الوقت: در چند سال اخير و بخصوص در ماه هايي كه مذاكرات هسته اي ايران و آمريكا در جريان بود و منجر به يك نوع شكاف بين بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي و باراك اوباما رئيس جمهوري ايالات متحده شد، عربستان و اسرائيل با ادراكي كه از روند در حال تغييرات منطقه اي و بين المللي پيدا كرده اند، سعي نمودند تا اين خلاء شكل گرفته را به نوعي پر كنند. بنابراين ديدار و رايزني هاي پنهاني بين دو كشور البته در سطح نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي و همچنين مراكز پژوهشي-راهبردي طي دو سال اخير روند رو به افزايشي پيدا كرده است. در حال حاضر، ميزان اشتراك منافع در مخالفت با ايران (به عنوان دشمن مشترك)، طرفين را مجاب كرده تا مذاكرات خود عليه ايران را علني كنند. در تازه ترين تحول، نشست انديشكده شوراي روابط خارجي در واشنگتن با محور مذاكرات هستهاي ايران با ديدار «دوري گلد» مدير كل وزارت خارجه رژيم صهيونيستي با «انور اشكي»، از مقامات نزديك به خاندان آلسعود برگزار شد كه هر دو مدعي بودند كه ايران تهديد مشترك عليه اين رژيم و عربستان است.
رابطه پنهاني ميان رژيم صهيونيستي با عربستان و برخي شيخ نشينهاي حاشيه خليج فارس، سابقه طولاني اي دارد و سال هاست كه اسرائيل با تغيير نام برخي شركتهاي خود در بعضي كشورهاي عربي سرمايه گذاري پنهاني كرده است. يكي از اولين اسنادي كه نشان مي داد روابط بين رژيم صهيونيستي با برخي كشورهاي عربي از جمله عربستان سعودي در جريان است، افشاي اسناد ويكي ليكس بود كه مي گفت در سال 2010، يعقوب هاداس يكي از مديران كل سابق وزارت خارجه رژيم صهيونيستي توضيحاتي را در خصوص گرم تر شدن فضاي روابط اين رژيم با برخي از كشورهاي حاشيه خليج فارس ارائه داده است.
روند مذاكرات هسته اي، همكاري هاي غيرمستقيم ايران و آمريكا در سركوب داعش در عراق، سست شدن ضلع نتانياهو- اوباما، بي ميلي آمريكا از درگير كردن خود در خاورميانه و تضمين ندادن اوباما به اعراب در نشست كمپ ديويد، باعث شده تا ميزان تهديدات همگرا و افزايش اشتراك منافع دو دولت در مخالفت با ايران را در مقطع كنوني شاهد باشيم و به نوعي شاهد مصالحه طرفين و به كنار گذاشتن اختلافات قديمي باشيم.
اما آنچه تحليل گران مسائل ديپلماتيك معتقد هستند اين موضوع است كه همچنان ارزش افزوده اين رابطه چندان دندانگير نيست كه بتواند بر ميزان اختلاف نظرها بچربد. بخصوص كه با توجه به نفرتي كه در افكار عمومي اعراب نسبت به اسرائيل وجود دارد، علني كردن اين رابطه، هزينه هاي زيادي را براي عربستان به دنبال خواهد داشت. در همين زمينه انديشكده مطالعات امنيت ملي اسرائيل در يادداشتي به قلم مارك هلر، پژوهشگر ارشد اين مؤسسه به بررسي موضوع گسترش روابط اسرائيل با كشورهاي عربي منطقه پرداخته و مي نويسد كه ارزيابي تهديدات همگرا ميتواند باعث تسهيل در برخي از ارتباطات نهفته و پوشيده ميان ردههاي امنيتي اسرائيل و برخي از كشورهاي عربي منطقه شود كه از سايه نفوذ ايران نگراناند، و پتانسيل گسترش روابط ميان اين دو طرف وجود دارد. اما ارزش افزوده روابط علني و گستردهتر چندان آشكار و بديهي نيست و منطقي است اگر بگوييم كه منافع بالقوه يك رويكرد منطقهاي واقعي براي اسرائيل آنچنان خرد و ناچيز است كه نميتواند تنشهاي سياسي داخلي را كه جزء پيامدهاي آتي و اجتنابناپذير اين امر هستند توجيه كند.
هلر در ادامه تحليل خود به موضوع اين مصالحه در سطح موضوعات منطقه اي اشاره مي كند و مي نويسد: «منافع بالقوه اين مصالحه هر چه باشد، بايد در نظر داشت كه رويكرد منطقهاي تنها با انجام برخي اقدامات ملموس از سوي اسرائيل در خصوص فلسطين محقق خواهد شد، يا اينكه دستكم شواهد قانعكنندهاي وجود داشته باشد كه نشان دهند اسرائيل مانع اصلي چنين اقداماتي نيست. با اين حال، اين امرمستلزم اعمال تغييراتي در خطمشيها و سياستهاست كه دولت جديد اسرائيل تابهحال اقدام خاصي در اين باره صورت نداده است . »