الوقت - روابط بین ترکیه و آمریکا در ماههای اخیر بشدت و بگونه ای بی سابقه، تیره شده است. این در حالی است که آنکارا پس از جنگ جهانی دوم، در بلوک غرب قرار گرفت و تا کنون در اعداد متحدین اروپا و آمریکا قرار داشته است. سئوال این است که سوابق، موارد ، علل و چشم انداز این اختلافات کدامند؟
1- سوابق و زمینه های تاریخی اختلاف میان ترکیه و آمریکا
پایان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی در سال 1991، مناسبات و معادلات بین آنکارا و واشنگتن را دستخوش تغییر نمود. بدین معنی که دیگر تهدید مشترک کمونیسم نمیتوانست همانند سابق این دو کشور را در مقام متحدان استراتژیک و همیشگی نگه دارد. بنابراین، سالهای بعد از پایان جنگ سرد را میتوان نقطه آغاز اختلافات میان این دو کشور ارزیابی کرد. اختلافاتی که طی سالهای بعد تا کنون، تداوم یافت و در دوره اردوغان و ترامپ به اوج خود رسید. این اختلافات را می توان در قالب سه مقطع زمانی، مطرح نمود:
(1) مقطع زمانی 1991 تا 2003 - اختلاف نظر در جنگ اول خلیج فارس و جنگ بالکان
اولین مرحله از آغاز اختلاف نظر میان دو کشور آمریکا و ترکیه بعد از فروپاشی بلوک شرق، در همان ابتدای سال 1991 بود. در این دوران، صدام حسین دیکتاتور سابق عراق در اقدامی جنونآمیز در 2 آگوست 1990 (11 مرداد 1369) به کشور کویت حمله کرد. متعاقب آن، ائتلاف بینالمللی به ریاست آمریکا شکل گرفت و در ژانویه 1991 در قالب عملیات «طوفان صحرا» به ارتش عراق حمله شد. در جریان این جنگ، که با عنوان جنگ اول خلیج فارس شناخته میشود، ترکیه اجازه بهرهگیری از خاک خود برای حمله به ارتش عراق را نداد و از حضور در ائتلاف بینالمللی ضد صدام امتناع کرد. علاوه بر این، ترکیه در زمان حاکمیت حزب اسلامگرای رفاه و نخست وزیری نجم الدین اربکان در جنگ بالکان (1995-1991) برخلاف راهبرد ناتو، از گروههای اسلامی حمایت کرد.
(2) مقطع زمانی 2003 تا 2011: مخالفت ترکیه با جنگ ائتلاف غربی علیه عراق
در این مقطع، آمریکا و انگلستان، به همراهی ائتلافی از کشورهای متحد خود (29 کشور) در 20 مارس 2003 (29 اسفند 1381) به عراق – که تحت ریاست صدام حسین بود - حمله کردند و در ۱ مه ۲۰۰۳ (۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۲) این کشور را اشغال کردند. در جریان این جنگ، دولت ترکیه به شدت مخالف حمله نظامی آمریکا بود و حتی نیروهای ارتش خود را در نواحی مرزی استان اربیل در شمال عراق مستقر کرد.
آنکار در این مقطع به شدت از برنامه امریکا در شمال عراق، در ارتباط با امکان ایجاد دولت مستقل کردی و آینده کشور عراق واهمه داشت. در نتیجه به نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا و انگلستان اجازه بهرهگیری از پایگاه هوایی اینجرلیک را صادر نکرد. در همین ایام، بعد از اتمام اشغال نظامی عراق، جرج دبلیو بوش رئیسجمهوری آمریکا در مصاحبه با خبرگزاری «سیانان» از طرح خاورمیانه بزرگ سخن به میان آورد. این طرح به شدت مورد نگرانی مقامهای سیاسی ترک شد.در حقیقت، اردوغان نخستوزیر وقت ترکیه، که سودای احیای جایگاه امپراطوری عثمانی را در سر داشت؛ رویکردی مخالف را اتخاذ کرد و سیاستهای منطقهای آمریکا را خطرناک ارزیابی نمود.
