چندان در صحنه میدانی نتیجه بخش و کارایی لازم را دارا باشند.
در کنار عوامل نظامی، مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز در سطح داخلی به عنوان یکی از موانع عربستان در پیشروی در یمن عنوان میشود. اگر افکار عمومی یمن را بخشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی یمن بدانیم، بدون شک موضعگیری منفی مردم یمن نسبت به عربستان و تضعیف جایگاه عربستان در میان افکار عمومی، یکی از مهمترین موانع عدم موفقیت عربستان در تهاجم به یمن است. سعودیها در ابتدای آغاز حملات خود در یمن، خود را ناجی مردم معرفی کردند، اما در عمل بمباران مناطق مسکونی و افزایش شمار قربانیان غیرنظامی بویژه کودکان ( که گفته میشود حداقل 300 کودک در جریان این حملات جان خود را از دست دادند) به تخریب بیش از پیش چهره رهبران سعودی نزد افکار عمومی یمن منجر گردید. فراتر از این، اقدام ائتلاف سعودی به محاصره بنادر و فرودگاه صنعا که به بهانه جلوگیری از قاچاق اسلحه و در واقع با هدف فشار بیشتر بر مقاومت نیرویهای انصارالله و ارتش یمن صورت گرفت، به قحطی و تشدید بحران انسانی و غذایی انجامید و این مسئله کار عربستان را در یمن با پیچیدگی بیشتری روبرو کرد.
حتی پیش از آغاز تهاجم نظامی به یمن، رهبران سعودیِ عربستان چندان چهره مطلوبی در میان افکار عمومی یمنیها به شمار نمیآمدند. از نظر تاریخی، نگاه قیم مآبانه و ارباب مآبانهای که سعودیها در طول سالها به سرزمین ملکه سبا داشتهاند؛ هیچگاه نتوانسته به مقبولیت نقش عربستان سعودی در یمن منجر شود. حتی در تاریخ معاصر، کارنامه عربستان طی حداقل شش دهه گذشته، شامل هشت تهاجم نظامی به یمن است که در همه آنها بدون استثنا عربستان شروع کننده جنگ بوده است. با این شرایط عدم پذیرش نقش عربستان در یمن در میان افکار عمومی مردم یمن، طبیعی به نظر میرسد.
در کنار ابعاد نظامی و فرهنگی، عربستان در ابعاد سیاسی نیز با موانع بسیار جدی در یمن روبرو شد. براساس طرح مورد نظر عربستان، قرار بر آن بود این کشور منصورهادی، رئیس جمهور پیشین را به صنعا پایتخت یمن بازگرداند، اما این طرح سیاسی نیز تا کنون شکست خورده باقی مانده و هادی همچنان مهمان ریاض است. منصور هادی، مهره مورد نظر سعودیها پیش از استعفایش از مشروعیت فراگیر و همه جانبهای در میان همه گروهها و احزاب سیاسی یمنی برخوردار نبود و پس از پناهندگی به عربستان، گروههای قومی و قبایل یمنی نیز به جمع مخالفان سیاسیاش پیوستند. در مقابل اما انصارالله پس از فرار هادی و آغاز جنگ، به موقعیت منحصر به فردی برای تجمیع گروهها و احزاب یمنی دست یافت. بدون شک ارتقای موقعیت راهبردی انصارالله در یمن پس از تجاوز عربستان به این کشور بوجود آمد و باعث شد سایر جریانهای سیاسی حتی غیرهمسو با انصارالله مانند حزب موتمرالشعبی، وابسته به علی عبدالله صالح نیز به سمت ائتلاف با انصارالله حرکت کند. علاوه براین بیان شعارهای ضدغربی و ضدصهیونیستی در تقریبا تمام تجمعات و راهپیماییها توانست اتهامات سعودیها مرتبط با قومیگرایی انصارالله را خنثی کند واین جریان سیاسی با چهرهای استکبارستیز و همزمان فراقومی و فرامذهبی، مدیریت تحولات علیه تجاوز عربستان را بدست گیرد. موضوعی که شاید بتوان آن را مهمترین مانع داخلی در پیشروی عربستان در تحولات یمن دانست.
براین اساس، از یک سو تفاوت در عقیدهمحوری و حس میهن پرستی نظامیان یمنی در مقابل نیروهای مزدبگیر و اجارهای عربستان و از سوی دیگر توان عملیات چریکی و نامتقارن نیروهای انصارالله در مقابل عملیات منظم ائتلاف سعودی از مهمترین عوامل داخلی نظامی به شمار میروند که مانع موفقیت عربستان در یمن شده اند. در این میان، ضعف مشروعیتی و سابقه تاریخی بدبینی به عربستان در میان افکار عمومی یمن و سرانجام شکست طرحهای سیاسی این کشور، مهمترین عوامل فرهنگی و سیاسی داخلی میباشند که تاکنون توانسته عربستان را از دستیابی به اهدافش در یمن بازدارد.