الوقت – ژنرال مارتین دمپسي رئيس ستاد مشترک امريکا پنج شنبه گذشته در سخنانی اظهار داشت که آمريکا به منظور مقابله با سازمان تروريستي داعش، در حال بررسي موضوع افزايش پايگاههاي نظامي خود در عراق است، چرا که موضوع مبارزه با داعش نيازمند افزايش نيروهاي آمريکايي در عراق است. سخنان ژنرال دمپسي پس از آن گفته شد که اوباما دستور انتقال 450 نيروي اضافي نظامي به عراق را داد، و قرار شد یک پايگاه جديد در داخل پايگاه نظامي التقدم، درحد فاصل 25 کيلومتري شهر الرمادي مرکز استان الانبار که داعش در ماه گذشته بر آن سيطره و نفوذ پيدا کرده بود، ايجاد شود. دمپسي ایجاد این پایگاه را زمینه ای برای نفوذ ارتش آمریکا در عراق به منظور ترغيب و تحريک نيروهاي عراقي براي جنگ با گروههاي تروريستي معرفی کرد. طرح تقويت نيروهاي امريکايي در عراق که تعداد آنها از 3100 نفر بيشتر شده است حاکی از تغيير در استراتژي اوباما براي جلوگيري از پيشروي بیشتر داعش است.
سردرگمي استراتژي آمريکا در عراق
آمريکا از تابستان گذشته تا کنون با تشکيل ائتلاف نظامي متشکل از 60 کشور از جمله کشورهاي عربي، بيش از 3700 حمله هوايي عليه مواضع داعش انجام داده است، به نحوی که سخنگويان ائتلاف ادعا مي کنند که توانسته اند داعش را مهار و با دامنه نفوذ تروريسم مقابله کنند. براین اساس سياست آمريکا با تمرکز در انجام حملات هوايي، حملات زميني را به ارتش عراق واگذار کرده است. اما روند حوادث و تحولات ميداني، توازن قدرت را تغيير داد و موجب شد تا آمريکا احساس کند که نيرویي حقيقي به نام حشد شعبی در عراق ظهور یافته است که ارتش عراق را از آمريکا بي نياز مي کند.
در چنین شرایطی تغيير استراتژي آمريکا هر از چند گاهي، سوالاتي را در ذهن ايجاد مي کند که نشانه جدي مبني بر سر در گمي آمريکا در مواجهه با مساله عراق است. سقوط الرمادي و تدمر، واشنگتن را بر آن داشت تا کنفرانسي را در پاريس با حضور وزراي خارجه برگزار کند تا استراتژي خود را اصلاح و يا اينکه استراتژي جديدي را جايگزين آن کند.
ادعاي واشنگتن براي مبارزه با تروريسم، چندين سوال را درباره تغيير اولويت هاي استراتژي امريکا در ذهن ايجاد مي کند. از آغاز بحران سوريه که نمي توان آن را غيرمرتبط با بحران هاي عراق و لبنان دانست، براندازي دولت سوريه و حمایت از تروریست ها از اولويت هاي استراتژي امريکا بود، اما با موفقيت های محور مقاومت، از هدف خود (براندازي نظام سوريه) عقب نشيني کرد.
آمريکا استراتژي خود در عراق را نیز در تعامل با پرونده این کشور و مبتنی بر شکست وحدت عراقي ها بنا کرده بود و بر افزايش شکاف ميان طیف های مختلف سياسي حاکم امیدوار بود. اما اتحاد طیف های سیاسی در مبارزه با تروریسم موجب شد تا آمريکا تاکتيک هاي سياسي خود را تغيير دهد و بر حمايت از گروههايي عليه گروههاي ديگرعمل کند و از گروههايي که خواستار تجزیه عراق هستند و آرزوي استقلال دارند، بهره برداري کند. ضمن آنکه تلاش نمود به نيروهاي حشد شعبي که فعاليت هاي خود را در عرصه ميداني در مبارزه با تروريسم بويژه در ميدان تکريت به اثبات رسانده بودند، ضربه بزند. موضوعی که حتی سبب شد تا آمريکا براي تسليح عشاير اهل سنت وارد عمل شود. اين بدان معنا است که تغييرات سريع در عراق، بيانگر ناکارآمدی استراتژی آمریکا است.
در حالیکه تغيير در سياست ها و اولويت هاي آمريکا، سر در گمي در انتخاب همپيمان و رقيب، و فقدان تمرکز سياسي و نظامي بیانگر ضعف استراتژي های آمريکا است، ميدان نبرد، نقاط قوت گروهها را مشخص مي کند و واشنگتن اثبات کرده است که در عرصه ميدان بسيار ضعيف است، هرچند که سعی دارد تا با سياست فريب خود از همگان استفاده نمايد حتی با يکديگر اختلاف داشته باشند.
به نقل از الوقت عربي