الوقت- در اواسط دهه 1990 زمانی که کردها و شیعیان در کنار همدیگر برای هدف مشترکِ ضدیت با صدام دیکتاتور سابق عراق مبارزه میکردند، کمتر کسی آیندهای را پیشبینی میکرد که در آن عربهای شیعه و کردها بر عراق حکمرانی کنند. بعد از سقوط حکومت رژیم بعث در 2003 کردها و شیعیان به عنوان دو جریانی که مورد ظلم و ستم خشونتهای صدام قرار گرفته بودند با داشتن درد مشترک تاریخی، بنیانهای دولت جدید را تشکیل دادند. پس از تصویب قانون اساسی دائمی عراق در 2005 دورهای از روابط نزدیک و دوستانه میان حکومت مرکزی و اقلیم کردستان عراق برقرار شد؛ اما با گذشت زمانی کوتاه، موجی از اختلاف مواضع بر روابط دو طرف حاکم شد. افزایش تنشها بر سر اجراییشدن ماده 140 قانون اساسی، مساله نفت و بودجه، مساله تعداد و بودجه نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان عراق و مهمتر از همه بحث اداره شهر کرکوک از جمله مسائلی هستند که زمینهساز اختلافات میان اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق بودهاند. حتی در مقاطعی دو طرف یکدیگر را به حمله نظامی تهدید نمودند، ولی هیچگاه درگیری نظامی میان طرفین رخ نداد.
اما ظهور بازیگری قدرتمند و خشن بهنام داعش در اواسط 2014 صحنه سیاسی عراق را بهکلی و عرصه روابط میان اقلیم کردستان با حکومت مرکزی را بهطور خاص تحت الشعاع قرار داد. داعش میتوانست به محوری برای همگرایی و تنشزدایی هر چه بیشتر میان اربیل و بغداد تبدیل شود؛ یعنی همکاری برای مقابله با دشمن مشترک. اما از نظر نگارنده وقایع سیاسی عراق بعد از ظهور داعش نه تنها عاملی برای خصومتزدایی میان اقلیم کردستان و حکومت مرکزی نبودهاند؛ بلکه در آینده زمینهساز تشدید بحران میان کردها با حکومت مرکزی خواهد شد. درگیرهای ماه نوامبر 2015 (اخیر) میان نیروهای تحت حمایت دولت عراق و پیشمرگههای اقلیم کردستان در شهر طوزخورماتو و گفتههای ضدونقیض مقامات اربیل و بغداد در ارتباط با شهر سنجار که طی روزهای 12 و 13 نوامبر از سوی پیشمرگههای اقلیم کردستان از اشغال داعش خارج شد، اولین فرکانسهای چنین بحرانی پس از داعش هستند.
برای اثبات این فرضیه محتمل در باب آینده عراق کافی است مقایسهای میان عراق قبل و بعد از ظهور داعش داشته باشیم. در عراق قبل از ظهور داعش، کردها خواهان اجرایی شدن ماده 140 قانون اساسی بودند که بر اساس آن باید ساختار مرزی و دموگرافی جمعیتی بخشی از استانهای عراق طی فرآیندی سه مرحلهای به وضعیت قبل از سالهای 1968 باز گردانده میشد و نهایتا با انجام همهپرسی وضعیت مناطق موسوم به مناطق مورد منازعه مشخص میشد. در این مقطع نهایت خواسته کردها الحاق کرکوک در نتیجه اجراییشدن ماده 140 بود؛ یعنی کردها حاضر بودند از مناطق مورد ادعای خود در استانهای نینوا، دیاله و صلاحالدین دست بکشند و تنها کرکوک را داشته باشند. در عراق قبل از ظهور داعش، کردها وابستگی اقتصادی زیادی به حکومت مرکزی داشتند و در بسیاری از منازعات کلان در سطح ملی نقش میانجیگری میان جناحهای درگیر را ایفا مینمودند (در این مورد حضور جلال طالبانی رئیس جمهور خانهنشین شده عراق بسیار قابل توجه بود). در عراق قبل از داعش کرکوک اصلیترین و شاید تنها منطقهای بود که احتمال درگیری حکومت مرکزی و کردها بر سر آن وجود داشت. حضور فرماندهی اپوراسیون دجله (سپتامبر 2012) و فرقه 12 ارتش عراق بعد از 2009 در دروازههای جنوبی و غربی و نیروهای پیشمرگه در دروازههای شمالی و شرقی کرکوک بالانس قدرت را در این منطقه ایجاد کرده بود. در عراق قبل از داعش زمانی که نیروهای ارتش عراق در 2008 به دستور نوری المالکی نخست وزیر وقت عراق خواهان ورود به شهر کردنشین خانقین واقع در محدودهی استان دیاله را داشتند؛ ممانعت نیروهای نظامی کرد و مذاکرهای چند ساعته سبب حصول توافق و پایان تنشها شد.
