الوقت- فرایند حل سیاسی بحران سوریه، با چالش ها و بیم هایی روبروست که نظارت و هوشیاری دقیق بر جزئیات میادین نظامی و سیاسی را ضروری می سازد. این دقت نظر از این منظر اهمیّت می یابد که هرگونه تصمیم گیری برای آینده سوریه، عطف به ویژگی های ژئوپلیتیک، توزیع جغرافیای مذهبی و جمعیتی در این کشور، می تواند آینده سیاسی این کشور و سرنوشت مقاومت در سوریه را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. بنابراین در ادامه تلاش براین است تا آخرین تحولات سوریه با تمرکز بر کنش روس ها و حکومت مرکزی سوریه حول طرح ایجاد فدرالیسم مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد:
روز10اسفند1394 (29 فوریه2016) ، «سرگئی ریباکوف» معاون وزیر امورخارجه روسیه در یک نشست خبری از مطلوبیت اجرای طرح فدرالیسم در سوریه سخن گفته و افزوده بود:
«اگر طرفین پس از مذاکرات، بحث و رایزنیها درباره دولت آینده سوریه به این نتیجه برسند که این طرح فدرال برای حفظ ملتی واحد، سکولار، مستقل و مقتدر مناسب است، آنگاه چه کسی به آن اعتراض خواهد کرد؟... روسیه هر طرح دیگری را برای سوریه خواهد پذیرفت، به شرطی که از سوی کسی که 1000 کیلومتر با سوریه فاصله دارد، دیکته نشده باشد».
با این وصف، اظهارات معاون وزیر امور خارجه روسیه، این برداشت را ایجاد نمود که طرح ایجاد فدرالیسم در سوریه در واقع همان برنامه «بی» است که جان کری وزیر امور خارجه ایلات متحده، روز 4 اسفند1394 (23 فوریه 2016 ) ، در جلسه پاسخگویی به نمایندگان کنگره درباره گزینه هایِ جایگزین طرح ترک مخاصمه سخن گفته و درباره آن، این طور توضیح داده بود:
«اگر طرح آتش بس در سوریه شکست بخورد، اجرا از مسیرهای دیگری روبه جلو خواهد رفت که طی یکی دو ماه آینده مشخص خواهد شد و قطعا شامل گزینه هایی در برنامه «بی» خواهد بود، اما اسد خودش در حال حرکت به سمت تصمیم گیری های واقعی برای شکل دادن به روندِ واقعیِ حکومت انتقالی است».
اظهارات جان کری در کنگره مبنی بر تصمیم گیری های واقعیِ اسد برای شکل دادن به روندِ واقعیِ انتقال، سازنده یک موج رسانه ای بر این مبنا بود که ایالات متحده آمریکا و روسیه درباره ایجاد فدرالیسم در سوریه به توافق رسیده اند. برهمین اساس نیز روز 10 اسفند، جان کربی سخنگویِ دولت آمریکا در حالی درباره انطباق طرحِ «بی» با طرح فدرالیِ روس ها و چیزی شبه مدل عراق مورد سوال قرار گرفت، اما جان کربی جزئیات طرحِ «بی» را نامشخص و در دست بررسی های بین سازمانی توصیف کرد و سخن گفتن از هر نوع طرح جایگزین تا قبل از17 اسفند1394(7 مارس 2016) که زمان آغاز مذاکرات ژنو خواهد بود را غیر مسئولانه قلمداد کرد. این در حالی است جان کربی برخلاف تصور عمومی، مخالفتِ شدید ایالات متحده آمریکا با ایجاد فدرالیسم در سوریه را اعلام کرد و چیزی شبیه تشکیل فدرالیسم در سوریه را نه یک طرح ، بلکه یک «بیم و وحشت» قلمداد نمود و تاکید کرد که این حرف روس هاست و هیچ کس به دنبال فدرالیزه کردن سوریه نیست. البته آنچه روس ها تحت عنوانِ طرحِ فدرالیسم مطرح کرده بودند، مسئله ای است که شخص بشار اسد روز23 بهمن 1394 (12 فوریه 2016 ) در مصاحبه مشترک با 2 خبرگزاری «اِی.اف.پی» و «سانا» در پاسخ به سوالِ پانزدهمِ این مصاحبه مبنی بر اینکه آیا رئیس جمهور در آینده و پس از بحران به کُردها خودمختاری اعطا خواهد کرد یا نه پاسخ گفته و چنین توضیح داده بود:
«این سوال مستقیما به قانون اساسی مربوط می شود و شما می دانید که قانون اساسی توسط دولت ارائه نشده است و تمام بخش های سوریه در آن سخن می گویند و این مسئله توسط یک رفراندوم عمومی تعیین می شود. بنابراین فدرالیسم، خودمختاری، تمرکز زدایی یا چیزی شبیه به آنها مسائلی هستند که باید آنها را تحت عنوانِ یک سوال ملّی مطرح کرد نه یک سوال از هر یک از مقامات سوریه. همه این چیزها بخشی از گفتگوهای سیاسی در آینده است. اما من می خواهم تاکید کنم که کردها یک گروه ملی در سوریه هستند».