مرکز مطالعات بحران تروریسم آمریکا در سال 2005، گزارش مستندی را منتشر کرد که بر اساس آن، آنکارا از گروههای اسلامگرایی که به نظامیان آمریکا حمله میکنند، حمایت کرده است. این مساله، خشم مقامهای سیاسی کاخ سفید را علیه آنکارا برانگیخت و زمینه را برای افزایش اختلافات پنهان میان دو طرف فراهم نمود.
(3) مقطع زمانی پس از 2011 تا هم اکنون: تفاوت در راهبرد و نگاه به تحولات منطقه غرب آسیا پس از موج بیداری اسلامی
از همان آغاز موج انقلاب های مردمی در کشورهای منطقه در سال 2011، ترکیه تلاش کرد که با همراهی قطر از به قدرت رسیدن گروه اخوان المسلمین در کشورهای مصر، لیبی، مراکش و تونس حمایت کند که به هیچ عنوان با سیاستهای آمریکا در منطقه همخوانی نداشت.
در رابطه با بحران سوریه، از سال 2014 که آمریکائیها در یک اتحاد استراتژیک با کردهای سوری قرار گرفته و آنها را مورد حمایت قرار دادند، اختلافات آنکارا و واشنگتن تشدید گردید. اردوغان آمریکا را پیوسته به حمایت از شاخه سوری پکک متهم می سازد و از آنها می خواهد که حد اقل به دلیل وجود اتحاد راهبردی بین ترکیه و آمریکا، از این حمایتها دست بردارند. اما آمریکائیها به بهانه های مختلف و غیر قابل توجیه ، نسبت به این خواسته ترکها، کاملاً بی توجه بوده و گروههای کردی سوریه را تقویت نموده اند. ترکها از این مسئله بشدت خشمگین هستند. دسامبر 2016 زمانی که ترکیه از طریق عملیات سپر فرات، در صدد ایجاد منطقه امن در شمال سوریه در منطقهای به طول 90 و عرض 50 کیلومتر در فاصله مابین اعزاز تا جرابلوس در استان حلب سوریه بر آمد، این سناریو، بطور صریح از سوی آمریکا و دیگر کشورهای غربی رد شد. مسئله ای که دلخوری شدید اردوغان از رفتار متحدان غربیاش در ناتو را به همراه داشت.
افزایش اختلافات:
از سال 2016 و پس از آن، عوامل و رخدادهای زیادی، روابط تیره بین ترکیه و آمریکا را تشدید نمودند. از جمله:
در 15 ژولای 2016 کودتای نافرجام در ترکیه اتفاق افتاد و آنکارا مطابق گزارشات مستند سازمان امنیت این کشور(میت) مدعی شد که آمریکائیها عامل اصلی در وقوع این رخداد بودهاند. ترکیه اعلام کرد این کودتا با رهبری فتح الله گولن و توسط عوامل وی صورت گرفته است. به همین دلیل، مصرانه از آمریکا خواست که او را تحویل ترکیه دهد. اما آمریکا از این امر خودداری نمود.
در شرایط بعد از کودتا، از اواخر سال 2016 ترکیه عمدتاً به دلیل تیرگی روابط با اروپا و آمریکا – که در رابطه با کودتا و رخدادهای پس از آن ، بوجود آمده بود- با چرخش در مواضع خود درقبال سوریه، به محور ایران و روسیه نزدیک شد و متعاقب آن، اقداماتی را انجام داد که نگرانیها و خشم آمریکائیها را بیش از پیش برانگیخت. از جمله این اقدامات:
1) ترکیه در 31 دسامبر 2016 با روسها توافق کردند که بین دو طرف منازعه در سوریه، آتش بس برقرار شود. از یک طرف گروههای تروریستی که از طرف حامیان خارجی آنها، «معارضه میانه رو» نامیده می شدند! (بجز داعش و النصره) و از طرف دیگر دولت و ارتش سوریه. ترکها، همزمان ، قرار داد خرید چندین سامانه دفاع موشکی اس 400 را با روسها منعقد کردند. پس از آن مناسبات سیاسی، نظامی واقتصادی آنکارا و مسکو افزایش یافت. سپس ترکها در ژانویه 2017 وارد حلقه آستانه با مشارکت ایران و روسیه شدند که اولین نشست آن در قزاقستان از 4/11/1395 آغاز گردید.
