الوقت - کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در طی قریب به چهار دهه سابقه فعالیت در این اتحادیه منطقهای هیچگاه در رسیدن به آرمان سیاسی همگرایی و اتحاد استراتژیک اعضا به صورتی که در اتحادیه اروپا ظهور یافت موفق عمل نکردهاند و این ناکامی را میتوان در عدم انطباق منافع راهبردی و اختلافات سیاسی عدیده میان هیئت حاکمه این کشورها در زمینه کسب رهبری اتحادیه و همچنین عدم گرهخوردگی و نیازمندی اقتصاد کشورهای این شورا دانست.
در این میان در طول سالهای گذشته وجود اختلاف میان عربستان سعودی و قطر بزرگترین شکاف سیاسی در ساختار شورای همکاری خلیج فارس بوده و می باشد به صورتی که پتانسیل و توان سیاسی این شورا در معادلات منطقهای را تحت شعاع قرار داده است. این شکاف های عدیده از سوی دیگر به قطببندی دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز انجامیده است به گونهای که برخی دولتهای عربی تابع رویکرد ریاض در شورای همکاری هستند(بحرین، امارات) و برخی دیگر به تبعیت از قطر در مقابل رویکرد یکجانبه و رهبریگونه ریاض در شورا (عمان، کویت) عمل میکنند. تنش و اختلافات در حال حاضر افزایش یافته به گونهای که قطر پس از فراخواندن سفرای خود از کشورهای عربستان، مصر، کویت، امارات و بحرین؛ سفرای این کشورها را از خاک خود اخراج کرد.
این مساله مورد توجه و تامل تحلیلگران و ناظران سیاسی قرار گرفته است؛ به گونهای که اکنون این فرضیه مطرح شده که قطر در مسیر جدایی کامل از عرابستان قرار گرفته است. در راستای تحلیل این موضوع، در نوشتار حاضر علل و زمینههای بروز تنش و اختلاف میان کشورهای شورای همکاری بویژه عربستان و قطر بررشی شده است.
1- تعارضات ایدئولوژیک دوحه و ریاض
عربستان سعودی و قطر از لحاظ ایدئولوژیکی دارای دو دیدگاه نسبتاً متفاوت به مذهب اهل سنت هستند که هر یک درصدد جا انداختن تفسیر خود در کشورهای عربی و اسلامی است. در حالی که سعودیها ایدئولوژی وهابیت را ترویج میکنند که تفسیری بسته از سبک زندگی اسلامی در عربستان را همچون تفکیک مطلق جنسی و جلوگیری از حضور زنان در عرصه اجتماعی و اجرای احکام شریعت از طریق اعمال مجازاتهای سخت و خشونتگرایانه ارائه میدهد و دیگر مذاهب و سبکهای زندگی اسلامی را به رسمیت نمیشناسد، تفسیر قطریها از مذهب اهل سنت که در گروه اخوان المسلمین نمود یافته است، با رد خشونتگرایی بیقاعده در وهابیت عربستان، تفسیری بازتر ارائه میکند که حضور زنان در عرصههای اجتماعی را پررنگتر می کند و احترام به مذاهب دیگر اسلامی از جایگاه بهتری برخوردار است. لذا حکام سعودی با آگاهی از جذابیت و مقبولیت بیشتر ایدئولوژی اخوان المسلمین که از همخوانی بالاتری با اصول دموکراسی و آزادیخواهی نسبت به تفسیر خشک و غیرمنعطف وهابیت در جهان اسلام برخوردار است، گسترش فعالیت این گروه را با توجه به توانایی سازماندهی گسترده آن، تهدیدی هویتی برای تداوم سلطه خود در داخل عربستان قلمداد میکند. قطر هم اکنون مهمترین کشور حامی گروه اخوان المسلمین در منطقه است که از فعالیت این گروه در عربستان و دیگر کشورهای عربی حمایت مالی و تبلیغاتی میکند و این امر یکی از مهمترین و ریشهای ترین دلایل بروز اختلاف میان عربستان و قطر می باشد.
