الوقت- تحولات منطقه ای باعث شده که عربستان سعودی برای کسب برتری نقش ژئوپولیتیکی در منطقه به تقابل با ایران برخیزد که از طریق حمایت ایدئولوژیکی، مالی و نظامی در کشوری ثالث انجام می شود. اقدامات عربستان در مصر، سوریه و یمن را می توان در متن تقابل با نفوذ ایرانیان در نظر گرفت. در این فرایند، سیاست سعودی ها از طریق استفاده ابزاری از منطق فرقه گرایی، تنش های فرقه ای را هم از نظر داخلی و هم از نظر منطقه ای وخیم تر ساخته است بطوریکه مردم را علیه حاکمانی که در عرصه داخلی با آنها اختلاف عقیده دارند و در منطقه هم علیه ایران می شوراند. گویی عربستان شمشیرش را علیه ایران از رو بسته است. این ساده ترین توصیف تقابل جویی عربستان در سیاست خارجی اش در ارتباط با ایران است.
بی ثباتی مصر به وضوح عربستان را به لرزه درآورد. علیرغم اینکه عربستان با سرنگونی مبارک مخالف بود اما نقش مهم مصر در ممانعت از نفوذ ایران در سوریه و عراق باعث شد که عربستان از رژیم جدید مصر حمایت کند. با این وجود، اختلافات در مورد حاکمیت اخوان المسلمین، عربستان را برآن داشت تا از کودتای نظامی علیه مرسی حمایت نماید. پس از کودتا، عربستان سعودی، امارات و کویت بلافاصله در حمایت از رئیس جمهور جدید مصر، عبدالفتاح السیسی، قول کمک 12 میلیارد دلاری دادند و کمک مالی عربستان به مصر در پادشاهی ملک سلمان ادامه دارد؛ بطوریکه در کنفرانس سرمایه گذاری مارس 2015 ، 4 میلیارد دلار کمک به مصر را تقبل کرد. در ازای آن مصر هم به ائتلاف به رهبری عربستان برای مداخله در یمن پیوست.
در نظر ریاض، جنگ سوریه برای کسب نفوذ در کشوری مهم در منطقه تلقی می شود تا تعادل قدرت منطقه ای مطلوبی برقرار شود. پس از تردیدهای اولیه، عربستان به طرفدار اصلی برای مسلح سازی اپوزیسیون سوریه برای براندازی اسد تبدیل شد. این کشور تحریم ها علیه رژیم سوریه را به پیش می برد و در اواخر فوریه 2012 فرقه خاصی از شورسیان موسوم به ارتش آزاد سوریه را مسلح می ساخت؛ بطوریکه در نهایت عربستان به عنوان اصلی ترین نیروی خارجی حمایت کننده از ائتلاف ملی سوریه از قطر پیشی گرفت. همچنین، عربستان از سیاست آمریکا در قبال سوریه انتقاد می کرد و احساس می کرد که با توافق آمریکا- روسیه برای نابودی تسلیحات شیمیایی سوریه به حاشیه رانده شده است و از کندی اقدامات آمریکا در آموزش شورشیان سوریه برافروخته شده بود. در حالیکه عربستان در ائتلاف آمریکا علیه داعش در حملات هوایی مشارکت داشت اما می خواست که رژیم اسد هم مورد هدف قرار گیرد. همکاری نزدیک بین عربستان، قطر و ترکیه و حمایت فزاینده آنها از شورشیان (علیرغم تردیدهای آمریکا) باعث پیشروی مخالفان شده است.