2) ترکها همچنین مناسبات اقتصادی خود با ایران را افزایش دادند، بگونهای که در سال 2017 نسبت به سال گذشته، حجم مبادلات بازرگانی و اقتصادی میان دو کشور با افزایش 14 درصدی به حدود 8 میلیارد دلار رسید.
اردوغان و همفکران وی در ترکیه در رابطه با مسئله فلسطین نیز در موارد مختلفی نه تنها با آمریکا و اسرائیل همراهی نکرده بلکه با قاطعیت در مقابل آنها ایستاده اند. از جمله: قطع روابط سیاسی با اسرائیل از 2010 تا 2016 به دلیل حادثه کشتی مرمره، مخالفت شدید ترکیه با انتقال سفارت آمریکا به قدس، اخراج سفیر و سرکنسول اسرائیل از ترکیه در روز بعد از انتقال سفارت بویژه به دلیل کشتار وسیع مردم فلسطین در تظاهرات مسالمت آمیز بازگشت (که در همان روز انتقال سفارت صورت گرفت)، برگزاری نشست اضطراری سران کشورهای اسلامی در استانبول در 28/2/1397 یعنی چهار روز بعد از انتقال سفارت، تهیه پیش نویس قطعنامه محکومیت به رسمیت شناختن قدس بعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی که در جلسه 27/9/1396 شورای امنیت توسط آمریکا وتو شد، نیز رأی مثبت به همین پیش نویس در نشست 30/9/1396 مجمع عمومی سازمان ملل نیزحمایت از فلسطین و حماس.
رخدادهای فوق، روابط بین آمریکا و ترکیه را تیره تر ساخت و آنها را در یک روند بدبینی و بی اعتمادی فزاینده نسبت به هم قرار داد. روندی که در ادامه اختلافات، سرعت بیشتری گرفت .
تشدید بی سابقه اختلافات همراه با حملات لفظی و تهدیدات مقامات دو کشور علیه یکدیگر:
ابتدا ترامپ در توئیت خود در 26 جولای 2018 (4 مرداد 1397) خواستار آزادسازی آندرو برونسون کشیش آمریکایی شد که از سوی دادگاه ازمیر در نهم دسامبر 2016 (19 آذرماه 1395) به اتهام همکاری با گروه فتح الله گولن و حزب پکک بازداشت شده بود. او در پیام توئیتری خود نوشت: «ایالات متحده به خاطر بازداشت طولانیمدت کشیش آندرو برونسون، یک مسیحی بزرگ، مرد خانواده و انسانی بزرگ ، تحریمهای بزرگی علیه ترکیه اعمال خواهد کرد. وی به شدت درحال رنج است. این مرد با ایمان بیگناه باید سریعا آزاد شود!» بلافاصله در واکنش به این تهدیدات، مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه در توئیتی نوشت: «هیچ کس نمیتواند به ترکیه چیزی دیکته کند. ما هرگز تهدید را از جانب هیچ کس تحمل نخواهیم کرد. حاکمیت قانون برای همه است و هیچ استثنائی ندارد.»