2- اختلافات ارضی میان دو کشور
اختلافات ارضی میان عربستان سعودی و قطر پیشینه تاریخی دارد که به طور متناوب موجب بروز تنش میان دو کشور میشود و بارزترین نمونه آن به اوت سال 1992 بازمیگردد که درگیری مسلحانه بین دو کشور را به دنبال داشت و در نتیجه آن یک نظامی سعودی و 2 نظامی قطری کشته شدند. عربستان مدعی مالکیت 23 مایل از سواحل جنوب شرقی قطر است و دو کشور در مورد مالکیت خلیج "سلوا" واقع در مرزهای جنوب غربی قطر دچار اختلاف هستند. در 20 دسامبر 1992 ریاض و دوحه با امضای موافقتنامه 1965 به طور موقت بر اختلافات خود سرپوش گذاشتند. یکی دیگر از مهمترین مناطق مورد اختلاف، مجادلات بر سر منطقه ابو الخفوس است که از سال 1965 تاکنون دو کشور عربستان و قطر نتوانستهاند برای حل آن راه حل بیابند. منطقه الخنفوس در نزدیکی راهی قرار دارد که به یک پایگاه دریایی منتهی میشود که عربستان سعودی آن را در "خور العدید" ایجاد کرد. خور العدید خلیج کوچکی است که در جنوب قطر واقع شده و تحت حاکمیت عربستان است. این منطقه از این جهت برای قطر مهم شمرده میشود که از این طریق میتواند به امارات، بزرگترین شریک تجاری خود مرتبط شود و قطریها اعتقاد دارند، تصرف این منطقه توسط عربستان موجب میشود، تمام راههای زمینی قطر به عربستان منتهی شود و آنها برای ارتباط و دستیابی به کشور امارات مجبور باشند که از خاک عربستان عبور کنند. قطر به توافقتنامه 1974 منعقده بین ریاض و امارات عربی متحده بر سر "خور العدید" معترض است و درگیری فوق همچنان ادامه دارد.
3- نوع مناسبات با تهران
از جمله مهمترین دلایل ایجاد شکاف در میان اعضاء شورای همکاری خلیج فارس عدم رویکرد واحد و یکپارچه اعضا نسبت به ایران است. در حالی که عربستان سعودی به عنوان پرچمدار مقابله با گسترش نفوذ ایران در منطقه خواهان قطع همکاری کشورهای شورای همکاری با ایران بوده و در پی ایجاد ائتلاف ضد ایرانی در کشورهای اسلامی میباشد که آخرین نمونه از این تلاش را در اجلاس اخیر ریاض با حضور دونالد ترامپ به نمایش گذاشت؛ اما قطر به عنوان کشوری که در پی ارتقاء جایگاه خود و مطرح شدن به عنوان کشوری مستقل و صاحب نفوذ در سطح بینالمللی است با روی کار آمدن شیخ تمیم بن حمد بن خلیفة آل ثانی رویکرد متفاوتی نسبت به ایران را در پیش گرفته است تا از این طریق هم منافع خود در همکاریهای اقتصادی و سیاسی با ایران را بدست آورد و هم از این طریق ریاض را تحت فشار قرار دهد. سیاست ریاض جلوگیری از قد علم کردن قطر از جنبه اقتصادی و سیاسی در سطح منطقه است که میتواند برای جاهطلبیهای سعودیها در رهبری جهان اسلام مانعتراشی کند. از این رو نزدیکی به ایران گزینه مناسبی برای دوحه است تا در مقابل تهدیدات عربستان و متحدان دیگر آن در شورای همکاری خلیج فارس عکسالعمل نشان دهد.
4- اختلاف در مسائل منطقهای
سیاستهای منطقهای از منابع اصلی بروز اختلاف بین قطر و عربستان است که به رقابت برای کسب حوزههای جدید نفوذ انجامیده است. این دو کشور که هرکدام داعیه رهبری جهان عرب و تقویت نفوذ خود در بین کشورهای این منطقه را دارند در تلاشند که دایره نفوذ رقیب خود را محدود کنند و نفوذ خود را گسترش دهند. مهمترین موضوعات منطقهای مطرح در این زمینه مسئله یمن، بحرین، سوریه و مصر است. قطر در زمان روی کار آمدن محمد مرسی و اخوان المسلمین مبلغ 2 میلیارد دلار به مصر کمک مالی کرد اما در مقابل عربستان سعودی کمکی 11 میلیارد دلاری را در اختبار نظامیان مصر قرار داد تا آنها را تشویق به کودتا و سرنگونی اخوان المسلمین کند. در موضوع بحران سوریه نیز اگرچه دو کشور برای سرنگونی حکومت بشار اسد تمام توانایی مالی، نظامی و تبلیغاتی خود را در حمایت از مخالفان بکار گماردند اما رقابتی بنیادین میان دوحه و ریاض در زمینه رهبری نیروهای مخالف در ائتلاف مشاهده میشود به صورتی که با فشار سعودی ها احمد الجربا به جای معاذ الخطیب که به قطر نزدیک بود ریاست ائتلاف را عهده دار شد.
در نهایت میتوان اینگونه نتیجه گرفت که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس علیرغم نشان دادن ژست همبستگی و همگرایی منطقه ای، دچار شکنندگی در روابط دو و چندگانه هستند به گونه ای که تا حد ایجاد بی ثباتی در کشور مقابل و حتی براندازی نظام های سیاسی یکدیگر پیش میروند.
حسین آرمند (پژوهشگر مسائل خاورمیانه)