بنابراین روند موجود نشان می دهد که فدرالیزه شدن سوریه در آینده حداقل طرحی است که روس ها و بشار اسد درباره آن توافق دارند و ایالات متحده آمریکا با آن مخالف است زیرا براساس محاسبات ایالات متحده آمریکا ، جمعیت 85 درصدیِ سُنّی در سوریه ، در صورت حضور بدیل هایِ سیاسیِ سُنّی، گرایشی به سمت بشار اسد و حکومت بعثی های علوی نخواهند داشت. بنابراین یکپارچگی سوریه در شرایطی که عمده سیاست مداران آینده آن را سُنّی های سکولار و متمایل به غرب و ایالات متحده تشکیل دهند ، یک غایت برای آمریکا محسوب خواهد شد. اما شواهد دیگری در میدان نبرد به چشم می خورد که براساسِ آن به نظر می رسد، روسیه و حکومت مرکزیِ سوریه درحال ایجاد شرایطی هستند که براساس آن قادر به جلب رای معارضان برای پذیرش یک الگویِ فدرالی با محوریتِ حاکمیت فعلی باشند. بر این اساس ، روز4 اسفند1394 (23 فوریه 2016) ، بر اساس ترتیبات وزارت دفاع روسیه ، بیانیه مشترک ایالات متحده آمریکا و روسیه برای ترک مخاصمه در سوریه، مرکز همکاری برای آشتی با معارضین را در پایگاه حمیم لاذقیه راه اندازی کرد که مشتمل بر50 نفر در قالب 5 گروه بود و فرماندهی آن بر عهده ژنرال سرگری کورالنکو قرار داشت. این مرکز به طور هم زمان از طریق یک هات لاین، با اتاق عملیاتِ عمان در اردن و قرارگاه های مشابه در مسکو و واشنگتن ارتباط داشت. بر این اساس، راس ساعت 00:00 روز 8 اسفند1394 (27 فوریه 2016)، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که بر اساس توافق با طرف آمریکایی بمباران مناطق مشخص شده تحت عنوان «منطقه سبز» را متوقف خواهد کرد. بخشی از این این مناطق شامل محدوده حضور 17 تشکل مسلحی بود که روسیه از آنان تحت عنوان «معارضین جدا شده» یا «وطن پرست» یاد می کرد و بخش دیگر شامل مختصات دقیق 74 منطقه ای بود که نمایندگان ایالات متحده آمریکا به مرکز همکاری روس ها ارسال کرده بودند و فهرستی از تشکل های مسلح با استعداد معادل 6111 نفر در آن حضور داشتند. با این وصف روز 28 اسفند 1394 (18 مارس 2016) ، وزارت دفاع روسیه، طی بیانیه دیگری ضمن تاکید بر ادامه مستمر تبادل اطلاعات با نماینده ایالات متحده آمریکا در اتاق عملیات اردن اعلام کرد که تا تاریخ یاد شده 43 فرم درخواست آتش بس توسط همین تعداد از رهبران معارضین معتدل امضاء شده که توسط خَلَفی ترکی خسان، رهبر جیش القبایل در تَل ابیدِ حِمص جمع آوری شده است. این بیانیه اذعان کرده بود که با وساطت وزارت دفاع روسیه توافق آتش بس با سران اجراییِ51 شهر و روستا (حما:37- حمص:6 – دمشق و درعا:4) امضاء شده و مذاکره با مقامات محلی معارضین و ریش سفید ها در دمشق، حما، حمص و درعا ادامه دارد. با این وصف روز 27 مارس، بعد از10 روز عملیات مستمر، در حالی شهر تدمر (پالمیرا) با عقب نشینی داعش آزاد شد که وزارت دفاع روسیه، مجددا با تاکید بر همکاری با معارضه سوری ، اعلام کرد که در این مدت با 500 سورتی پرواز رزمی در نزدیک تدمر و 2000 حمله هوایی به مواضع داعش در نزدیکی تدمر از نیروهای ارتش سوریه و معارضین وطن پرست و میلیشایِ جدا شده از معارضین داشته که در این نبرد علیه داعش جنگیده اند حفاظت و پشتیبانیِ هوایی کرده است.