در واکنش به رد درخواست ترامپ از سوی دولت ترکیه، وزارت خزانه داری آمریکا در 1 آگوست 2018 (10 مرداد 1397) «عبدالحمید گل» وزیر دادگستری و «سلیمان سویلو» وزیر کشور ترکیه را به بهانه نقشآفرینی در بازداشت «اندرو برانسون» کشیش آمریکایی تحریم کرد. 8 آگوست 2018 (17 مرداد 1397) هیأتی از ترکیه برای حل مسائل اختلافی با آمریکا به واشنگتن سفر کرد اما نتیجه ای نگرفت. پس از این ، ترکیه در اقدامی متقابل، داراییهای وزرای دادگستری و وزیر کشور آمریکا را مسدود نمود. اندکی بعد، دونالد ترامپ در 10 آگوست 2018 (19 مرداد 1397) در توئیتی نوشت: «... ارزش واحد پول ترکیه، لیر، به سرعت در برابر دلار بسیار قوی ما، سقوط میکند». «در برهه کنونی، روابط ما با ترکیه اصلا خوب نیست».وی تأکید کرد که تعرفه گمرکی واردات آلومینیوم به 20% و فولاد از تریکه به آمریکا به 50% افزایش مییابد.
متعاقب این توئیت ترامپ، بحران ارزی بزرگی در بازار ترکیه اتفاق افتاد. بگونهای که تنها یک روز ، نرخ دلار به رقم بی سابقه 6.91 لیر رسید و با افت ارزش 84.2 درصدی ارزش لیر در برابر دلار، رکورد جدیدی در بازار پولی ترکیه ثبت شد. این وضعیت در شرایطی است که در اوایل سال جاری هر دلار 3.75 لیر در بازار ترکیه معامله میشد. این رخداد با واکنش شدید رجب طیب اردوغان همراه شد و او آمریکا را متهم به خیانت و از پشت خنجر زدن کرد که از همان 15 جولای 2016 - یعنی وقوع کودتای نافرجام در این کشور- آغاز شده است. علاوه بر این، رئیسجمهوری ترکیه در 11 آگوست 2018 (20 مرداد 1397) در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز از پایان اتحاد استراتژیک دو کشور نوشت و از یافتن متحدین جدید در صورت تداوم فشارهای آمریکا، خبر داد. تهدیدی که نمی توان براحتی از کنار آن گذشت.
علاوه بر این، در اقدامی جدیتر «روحسار پکجان» وزیر تجارت ترکیه در 16 آگوست 2018 (25 مرداد 1397) اعلام کرد که تعرفه واردات برخی محصولات آمریکایی دو برابر شده و کالاهایی که برای آنها تعرفه اعمال میشود به ارزش ۵۳۳ میلیون دلار میرسد. بر این اساس، ترکیه تعرفه محصولات وارداتی از آمریکا نظیر مشروبات الکلی، خودرو و تنباکو را در واکنش به اقدامات اخیر آمریکا ۲ برابر کرد. تعرفه برخی از این کالاها تا 140 درصد هم میرسد. علاوه بر این، رجب طیب اردوغان قبل از اعلام رسمی تحریمها در 14 آگوست 2018 (23 مرداد 1397) تهدید کرده بود که کالاهای الکترونیک وارداتی آمریکا را نیز در لیست تحریم قرار خواهند داد. متعاقباً در 16 آگوست، «استیو منوچین» وزیر خزانهداری آمریکا اعلام کرد: «واشنگتن تحریمهای تازهای را علیه ترکیه آماده کرده است تا در صورت عدم آزادی کشیش آمریکایی آنها را اعمال کند.» در همان روز، دونالد ترامپ در توئیتی جدید نوشت: «ترکیه سالهای بسیاری از ایالات متحده بهره برده است. آنها اکنون کشیش مسیحی خوب ما را بازداشت کردهاند که دیگر باید از او بخواهم به عنوان یک گروگان میهنپرست کشور ما را نمایندگی کند». «برای آزادی یک انسان بیگناه چیزی پرداخت نمیکنیم، بلکه ترکیه را خفه خواهیم کرد».
