بر این اساس در حالی قرار بود سازمان ملل جایی برای جلوگیری از جنگ ها و تضمین صلح باشد، ساختاربندی این سازمان و همچنین عدول کشورهایی مانند آمریکا از وظایف خود منجر به آن شد تا امروز شاهد بیشترین استفاده ابزاری از سازمان ملل توسط قدرت های بزرگ باشیم.
الوقت- در ماه های پایانی جنگ جهانی دوم، رهبران کشورهای آمریکا و انگلیس تصمیم گرفتند سازمان بین المللی جدیدی جایگزین «جامعه ملل» کنند. هدف از این کار رفع نواقصی بود که زمینه را برای توسعه طلبی آلمان و متحدانش و وقوع بزرگترین جنگ تاریخ بشر فراهم کرد.
در این راستا مجمعی تحت عنوان شورای امنیت با حضور 5 کشور دارای حق وتو تشکیل شد که براساس منشور سازمان ملل مسئولیت اصلی حفظ صلح جهانی با این شورا بود. آمریکا و دیگر کشورهای پیروز میدان درنظر داشتند با ایجاد سازوکاری که مانع از برخورد منافع قدرت های بزرگ شود، دنیا را از جنگی دیگر دور نگه دارند.
از این رو در ابتدای شکل گیری سازمان ملل، کشورها به امید تاثیرگذاری در خط و مشی تحولات جهانی وارد این نهاد بین دولتی شدند. اما مساله ای که هرگز اجازه نداد سازمان ملل به اهداف اولیه خود دست یابد، وابستگی مالی و نظامی آن به کشورهای عضو بود.
این سازمان برای اداره امور نیازمند کارمندان و کارشناسانی بود که پرداخت هزینه های آنها از طریق سهمیه کشورها تامین می شد. در این راستا آمریکا به لحاط قدرت مالی و تولید ناخالص داخلی بالا، به تنهایی 30 درصد از این هزینه ها را پرداخت می کرد. این میزان اگرچه بعدها به 25 و در آخرین تغییرات به 22 درصد کاهش یافت اما کماکان ایالات متحده را در جایگاه مهمترین تامین کننده منابع مالی سازمان ملل قرار داده است.
علاوه بر این ،آمریکا در راس کشورهایی است که بیشترین کمک مالی را به سازمان ملل می کند به طوری که هرگونه نوسان در این میزان در روند اجرای وظایف سازمان ملل اختلال ایجاد کرده است. به همین دلیل به دنبال انتشار بودجه 2018 این کشور توسط دولت ترامپ و اعلام کاهش بیش از 50 درصدی کمک های مالی واشنگتن به سازمان ملل، آنتونیو گوترش نسبت به این مساله ابراز نگرانی کرد و گفت: «انجام اطلاحات گسترده در ساختار و عملکرد سازمان ملل با قطع بی مقدمه کمک های مالی آمریکا به عنوان بزرگترین حامی مالی این نهاد، مقدور نخواهد بود»
تصمیم کاخ سفید برای چنین کاری در دولت جدید به نظر می رسد راهی برای تحت فشار قرار دادن سازمان ملل در لغو قطعنامه هایی باشد که در اواخر حکومت اوباما علیه اسرائیل صادر شد. در همین راستا چندی قبل لیندسی گراهام و تد کروز سناتورهای تندروِ جمهوری خواه آمریکا طرحی را برای عرضه آماده کرده اند که بر اساس آن، کمک های مالی آمریکا به سازمان ملل متنوقف می شد. انها تلاش داشتند از این طریق فشار جهانی بر تل آویو در مورد خاتمه دادن به شهرک سازی در فلسطین اشغالی را خنثی سازند.
در هیمن خصوص، وابستگی مالی سازمان ملل باعث شد تا چند ماه قبل با وجود ذکر نام عربستان سعودی در فهرست سیاه کشورهای ناقض حقوق بشر و کودکان در جنگ یمن، اسم این کشور حذف شود. حذف عربستان از این لیست بدون شک با هماهنگی آمریکا صورت گرفت. زیرا هرگونه موضع گیری جهانی علیه ریاض در جنگ یمن می توانست پای واشنگتن را به عنوان حامی این نبرد به میان بکشد.
اما این تنها سوء استفاده های آمریکا از وابستگی های سازمان ملل نیست. طبق وظایفی که برای سازمان ملل در اساسنامه آن تعریف شده است، این نهاد بین المللی برای تامین امنیت و پایان دادن به خشونت های داخلی برخی کشورها نیازمند بازوی نظامی است. ولی نه تنها منابع مالی کافی برای این مساله در اختیار ندارد بلکه نظامیان آمریکایی اعلام کرده اند حاضر نیستند سربازان خود را تحت پرچمی غیر از پرچم امریکا وارد بحران های جهانی کنند.
از این رو از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و آغاز سیاست های یکجانبه گرایی ایالات متحده، ناتو تبدیل به نیروی نظامی سازمان ملل شد اما فقط در مواردی به کار گرفته شد که واشنگتن اجازه چنین مساله ای را صادر می کرد. برای نمونه در آخرین ورود ناتو با مجوز سازمان ملل به یک بحران، حمله به لیبی بود که با برزگ نمایی تهدیدات تروریستی آن، این کشور تبدیل به سرزمینی برای نفوذ غرب و استفاده از منابع عظیم نفتی آن در سایه جنگ شد.
همچنین آمریکا به دلیل میزبانی سازمان ملل در نیویورک و علی رغم تاکید اساسانامه ان مبنی بر عدم دخالت کاخ سفید برای ورود نمایندگان کشورها به این سازمان، مجلس سنا با سوء استفاده از موقعیتی که سازمان ملل در این کشور دارد مانع ورود حمید ابوطالبی، نماینده جمهوری اسلامی ایران به سازمان ملل شدند.
در کنار این موارد، باید به قدرت وتو آمریکا و توان این کشور در تغییر رای سایر اعضا در موضوعات بین المللی نیز اشاره کرد. یکی از موضوعاتی در نتیجه قدرت وتو آمریکا توانست در شورای امنیت مورد پذیرش به ناحق تمامی اعضا قرار گیرد، صدور قطعنامه های ضد ایرانی و تصویب تحریم هایی بود که به بهانه تهدید آمیز بودن فعالیت های هسته ای کشورمان به سرانجام رسید.
ضدیت آمریکا با ماهیت تلاش های هسته ای ایران، با وجود گزارش های سازمان بین المللی انرژی اتمی منتهی به فرستادن پرونده ایران به شورای امنیت و قطعنامه های متعدد شد. اما در همان زمان قطعنامه های ضد اسرائیلی با وتو ایالات متحده از دستور کار خارج می شد و این رژیم بدور از محاکمه جهانی به روند غیرقانونی فعالیت هایش ادامه می داد.
بر این اساس در حالی قرار بود سازمان ملل جایی برای جلوگیری از جنگ ها و تضمین صلح باشد، ساختاربندی این سازمان و همچنین عدول کشورهایی مانند آمریکا از وظایف خود منجر به آن شد تا امروز شاهد بیشترین استفاده ابزاری از سازمان ملل توسط قدرت های بزرگ باشیم.