در اين مرحله كميته هاي انقلابي با تشكيل شوراهاي امنيتي و رياست جمهوري ، كشور را در دوره انتقالي اداره مي نمايند تا مقدمات برگزاري انتخابات پارلماني و رياست جمهوري را ايجاد نمايند .
مجموعه اين تحولات مي تواند از چند بعد حائز اهميت باشد:
اولين مسئله اقدام و حركت هوشمندانه و حكيمانه انقلابيون و رهبران آن ها در مسير موج جديد انقلاب بود . رهبران انقلاب در اين موج تازه حركت خود را با تركيبي از اقدام مسالمت آميز و سياسي و همچنين اقتدار نظامي و امنيتي به ثمر رساندند . اگر هر يك از اين جنبه ها وجود نداشت قطعاً انقلاب به ثمر نمي رسيد. به روشني در ماه هاي اخير شاهد بوديم كه اگر كميته هاي مردمي به عنوان بازوي امنيتي انقلاب نبودند، دستگاه امنيتي و نظامي رژيم بارها انقلاب و حركت مردم را سركوب مي كرد . ولي اقدام به موقع و قاطع اين كميته ها مانع از اين اتفاق گرديد . از طرفي ديگر اگر بستر حركت مردم در مسير سياسي و مسالمت آميز نبود از همان ابتدا با برخورد جدي مواجه مي شد و ناكام مي ماند .
نكته حائز اهميت ديگر فهم بالا واوج بالندگي سياسي بود كه در رهبران انقلاب و مشخصاً جنبش انصارالله به وجود آمده بود . ما در مراحل مختلف انقلاب شاهد بوديم كه رهبران جنبش انصارالله به صراحت تأكيد مي كردند كه به دنبال قدرت طلبي نيستند و به همه گروه ها و جناح ها اين اطمينان را مي دادند كه همه آن ها در قدرت آينده سهيم خواهند بود . پس تعامل مثبت با همه گروه ها از نقاط برجسته حركت انقلابيون بود .
همچنين ديديم كه انصارالله به عنوان رهبر انقلاب قبل از انحلال دولت و پارلمان بر اساس يك فهم راهبردي عميق به سراغ «حراك جنوب» مي رود كه كنترل 6 استان جنوب را در اختيار دارد و آن ها را از موضع جدايي طلبي به اتحاد و ائتلاف براي تشكيل شوراهاي انتقالي متقاعد مي سازد .
اين اقدام به تنهايي چند ثمره مهم در بر داشت . ابتدا اينكه عملاً با ائتلاف انصارالله و حراك جنوب به غير از 2 يا 3 استان و چند حزب كوچك بقيه كشور در مسير انقلاب قرار گرفتند و همچنين كشور از خطر تجزيه نجات يافت كه از خط قرمز هاي انقلاب و خواست بيگانگان بود . مضاف بر اين انصارالله با اين اقدام خود و پيشنهاد اعطاي جايگاه رياست جمهوري به حراك جنوب در عمل نشان داد كه به هيچ وجه به دنبال انحصارطلبي و قدرت طلبي نبوده است و با اين اقدام در عمل شعارهاي خود را محقق ساخت كه اين مسئله موجب اعتماد گروه هاي سياسي مختلف و توده هاي مردم يمن به انقلاب و رهبران آن مي شود.
در نهايت اين كه انقلابيون و رهبران آن ها از ابتدا در كنار مطرح نمودن شعارهاي انقلابي و آرماني و پيگيري آن ها، با جديت سعي در تأمين امنيت و معاش مردم داشته اند كه اين خود بيانگر مشي مدبرانه و دورنگر آن ها است .
اما اين انقلاب و حركت مردم در اين مرحله و مراحل بعدي بدون ترديد با چالش هاي جدي روبرو است كه به مهم ترين آن ها اشاره مي شود .
اولين چالش كه در سخنان اخير سيد عبدالملك بدرالدين الحوثي، رهبر انصارالله نيز به آن تأكيد شد خطر قدرت گرفتن القاعده در يمن است كه در حال حاضر به صورت جدي با حمايت عربستان سعودي در استان «مأرب» حضور دارند و اين پتانسيل را دارند كه به تهديد جدي براي انقلاب و كشور يمن تبديل شوند . البته در اينجا نيز بدرالدين الحوثي در سخنراني خود با هوشمندي اين خطر جدي را به كشورهايي چون عربستان كه از القاعده حمايت مي كنند گوشزد نمود كه اگر با حمايت آن ها القاعده قدرت بگيرد ، بعد از يمن به سراغ آن ها خواهد رفت و به چالش جدي براي آن ها تبديل خواهد شد .
چالش جدي بعدي دخالت هاي خارجي شامل محور غربي- عربي است كه چون انقلاب مردم بر خلاف منافع استراتژيك آن ها است ، امكان دارد هر اقدامي را در صورت توان عليه انقلاب به منظور ضربه زدن و نابودي آن انجام دهند .
در انتها بايد گفت مسئله اي كه نبايد فراموش شود اين نكته اساسي است كه وقايع چند ماه اخير اين حقيقت را به روشني بيان مي دارد كه مردم و انقلابيون و رهبران آن ها در اين حركت داراي عزم و اراده جدي هستند و جهت پيشبرد وعده هاي انقلاب بسيار مصمم اند كه تكامل مراحل انقلاب يكي پس از ديگري نشان از اين واقعيت دارد .
حسين افراخته