با وجود درخواست آمریکا مبنی برآزادی برانسون، دادگاه عالی ترکیه در 17 آگوست 2018 (26 مرداد 1397) برای سومین بار درخواست مجدد این کشیش آمریکایی برای آزادی از حبس خانگی را رد کرد که این مساله با واکنش شدیداللحن مجدد ترامپ همراه شد. در همین ارتباط، به گزارش اسکای نیوز، رئیس جمهور آمریکا در 17 آگوست در جمع خبرنگاران گفت: « باید از خیلی وقت پیش او (برانسون) را بازمیگرداندند به نظرم ترکیه بسیار بسیار بد رفتار میکند. این مساله تمام نشده است و ما دست بسته نمینشینیم و ممکن نیست اجازه دهیم شهروندان ما را بازداشت کنند.» همچنین، ترامپ در ادامه، ترکیه را «مشکلی بلند مدت» توصیف کرد و گفت این «سناریوی» جاسوسی علیه اندرو برانسون، کشیش آمریکایی «ساختگی» است.
2- علل بروز اختلافات بین آمریکا و ترکیه
اختلافات بین آمریکا و ترکیه اگرچه در دوره اردوغان و ترامپ تشدید گردیده است، اما علل مربوط به آن را نباید صرفاً محدود به این دوره و یا این دو شخصیت نمود بلکه باید فراتر از آن را مورد جستجو و بررسی قرار داد.
(1) تعارضات هویتی غرب و ترکیه:
جامعه آمریکا و ترکیه بلحاظ ساختار فلسفی و ایدئولوژیک، دو جامعه کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند. آمریکا یک جامعه مسیحی با مکتب سیاسی لیبرال؛ اما ترکیه، جامعه ای مسلمان که گرچه دارای نظام سیاسی سکولار می باشد اما گرایشات مذهبی در آن ریشه دار بوده و بویژه در دهه های اخیر و با روی کار آمدن احزاب اسلامگرا از جمله حزب عدالت و توسعه، افزایش یافته است. حزب عدالت و توسعه، نماد هویت خواهی اسلامی مردم در ترکیه است که در صدد احیای مجد و عظمت گذشته این کشور در دوره امپراطوری عثمانی می باشد. این حزب، اخوان المسلمین را که یک جریان دینی و سیاسی می باشد، در کشورهای مختلف مورد حمایت همه جانبه خود قرار داده است. دو مکتب اسلام و لیبرالیزم، در نگاه فلسفی به جهان هستی همچنین شیوه زندگی و ارزشها، در بسیاری از موارد، کاملاً متضاد با یکدیگر هستند . پویشهای تاریخی و سیاسی نیز بر حجم این اختلافات و تضادها افزوده است. اتفاقاً به همین دلیل است که، غرب با محوریت آمریکا بشدت در مسیر دشمنی و خصومت با اسلام و مسلمانان قرار گرفته و جهان اسلام را در ابعاد مختلف مورد تهاجم و تجاوز قرار داده است. در نتیجه، شکل گیری اختلافات بین ترکیه و آمریکا، موضوعی طبیعی است. اختلافاتی که پس از این هم افزایش خواهد یافت. مگر اینکه جامعه و جریانهای سیاسی اسلامگرا در ترکیه، با چرخش بنیادین، از هویت خواهی اسلامی خود دست برداشته و صرفاً اصول لائیک و سکولار را مبنا و مسیر خود قرار دهند. امری که بسیار بعید به نظر می رسد .
(2) مساله فلسطین:
نظر به اینکه، ترکیه در دوره حکومت حزب عدالت و توسعه، بدنبال احیای عظمت و اقتدار ترکیه در دوره امپراطوری عثمانی می باشد و تلاش دارد تا رهبری جهان اسلام را از آن خود سازد، قهراً نمی تواند نسبت به مهمترین مسئله جهان اسلام و قبله اول مسلمانان با دشمنان اسلام و جوامع اسلامی همکاری نماید و یا حتی نسبت به این مهم، بی تفاوت باشد. ترکیه از طریق حمایت از فلسطین در صدد است تا جایگاه خود را در جهان اسلام و منطقه ارتقاء بخشد.