بنابراین برایند شواهد موجود چنین است که محدوده تلاش روس ها برای عقد قرار دادِ آتش بس شامل استان های حِمص، حما، درعا و دمشق است که به وضوح در برگیرنده جبهه جنوبی و بخش کوچکی از جبهه شمال غرب است. این روند در کنار تلاش حکومت مرکزی روسیه برای اجرای طرح مصالحه معنی می یابد. بر این اساس به طور خلاصه وزارت مصالحه سوریه در حال مذاکره با نیروهای داعش و جبهه النصره در استان دمشق و درعا و انتقال آنان به استان های شمالی در حلب و رقه است. این درحالی است که تامین امنیت محلات تخلیه شده از این نیروها در حومه دمشق ، نه به ارتش و دفاع وطنی ، بلکه به نیروهایِ معارض سوری ِمعتدل سپرده می شود که از استعداد کم نیروی انسانی برخوردارند. به نظر می رسد نتیجه چنین فرایندی این است که حکومت مرکزی سوریه و روس ها با درک و پذیرش واقعیتِ جمعیت سُنّی اطراف پایتخت و جبهه جنوبی در حدّ توان در حال شکلی از جابجاییِ نیروها در این مناطق هستند که کمترین تنش ممکن را برای کمربند دفاعیِ دمشق در سوریه جدید در بر داشته باشد. آنچه بیش از هر چیز در این فرایند ، جلب توجه می کند، سپردن جنگ با داعش در جبهه شمال به نیروهای دموکراتیک سوریه با محوریت حزب اتحاد دموکراتیک کردستان و ترک مخاصمه یک جانبه روس ها و حکومت مرکزی با معارضین در بخش های عمده ای از جبهه شمال غرب و به طور ویژه حلب و لاذقیه است. رها کردن این مناطق و تمرکز بر جبهه جنوبی و مرکزی (تدمر) و حرکت به سمت شرق (دیرالزور) را می توان این طور تعبیر کرد که طرحِ آرمانی ِروس ها و حکومت مرکزی سوریه برای آینده سیاسی این کشور ، ایجاد یک فدرالیسم با کیفیتی است که حداکثر نفوذ ممکن برای حکومت مرکزی در آن حفظ شده باشد.این منظور از طریق مشارکت نیروهای معارض در عملیات تدمر قابل درک است. روندی که روز 15 اسفند 1394، با تشکیل یک ترکیبِ جدید به نام «ارتش جدید سوریه» تکرار شده بود. این نیروها که بخشی از عناصر جدا شده ارتش آزاد سوریه بودند از مرز اردن وارد بخش شرقیِ استان حمص شدند و نقطه مرزی التنف با عراق را از کنترل داعش خارج کردند که می تواند به معنی اعطای اجازه مشارکت به معارضین برای در اختیار گرفتن زمین در مناطق هدف باشد، زیرا اعطای سهم از زمین به آنان می تواند به مفهوم اعطای یک ضمانت یا برای خرید همراهیِ احتمالی در مذاکرات صلح با پیشنهاد طرح فدرالیسم مورد استفاده قرار گیرد.