الوقت- ریشه بحرانهای خاورمیانه، به سرزمینهای اشغالی ختم میشود. امروز کشورهای عربی که در سالهای نه چندان دور در چند دوره زمانی مشغول جنگ با رژیم جعلی اسرائیل بودند، یک به یک تبدیل به دوستان تلآویو میشوند و تلاش میکنند تا دشمنان متحد جدید خود را از میدان خارج کنند. آنچه که امروز در عرصه برخورد کشورهای عربی با حزب الله میگذرد، قصه جلب حمایت رژیم اسرائیل است.
اولین نکته در خصوص تخریب حزبالله لبنان که شاخصترین گروه محور مقاومت محسوب میشود این است که نهادهای رسمی، شناخته شده و تاثیرگذار منطقهای و فرامنطقهای در برابر این جریان موضع بگیرند؛ همانگونه که شورای همکاری خلیج فارس و پس از آن اتحادیه عرب عمل کردند. این دو نهاد شناخته شده که مدعی نمایندگی جهان عرب هستند از این پس، رسما به حزب الله لبنان به عنوان یک گروه تروریستی نگاه میکنند.
با فاصله کمی از تروریستی اعلام کردن حزب الله توسط این دو نهاد عربی، فشار بر اتباع لبنان در برخی کشورها نیز آغاز شد و در اولین قدم، بحرین شماری از اتباع لبنانی را به جرم ارتباط با حزب الله یا هواداری از این گروه اخراج کرد. در جریان تمام این وقایع، فعالیت بی وقفه رسانههای عربی وابسته به جریان پترودلارهای سعودی مانند الجزیره، العربیه و الشرق الاوسط نیز توپخانه رسانهای خود را فعال کرده بودند.
چرا سعودیها و جریان دشمن مقاومت باید حزب الله را با ابزار سیاسی از سر راه خود بردارند؟ چرا مانند سنوات گذشته، به مقابله نظامی مستقیم یا نیابتی با جریان مقاومت دست نمیزنند؟
نکته دوم، کارنامه درخشان حزب الله در دفاع از لبنان و جنگ با اسرائیل تعریف میشود. سابقه مقاومت اسلامی لبنان در عرصه نظامی، مبارزه با اسرائیل و جنگ با تکفیریها واضح و روشن است. در بحبوحه بحرانهای بیشمار داخلی لبنان، این حزب الله بود که در سال 2000 میلادی، جنوب این کشور را از اشغال اسرائیل درآورد. در جریان جنگ 33 روزه سال 2006 میلادی نیز، سازمان رزم حزبالله وارد عمل شد و رزمندگان مقاومت در برابر تانکهای مرکاوا و سربازان ارتش اسرائیل ایستادگی کردند. در تمام این سالها درگیریهای پراکندهای میان مقاومت و رژیم اسرائیل وجود داشت و در نهایت، آغاز فعالیتهای سازمانیافته تروریستها در قالبهای مختلف در سوریه و پس از آن در عراق ، بار دیگر رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان را در زمینه آموزش و نبرد مستقیم با تکفیریها به میدان آورد.
جنگ سوریه و عراق که برخی مغرضانه یا از روی ناآگاهی آنان را "جنگهای داخلی" مینامند، محور مقاومت را درگیر جنگی دیگر کرد که در کنار معایب و مشکلاتی که ایجاد میکند، توانایی رزمی این محور را نیز میسنجد و بر قابلیتهای نظامی گروههای مقاومت میافزاید. حزب الله نیز یکی از محورهای اصلی خط مقاومت است و این تغییر و تحولات را شامل میشود. درگیر بودن حزب الله در جنگی که امنیت لبنان را نیز تهدید میکند، بر خلاف تمایل اسرائیل و همپیمانان عربی منطقه، بر محبوبیت این گروه اضافه میکند زیرا لبنانیها از سابقه مقاومت اسلامی در دفاع از سرزمینشان و دفاع در برابر اسرائیل به خوبی آگاه هستند.
بنابراین سناریویی که باید اجرا شود و هم اکنون از سوی اسرائیل و عربستان در حال پیادهسازیست، تخریب حزبالله و به طور کلی جریان مقاومت در جامعه لبنان و عرصه سیاست این کشور است. از یکسو کشورهای دشمن جریان مقاومت و از داخل لبنان، جریان المستقبل با محوریت سعد حریری ماموریت تخریب حزب الله را اجرا میکنند. چرا تخریب در جامعه لبنان؟ از آن جهت که درگیری نظامی با لبنان، حزب الله را پای کار میآورد، پدیدآورندگان جنگ نمیتوانند اهداف خود را تحصیل کنند. کنار زدن حزب الله نه توسط نیروهای خارجی، بلکه تنها به دست مردم این کشور امکانپذیر است. کشورها و جریانهایی که خواستار این موضوع هستند، طی سالهای گذشته از ابزارهای مختلف از جمله تخریب رسانهای، ایجاد بحران ریاستجمهوری که به زودی دو ساله خواهد شد و عملیات روانی استفاده کردهاند تا بتوانند جریان مقاومت را کنار بزنند.
در حالی که هر روز سلاحهای جدید و پیشرفته به دست تروریستهای داعش، القاعده و دهها گروه مسلح که به عناوین مختلف در سوریه میجنگند میرسد تا در برابر ارتش این کشور و نیروهای مقاومت استفاده کنند، موتور جریانهای پشت پرده و سیاسیون ضد مقاومت نیز با تمام قدرت کار میکند تا حلقه کلیدی محور را نابود یا حداقل گوشه نشین کند. زمانی که حزب الله در لبنان به گوشه نشینی بیافتد، کم کم میتوانند به سراغ کشورهای دیگری که رنگی از مقاومت در آن وجود دارد نیز بروند.
محسن صالحی خواه