(3) ویژگیهای روانی و شخصیتی ترامپ و اردوغان:
بی شک ویژگیهای شخصیتی و روانی دو رئیس جمهور، در تشدید اختلافات بین دو کشور، تأثیر بسزایی دارد. اردوغان، علاوه بر اینکه در تلاش است تا خود را در قامت یک رهبر بزرگ در جهان اسلام ظاهر نماید و بر همین اساس از خود متوقع می باشد، دارای شخصیتی اقتدارگرا و مغرور می باشد که با تسلیم شدن و اطاعت بی چون و چرا در مقابل هر مقام و یا کشوری مانند ترامپ و آمریکا ، سازگاری ندارد. درست برعکس رهبران برخی کشورهای عربی در منطقه مانند عربستان و متحدین آن. در مقابل، ترامپ نیز شخصیتی است که در کنار بی تجربگی، جنجالی بودن و بی مهابایی، تمایل دارد بدون توجه به منافع و مصالح دیگر کشورها نیز قواعد و توافقات بین المللی، از طریق زور و فشار، دیگران را به اطاعت و کرنش وا دارد. برای مثال در پرونده فلسطین، همه این موارد قابل مشاهده است. وی بی توجه به مخالفتهای گسترده جهانی و قواعد و توافقات بین المللی، سفارت خود را انتقال داد و با تهدید از دیگر کشورها خواست تا واشنگتن را در این امر همراهی کنند.
(4) سلطه طلبی و اقتدار گرایی:
آمریکا خود را بعنوان یک ابر قدرت در سطح جهانی می بیند در حالی که برای ترکیه وزنی بیش از یک قدرت منطقه ای قائل نیست. علاوه بر این آمریکا به دلیل خوی سلطه طلبانه و میل به استیلای جهانی، انتظار ندارد که کشوری مانند ترکیه با وزن محدود و بعنوان یک متحد سنتی، اینگونه در مقابلش نافرمانی نموده و در پرونده های مختلف منطقه ای، مسیری متضاد را انتخاب نماید و یا خواسته هایش را اجابت نکند. این برای آمریکا، نه تنها قابل هضم نیست بلکه بسیار گران می باشد.
از طرف دیگر، ترکیه با گرایشات اسلامی فزون یافته در دهه ها و سالهای اخیر و در حالی که بدنبال احیای عظمت و اقتدارگذشته خویش در دوران امپراطوری اسلامی می باشد و تلاش دارد رهبری جهان اسلام را از آن خود سازد، نمی تواند غرور خود را بشکند و با ذلت و زبونی پذیرای اوامر و خواسته های سلطه طلبانه آمریکا باشد که در دشمنی با اسلام و مسلمانان است. همراهی با آمریکا در منطقه بویژه در جهان اسلام و اطاعت بی چون و چرا از واشنگتن نیز، برای ترکیه و حزب حاکم بر این کشور، قابل هضم نیست و بسیار گران می آید.
بنا بر این، ترکیه، یک رابطه مبتنی بر سلطه گری و سلطه پذیری را نخواهد پذیرفت بلکه در بالاترین سطح، شراکت راهبردی با غرب و آمریکا را قبول خواهد کرد که در آن منافع طرفین تأمین گردد.
