الوقت- اجراییشدن توافق هستهای ایران با کشورهای 1+5 سوالات زیادی را در ارتباط با آینده روابط ایران و آمریکا در اذهان متبادر نموده است. طی روزهای اخیر دو طیف رویکرد مشخص در ارتباط با پیشبینی روابط دو کشور ایران و آمریکا پس از اجرایی شدن برجام مطرح شدهاند.
در یک سو، طیف وسیعی با ابراز دیدگاه خوشبینانه به آینده تحولات، اجرایی شدن برجام را آغازی برای همکاریهای گسترده میان ایران و آمریکا میدانند و بر این اعتقاد هستند که در بعد اقتصادی و سیاسی منافع زیادی در نتیجه همکاری با آمریکا عاید ایران میشود. بر مبنای تحلیل این طیف ایران باید حجم مبادلات بازرگانی و تجاری خود با آمریکا را در حجم وسیع افزایش دهد. در همین راستا، عدهای سخن تشکیل اتاق بازرگانی مشترک میان ایران و آمریکا را پیش کشیدهاند.
در سوی دیگر، طیفی قرار دارند که بر خلاف گروه اول نگاهی بدبینانه به موضوع افزایش همکاریهای ایران و آمریکا بعد از اجرایی شدن برجام دارند. این گروه در نگاه اول بر این عقیدهاند که نظام سیاسی آمریکا اساسا آشتیناپذیر و غیرقابل سازش است. از این رو به هیچعنوان نباید به همکاری با کشور آمریکا به عنوان نماینده سرمایهداری و فرهنگ غربی امیدوار بود. این طیف، لغو تحریمها بر علیه ایران را فقط بازگشت به وضعیت قبل از تحریمها میدانند، که اساسا فقط میتواند ارجاعی به وضعیت سیاسی – اقتصادی یک دهه گذشته باشد.
با نظر به دیدگاههای مطرح شده در نوشتار حاضر بر آنیم که بر خلاف دو طیفی که یکی با خوشبینی و دیگری با بدبینی مطلق به روابط ایران و آمریکا پس از برجام نگاه میکنند میتوان نگاهی واقع بینانه و بینابینی را ارائه نمود که تا حد زیادی منطبق با واقعیتهای موجود باشد. از نگاه نگارنده در زمینه آینده همکاری اقتصادی و سیاسی میان ایران و آمریکا نباید به همکاری و هماهنگی مطلق و تضاد منافع کامل باور داشت؛ بلکه باید در هر کدام از سطوح باید زمینههای مثبت و زمینههای غیر قابل سازش را مورد نظر قرار داد. برای پرداختن به این رویکرد در قالب سه محور روابط اقتصادی، سیاسی و پارادوکس سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته است که شرح آنها بدین مضمون میباشد.
1. اجرایی شدن برجام نقش زیادی در گسترش مبادلات اقتصادی و بسط روابط تجاری و بازرگانی میان ایران و آمریکا در کوتاه مدت نخواهد شد. یعنی تا زمانی که ایران عضو سازمان تجارت جهانی (WTO) نشده است، عملا همانند دهههای قبل نمیتوان انتظار حجم مبادلات اقتصادی بالا میان ایران و آمریکا را در نظر گرفت. در حال حاضر به دلیل عدم ظرفیت روابط تجاری بالقوه و بالفعل و ناچیز بودن حجم مبادلات دو کشور در آینده نزدیک نمیتوان برجام را زمینهساز تحولات بزرگ اقتصادی در روابط ایران و آمریکا دانست. اما بدون تردید با اجرایی شدن برجام و متعاقب آن با لغو تحریمها زمینههای مناسب اقتصادی برای همکاری ایران با اتحادیه اروپا فراهم خواهد شد. برای نمونه در بخش بانکداری با اجرايي شدن برجام تمام تحريمهاي مالي از جانب اتحاديه اروپا لغو و دسترسي به منابع ارزي ايران در تمام کشورها و امکان نقل و انتقال آنها ميسر خواهد شد. همچنین تجارت خارجی برای ایران سادهتر میشود و کالاها و مواد مورد نیاز با مشکلات کمتر و قیمت مناسبتر به کشور ایران وارد شوند. علاوه بر این مهمترین تاثیر برجام بر اقتصاد ایران را میتوان بازگشت به عرصه بازار نفت دانست. ایران میتواند 1 میلیون بشکه نفت خام به صادرات خود اضافه کند و شرکتهای جهانی نفتی همانند اکسون موبیل آمریکا، توتال فرانسه، گاز پروم روسیه و ... را برای سرمایهگذاری در میادین نفتی ایران ترغیب نماید.