اما در عراق بعد از ظهور داعش 2014 اکنون کردها بهطور غیر رسمی ماده 140 قانون اساسی عراق را اجرایی کردهاند. در واقع، بسیاری از کردها ظهور داعش را برای خود فرصتی تاریخی قلمداد میکنند که در نتیجه خلاء حضور نیروهای امنیتی عراق در استانهای دیاله، کرکوک، صلاحالدین و نینوا این نظامیان کرد بودند که تا آخرین حدود سرزمینی مورد ادعای خود در مناطق مورد منازعه را بدون هیچ مانع جدی کنترل کردند.در این میان، اظهارات اخیر مقامات سیاسی اقلیم کردستان در باب مناطقی که بعد از ظهور داعش در عراق کنترل کردهاند بسیار قابل تأمل است. آنان به صراحت اعلام نمودند از سرزمینها و مناطقی که با اهدای خون کنترل کردهاند، نه اکنون و نه در آینده عقبنشینی نخواهند کرد. این موضوع یعنی اگر پایان و اضمحلال کامل داعش را هم متصور شویم ،کردها حاضر به بازگشت به مرزهای قبل از 2014 نیستند. این موضوع میتواند همانند باروتی برای آغاز بحران داخلی باشد. بدون تردید واهمه و اعتراضهای نمایندگان عرب سنی، شیعه و ترکمن مجلس نمایندگان عراق بدون دلیل نیست؛ زیرا آنان میدانند که کردها از مناطقی که اکثریت جمعیت آن کرد است بیرون نخواهند رفت و حتی برای کرکوک حاضر به آغاز مقابله ای تمام عیار با حکومت مرکزی هستند.
در عراق بعد از ظهور داعش کردها تلاش برای استقلال اقتصادی از حکومت فدرال را آغاز کردهاند و روزانه بیش حدود 600 هزار بشکه نفت تولید و صادر میکنند. این بار حسین شهرستانی نماینده ویژه نوری المالکی در امور منابع طبیعی و نفت این قدرت را ندارد تا برای اربیل تعیین تکلیف کند. در واقع در شرایط کنونی حکومت مرکزی نمیتواند از اهرم قطع بودجه هم برای فروش نفت اقلیم کردستان بهطور مستقل ممانعت بهعمل آورد. در عراق بعد از ظهور داعش، نیروهای حکومت مرکزی عراق در طوزخورماتو که در محدوده استان صلاحالدین واقع شده است با نیروهای نظامی کرد درگیر میشوند. یعنی دیگر هیچ جناحی از جنگ واهمه ندارد؛ زیرا هم کردها و هم نیروهای نظامی دولتی دیگر دارای تجربه نظامی کافی هستند و جنگیدن تبدیل به امری روزمره شده است. در حقیقت منازعه طوزخورماتو آغازی است از این سری درگیریها که در آینده میتوان در دیگر شهرهای حاضر در مناطق مورد منازعه از جمله خانقین و کرکوک باشد.
در عراق بعد از ظهور داعش کردها پس از کنترل مجدد شهر سنجار هیچ پرچمی بهغیر از پرچمهای خود اجازه برافراشته شدن نمیدهند؛ و در مقابل نخستوزیر عراق حیدر العبادی از کردها میخواهد پرچم ملی عراق هم در سنجار بر افراشته شود.
در مجموع اگر قبل از ظهور داعش منازعات بیشتر در بعد قانونی و منازعات جناحی در پارلمان و در حین انتخابات جدیت پیدا میکردند؛ اکنون اگر یک لحظه این آینده را متصور شویم که کار داعش تمام شده و عراق بهطور کامل در اختیار حکومت مرکزی و کردها در شمال قرار دارد؛ آنگاه باید بگوییم که منازعات بعد عینی پیدا کرده و در عرصه واقعیت تجلی یافته است. اگر در عراق قبل از داعش ارتش عراق و کردها فاقد تجربه نظامی و سلاحهای مجهز و کارآمد بودند؛ اکنون در نتیجه حمایتهای نظامی خارجی از این نیروها، شاهد حضور دو نیروی با تجربه نظامی کافی و دارای سلاحهای پیشرفته نظامی هستیم که هیچ ترسی از جنگ جبههای ندارند. اگر قبل از ظهور داعش شخصیت کاریزماتیکی به نام جلال طالبانی عاملی برای حل منازعات و آرامسازی اوضاع بود، اکنون دیگر مام جلالی وجود ندارد تا جناحها را برای نشست مشترک در بغداد و متعاقب آن حصول توافق راضی کند. در پایان میتوان عنوان نمود در عراق پس از پایان داعش بحران غیرقابل تصوری در پیش است؛ که تنها راهحل اجتناب از آن تسلیم یکی از طرفین در برابر خواستههای دیگری از طریق پیروزی نظامی و شاید میانجیگری قدرتهای بینالمللی و منطقهای است.
آرمان سلیمی (پژوهشگر مسائل خاورمیانه)