(5) سیاست ترکیه در دوری از غرب و نزدیکی به شرق:
ترکیه به تمایزات فلسفی وایدئولوژیکی بین جامعه مسلمان خود و جوامع مسیحی غرب واقف است؛ این کشور چندین دهه است – به دلایلی که اینجا جای بحث آن نیست- پشت دربهای اتحادیه اروپا نگه داشته شده و اجازه ورود به این اتحادیه را نمی یابد؛ در کودتای 15 ژولای 2016 اروپا و آمریکا از ترکیه حمایت نکردند و حتی ترکها مدعی شدند که غربیها بویژه آمریکا به عوامل کودتا کمک کرده اند؛ آمریکا از سال 2014 علی رغم مخالفتها و اعتراضات شدید ترکیه، کردهای سوریه را مورد حمایت همه جانبه خویش قرار داد. علاوه بر اینها، ترکیه از بد عهدی های آمریکا - بویژه در دوره ترامپ - در عرصه جهانی، بخوبی مطلع است. همه این مسائل موجب شد تا ترکیه به دلیل بی اعتمادی زیادی که برایش بوجود آمد، بجای تکیه صرف بر هم پیمانی با غرب و آمریکا، رویکرد چند جانبه گرایی را در سیاست خارجی خود دنبال نماید و همه تخم مرغها را در سبد اروپا و آمریکا نچیند. بر همین اساس، به موازات دوری از غرب، سیاست نزدیکی وتوسعه روابط با شرق از جمله روسیه ، چین و ایران را دنبال نمود و سیاست مستقلانه ای را در پیش گرفت. امری که طرفهای اروپایی و بویژه آمریکا را سخت عصبانی کرد و اختلافات را تشدید نمود.
اگرچه عوامل یاد شده در اختلافات بین ترکیه و آمریکا، عمدتاً مربوط به ترکیه فعلی و در دوره حکومت حزب عدالت و توسعه می باشند، اما ماندن ترکیه در پشت دربهای اتحادیه اروپا، خواسته های سلطه طلبانه آمریکا مبنی بر اطاعت بی چون چرای ترکیه از این کشور بویژه در پروندهای منطقه ای، عدم توجه قدرتهای غربی به منافع و مصالح دیگر کشورها مانند بی توجهی به نگرانی ترکیه از مسئله کردی و در نتیجه، کمک آنها به کردها، بی توجهی آمریکا به قواعد و پیمانهای بین المللی و صرفاً توجه به منافع خود، مواردی هستند که صرفاً مربوط به جریان های اسلامگرا نمی شوند بلکه تمامی جریانهای سیاسی در ترکیه از اسلامگرا تا ملی گرا و سکولار را در روابط با آمریکا دچار چالش و اختلاف می نمایند. در شرایط حاکم، حتی اگر قدرت در دست احزاب ملی گرا و سکولار قرار بگیرد، نباید انتظار داشت تا این کشور مانند گذشته در برابر آمریکا یک کشور کاملاً مطیع و فرمانبردار باشد.
3- منافع دیگر کشورها در بحران اختلافات بین آمریکا و ترکیه
روابط روسیه و چین با ایالات متحده آمریکا از شکل رقابتی فراتر رفته و در عرصه های سیاسی و اقتصادی وارد تخاصم و منازعه گردیده است. در همین راستا آمریکا در راهبرد امنیت ملی خود، دو کشور یاد شده را تهدید اول خود می داند. جمهوری اسلامی ایران نیز چهار دهه می باشد که با آمریکا در یک رابطه خصمانه شدید قرار گرفته اند. به همین دلایل و در چنین فضایی است که کشورهای روسیه، چین و ایران از دور شدن ترکیه از غرب، بویژه از آمریکا وگرایش آن به شرق و توسعه روابط و همکاری با مسکو، پکن و تهران، استقبال کرده اند. ترکیه یکی از کشورهای مهم وتأثر گذار در منطقه و معادلات آن است. در شرایطی که آمریکا در جهان، بی توجه به قواعد و توافقات بین المللی، بطور یکجانبه و از طریق تهدید و تطمیع، صرفاً اهداف و منافع زیاده خواهانه خود را پی می گیرد، در مقابل، دیگرکشورها در سطوح جهانی و منطقه ای مجبور خواهند بود از طریق همکاری با یکدیگر، در مقابل این رویکرد، مقاومت و مقابله نموده و منافع خود را حفظ نمایند. بنا بر این، همه این کشورها از این همکاری سود خواهند برد.