2. قابل توجهترین بخش اجرایی شدن برجام در روابط ایران و آمریکا را میتوان در بعد سیاسی دانست. باراک اوباما در 16 ژانویه 2016 سه تبعه ایرانی-آمریکایی را به دلیل نقض تحریم های بین المللی علیه ایران بخشید و ایران نیز پنج ایرانی دو تابعیتی از جمله جیسون رضائیان، خبرنگار روزنامه واشنگتن پست را آزاد کرد. این اقدام دو کشور را میتوان اولین سینگنالهای سیاسی مثبت در روابط میان دو کشور دانست. در همین مسیر افزایش همکاری و هماهنگی میان ایران و آمریکا در زمینه مبارزه با داعش بهویژه در عراق نیز میتواند از تاثیرات اجرایی برجام بر روابط سیاسی دو کشور باشد.
اما علی رغم این زمینهها و پیامهای مثبت در سطح معادلات و قطببندیهای منطقهای نمیتوان در کوتاه مدت تغییر چشمگیری را انتظار داشت. متعاقب اجرایی شدن برجام، حساسیت ترکیه و عربستان بهعنوان دو متحد بزرگ آمریکا در خاورمیانه نسبت به افزایش نفوذ ایران بیشتر شده است. در واقع متحدان منطقهای آمریکا در خاورمیانه، خواهان تضمین منافع خود در برابر قدرتگیری ایران هستند و بهطور طبیعی از تمام توان دیپلماتیک خود برای حفظ قطببندیهای موجود بهره خواهند گرفت. با نظر به وضعیت فعلی منازعات در خاورمیانه بعید بهنظر میرسد که آمریکا در کوتاه مدت با نزدیکشدن به ایران سبب رنجش و بیاعتمادی متحدان خود از جمله ترکیه، عربستان، قطر و اسرائیل شود. در مجموع میتوان عنوان نمود اجرایی شدن برجام در کوتاه مدت نه تنها عامل کاهش تنشها نمیشود؛ بلکه به نوعی قطببندیهای منطقه ای را در بحرانهای فراگیر خاورمیانه تشدید مینماید.
3. بعد دیگر روابط ایران و آمریکا در روزهای پس از اجرایی شدن برجام را میتوان در ارتباط با پارادوکس موجود در سیاست خارجی آمریکا مورد ارزیابی قرار داد. سیاستمداران کاخ سفید همواره در راستای پیگیری اهداف خود در خاورمیانه دو پهلویی در رویکردهای خود را پیگیری نمودهاند. برای نمونه از یک سو، شعار مبارزه با داعش و تلاش برای نابودی این گروه تروریستی را سر میدهند و حتی ائتلافی را برای مقابله با آن راهاندازی میکنند؛ اما در مقابل همزمان با معارضان داعش در منطقه به ویژه شیعیان که کاملا در جیهه ضد داعش هستند کمترین میزان همکاری را دارد و حتی تعمداً زمینههای شکست آنان از داعش را فراهم مینماید. نمونه این رویکرد آمریکا را در همان روز اول پس از آغاز اجراییشدن برجام مشاهده نمودیم. یک روز بعد از اعلام اجرای توافق هستهای، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای تازهای را در واکنش به آزمایش موشکی اخیر ایران وضع کرد. جک لو، وزیر خزانه داری آمریکا ۱۷ ژانویه اعلام میکند «ما به ادامه تحریم فعالیتهای ایران خارج از چارچوب برجام ادامه میدهیم. این تحریمها شامل فعالیتهای ایران در حمایت از تروریسم، فعالیتهای بیثباتکننده منطقه، اقدامات ناقض حقوق بشر و برنامه موشکی ایران است». وضع این تحریمهای جدید نمادی کامل از پارادوکس سیاستخارجی آمریکا در خاورمیانه است. از این رو، نمیتوان چشمانداز آغاز دورهای از روابط کاملا مسالمتآمیز و بدون تنش میان دو کشور را در نظر داشت.
آرمان سلیمی