در یمن، دغدغه های مربوط به ثبات و امنیت، عربستان را وادار کرد تا اقدامات شورای همکاری خلیج فارس در براندازی رئیس جمهور علی عبداله صالح، متحد قبلی خود، را رهبری کند. این تغییر باعث تحولات ناچیزی در تعادل قدرت شد اما با پیشروی حوثی ها و تصرف صنعا، ریاض این جنگ را جبهه ای دیگر برای تقابل با ایران تلقی کرد و تهران را به حمایت از حوثی ها متهم ساخت. در 26 مارس 2015، نیروهای حوثی به عدن رسیدند و رئیس جمهور منصور هادی از شورای همکاری خلیج فارس کمک خواست که در نتیجه آن پادشاهی عربستان عملیاتی نظامی با پشتیبانی هشت رژیم سنی به راه انداخت. علیرغم اعلام رسمی برای توقف عملیات نظامی و تغییر رویکرد به فرایند سیاسی موسوم به «عملیات تجدید امید» که در 21 آوریل اعلام شد، عملیات نظامی عربستان، به جزء در پنج روز برای « کمک های بشردوستانه» از دوازده تا هفدهم می، بی وقفه ادامه داشته است. در هفدهم می ریاض کنفرانس سه- روزه گروه های یمنی ضد- حوثی را میزبانی کرد که در آن تلاش می کرد مقاومت منسجمی علیه حوثی ها بوجود آورد.
سعودی ها در عراق و لبنان محتاط بوده اند. عربستان در عراق از دولت حیدر العبادی (که ایران نیز از آن حمایت می کند) استقبال کرده و برای بازگشایی سفارت که از سال 1990 بسته شده طرح هایی اعلام کرده است. با این حال، در دیدار جان کری از عربستان در مارس 2015، سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت این کشور در مورد نقش بالنده ایران در عراق هشدار داد و ایران را به تصرف همسایگان خود متهم ساخت.
در لبنان، نشانه هایی وجود دارد که عربستان برای آشتی بین نیروهای معارض لبنانی تلاش می کند. در پایان سال 2013، عربستان اعلام کرد که یک بسته نظامی به ارزش 3 میلیارد دلار (تقریبا دوبرابر بودجه دفاعی سالانه 7/1 میلیارد دلاری لبنان) برای خرید تسلیحات فرانسوی به لبنان کمک می کند و در آگوست 2014 عربستان موافقت کرد که برای جنگ با داعش به لبنان یک میلیارد دلار کمک نظامی اعطا نماید.
رهبری عربستان سعودی در روابط خود با آمریکا بین دو احساس فراموش شدن و در دام افتادن تاب می خورد. هنگامیکه آمریکا رفتار خصمانه ای علیه ایران داشت سعودی ها نگران بودند که مبادا قربانی حمله آمریکا به ایران شوند. اکنون که واشنگتن و تهران به توافق هسته ای رسیده اند، سعودی ها نگرانند که منافع آنها مورد غفلت قرار گیرد و با رفع تحریم ها، موقعیت منطقه ای ایران بیش از پیش تقویت شود. کاخ سفید در تلاش برای آرام ساختن عربستان و سایر متحدانش در خلیج فارس، نشست سران شورای خلیج فارس را در 14 می 2015 در کمپ دیوید تشکیل داده و در آنجا به آنها اطمینان داد که توافق هسته ای با ایران به مسائل هسته ای محدود بوده و واشنگتن هم در نگرانی آنها از فعالیت ایران در سوریه، یمن، لبنان و عراق شریک است. اوباما به تعهد آمریکا در تضمین امنیت این کشورها بار دیگر تاکید کرد، همکاری های نظامی تازه ای (از جمله همکاری علیه توسعه ظرفیت دفاعی علیه موشک های بالستیک با برد منطقه ای) ارائه نمود و قول داد که به انتقال تسلیحات شتاب بخشد.
روابط بین ایران و عربستان همیشه هم این طور کینه توزانه نبوده است. در دهه 2000، این دو کشور علیرغم رقابت بر سر نفوذ منطقه ای، روابط دیپلماتیک طبیعی داشتند. با این حال، علیرغم طلیعه اقدامات روحانی رئیس جمهور ایران، پتانسیل بهبود روابط با خلا سیاسی در لبنان، سوریه، عراق و یمن به تحلیل رفت و مداخلات منطقه ای را از هر دو طرف به دنبال داشت. بنابراین، هر نوع سیاست تشنج زدایی مستلزم تحلیل سود- هزینه است که کفه ترازو را به نفع سیاست های منطقه ای سازنده و میانه رو سنگین تر کند.
جواد مددی