از طرف دیگر رژیم صهیونیستی، عربستان و کشورهای اروپایی از ترکیه و اردوغان دل خوشی ندارند. در مسئله فلسطین، ترکیه از فلسطینیها و حماس حمایت و با طرحهای آمریکا و اسرائیل مخالفت و مقابله می نماید. عربستان، ترکیه را در نفوذ و اعمال قدرت منطقه ای نیز رهبری جهان اسلام ، رقیب قدرتمند و سر سخت خود می داند. ازنظر دولتمردان سعودی، ترکیه در دوره اردوغان، همسویی و همکاری لازم را با عربستان در پروندهای منطقه ای ندارد. کشورهای اروپایی نیز ترکیۀ حزب عدالت و توسعه را در حال دور شدن از شرایط لازم برای همپیمانی بیشتر و عضویت در اتحادیه اروپا می بینند. این وضعیت، خوشایند هیچیک از کشورهای یاد شده نیست. مطلوب آنها این است که ترکیه- با توجه به قدرت و جایگاهی که در سطح منطقه دارد- نگاه به شرق را کنار گذاشته و مانند گذشته و بلکه بیشتر با آنها در یک همسویی و همکاری قرار بگیرد. اما وقتی چنین نیست و برعکس، ترکیه در مسیر مخالف حرکت می نماید، پس مناسب و لازم است که هرچه بیشتر تحت فشار قرار گیرد تا یا از این مسیر باز گردد و یا در غیر این صورت، تا حد ممکن تضعیف شود. اروپاییها که خود دریک کشمکش و منازعه با آمریکا قرار گرفته اند، در عین حال، می توانند امید وار باشند که اختلافات ترکیه با آمریکا، احتمالاً مقامات ترک را بیشتر بسوی اتحادیه اروپا سوق دهد و در این رابطه، انعطاف بیشتری از خود نشان دهند.
4- چشمانداز اختلافات
اختلافات بین آمریکا و ترکیه، بنیادین و با ریشه های ایدئولوژیک است. اختلافاتی که از طرفی به دلیل سیاستهای اصولی حزب عدالت و توسعه و تشدید هویت گرایی دینی و ملی در ترکیه نیزاز طرف دیگر، به دلیل اصرار آمریکا بر یکجانبه گرایی و تداوم سیاستهای سلطه گرانه و هژمونیک، تشدید خواهد شد. هویت گرایی فزاینده دینی و ملی در ترکیه، این کشور را بنوعی در مسیری بازگشت ناپذیر قرار داده است. مسیری که در جهت مغایر و مخالف با سیاستهای آمریکا قرار دارد. ترکیه یا باید همین مسیر فعلی را ادامه دهد و یا به شرایط گذشته بازگردد و تبدیل شود به یک عنصر مطیع و دست بسته غرب که مطابق برنامه آنها عمل کند و نه مطابق منافع و مصالح ملی خویش. هویت گرایی دینی و ملی در سطح منطقه و جهان اسلام، در جستجویی رهبرانی است که آنها را از گذشته ذلت بار نجات دهد و هویتهای افتخار آمیز را نصیب آنان کند. اردوغان تحقق رؤیای بازیابی اقتدار و عظمت ترکیه عثمانی را با توجه به همین خواسته ملتها در منطقه و جهان اسلام دنبال می نماید. بر اساس همین دلایل، علی رغم شخصیت پراگماتیستی اردوغان، اختلافات بین ترکیۀ حزب عدالت و توسعه و آمریکا روندی صعودی خو اهد داشت و حتی چنانچه، ملی گراهای ترک، قدرت را در این کشور بدست گیرند، نمی توانند مانند گذشته، یکسره کشور را در چنبره قدرت آمریکا قرار دهند و مجبور خواهند بود، همگام با شرایط حاکم و مطالبات عمومی در این کشور، استقلال گرایی در سیاست خارجی را حفظ نمایند. بنا بر این در این دوره نیز اختلافات بین دو کشور، تداوم خواهد داشت و بطور کامل رفع نخواهد گردید.