الوقت- مردم یمن پس از قیام 2011 و سرنگونی علی عبدالله صالح، با دخالت برخی کشورها به ویژه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در کشور خود، روبه رو شدند و به نوعی انقلاب آنها از مسیر خود منحرف شد و در حد جابجایی سران نظام محدود باقی ماند. در حقیقت اگرچه شخص صالح از قدرت کنار گذاشته شد اما آنچه میتوان «صالحیّت» حکومت ـ یا شیوۀ حکمرانی صالح ـ نامید همچنان پابرجاست. به عبارتی، رژیم پدرسالار و سازوکارهای حکمرانی صالح پس از وی نیز پابرجا ماند. نگاهی به اهداف اولیۀ قیام یمن ـ که در خیابانها و میادین این کشور از سوی معترضان مطرح میشد ـ آشکارا نشان میداد این اهداف که در رأس آنها سرنگونی رژیم بود تحقق نیافته است. در این شرایط با استمرار تبعیض، فساد و ناکارآمدی داخلی دولت صنعا، شیعیان انصارلله رهبری انقلاب دوم را به عهده گرفتند و توانستند پیروزی بزرگتری برای مردم این کشور به ارمغان بیاورند. این مساله بیانگر آن بود که تمهیدات امنیتی اتخاذ شده از سوی دستگاههای اطلاعاتی تحت فرمان منصور هادی و همچنین تلاش مقامات سعودی برای حذف شیعیان انصارالله از معادلات سیاسی یمن نه فقط موجبات خنثی شدن قدرت انصارلله را فراهم نیاورد، بلكه این گروه توانست با استفاده از نفوذ و مقبولیت بالای خود نزد ملت یمن، مردم را به خیابانها بكشاند و دولت را در منگنه قرار دهد. در حقیقت انصارلله با در نظر داشتن بی نتیجه ماندن انقلاب قبلی و مشاهده فساد حاکم در درون حکومت به خیزشی مجدد برای اصلاح حکومت دست زدند. در همین راستا نیز اراده قاطع آنها دولت مرکزی را بیش از گذشته متوجه قدرت بالای این گروه کرد و نهایتا مجبور به شناسایی اهمیت و اعتبار آنها در معادلات سیاسی یمن شد. استعفای نخست وزیر و نیز امضای توافقنامه با انصارالله توسط رئیس جمهور خود موید چنین ادعاهایی است. با این حال دولت یمن باید در نظر داشته باشد که فضای سیاسی جدید این کشور تفاوت آشکار با دوران قبل دارد. شرایط جدید حاکی از ضرورت به رسمیت شناختن مطالبات سیاسی و خواسته های جنبش انصارلله به عنوان نماینده بخش عظیمی از مردم یمن به ویژه شیعیان است که در طول سالهای گذشته با بیاعتنایی دولت مرکزی مواجه بودهاند. این شرایط همچنین ضرورت اصلاحات لازم در سیاستهای داخلی و خارجی یمن را دوچندان میکند. چناچه دولت یمن با درس گرفتن از تحولات اخیر در راستای اصلاح عملکرد گذشته خود گام بردارد میتوان نسبت به بازگشت آرامش در این کشور خوشبین بود در غیر این صورت یمن بستر تحولات و ناآرامیهای سیاسی تازه ای خواهد بود.
در طی این مدت نیز انصارالله ثابت کرد که خواستهها و مطالباتش نشأت یافته از خواست و ارادهای سیاسی است که هدف آن بهبود اوضاع در یمن و پیشرفت و رشد آن است و مرور روند تحولات اخیر یمن نشان میدهد، تظاهراتی که جنبش در روزهای اخیر برگزار کرده، نهتنها با استقبال و مشارکت طرفداران و هواداران جنبش مواجه شده، بلکه بسیاری از شرکتکنندگان در این اعتراضهای مسالمتآمیز به صورت مستقیم در جنبش عضویت ندارند و مشارکت آنها اغلب به این دلیل صورت می گیرد که منافع و خواستههای مشترکی میان خود و جنبش ملاحظه میکنند.
در همين حال نبايستي فراموش كرد كه انصارالله در درازمدت براي اينكه بتوانند قدرت خود را در ساختارهاي رسمي يمن افزايش دهند و همچنين از پذيرش منطقهاي و بينالمللي براي حضور در مناسبات قدرت برخوردار شوند نياز دارند تا ضمن آنكه از پتانسيل فرهنگي و اجتماعي و همچنين نظامي خود براي گسترش نفوذشان در شمال يمن بهره ميبرند درصدد رفع چالشها و موانع پيشروي خود براي رسيدن به اهداف مدنظر باشند تا همچون حزب الله به عنوان يك نيروي تاثيرگذار در صحنه سياسي يمن نقش ايفا نمايند.