الوقت- حمله هوایی آمریکا به منطقه دیراالزور و کشته و زخمی شدن جمعی از سربازان ارتش سوریه، چشم انداز توافق آمریکا و روسیه درباره سوریه را تیره و تار کرده و بسیاری این توافق را خاتمه یافته می دانند. هر چند احتمال احیای روند مذاکرات درباره سوریه ضعیف است، ولی دقت بیشتر در عوامل احتمالی که به حمله به دیرالزوز انجامید، به فهم اوضاع و پیش بینی آینده کمک قابل ملاحظه ای خواهد کرد. سه احتمال در این رابطه مطرح شده است:
اولین احتمال: این حمله به اختلافات پنتاگون و وزارت امورخارجه آمریکا ارتباط داده شده است و آن را نوعی خرابکاری از سوی پنتاگون در توافقی دانسته اند که با آن موافق نبوده است. قبلا اخباری از میز مذاکرات روسیه و آمریکا درز کرده بود که مدعی بودند اختلافات وزارت امور خارجه و وزارت دفاع آمریکا به حدی شدید بوده که توافق را غیرممکن کرده بود و صرفا با دخالت اوباما به نفع وزارت امورخارجه، پنتاگون با توافق همراهی کرده است. هرچند این گزینه کماکان به عنوان محتمل ترین گزینه مطرح است، ولی با مراجعه به سوابق تعاملات در ساختار بوروکراتیک آمریکا چنین امری معمول نبوده است. مطابق قانون اساسی، رییس جمهور فرمانده کل قوا نیز هست و تصمیمات وی برای تمامی اجرای دولت آمریکا اعم از پنتاگون لازم الاجراست و با وجود تمام اختلافات، بعد از اتخاذ تصمیم توسط رییس جمهور، نقض فاحش و عمدی دستور رییس جمهور دور از ذهن است. به ویژه شخص اوباما که ثابت کرده است سیاست خارجی را قلمرو انحصاری خود می داند و در مخالفت صریح و علنی با نظرات مخالف وزرایش هیچ ملاحظه ای نمی کند. واکنش فوری وی به اظهارات چاک هیگل، وزیر دفاع وقت درباره تهدید مستقیم داعش علیه آمریکا یا مردود دانستن فوری و صریح سخنان کلینتون در زمان انقلاب مصر درباره ابقای مبارک نمونه های آن است .
احتمال دوم: این حمله حمله ای اشتباهی یا غیرعمدی به مواضع ارتش سوریه توصیف گردیده است. هرچند اغلب تحلیگران این احتمال را رد می کنند، ولی نباید احتمال خرابکاری عمدی برخی متحدان آمریکا در فرآیند توافق را نادیده گرفت. به هر حال آمریکا با برخی کشورهای منطقه نظیر رژیم صهیونیستی، ترکیه، اردن و عربستان تبادلات اطلاعاتی دارد و بسیاری از این کشورها از ثبات در سوریه و توافق آتش بس ناراضی هستند. به علاوه در گذشته آمریکا سابقه حملات اشتباهی به نیروهای متحد و یا حتی خودی را داشته است. هرچند این احتمال، احتمال ضعیفی است، ولی نباید آن را به کلی نادیده گرفت.
احتمال سوم: که می تواند محتمل ترین گزینه باشد، ارسال سیگنال ها و پیام ویژه به دولت سوریه و متحدانش در اجرایی کردن توافق آمریکا و روسیه در چارچوب قطعنامه ٢٢٥٤ شورای امنیت باشد. در پنج سال گذشته دولت آمریکا علی رغم حمایت همه جانبه از معارضین مسلح و با وجود نقش تعیین کننده سیا در قاچاق اسلحه به سوریه از حمله مستقیم به نیروهای ارتش سوریه خودداری کرده بود. این در حالی است که به عنوان مثال رژیم صهیونیستی در سال های اخیر بارها مواضع و نیروهای ارتش سوریه را مورد حمله قرار داده است. این حمله می تواند این پیام را به همراه داشته باشد که حمله به ارتش سوریه خط قرمز نیروهای آمریکایی نیست و در صورت شکست توافقات اخیر، می تواند بخشی از طرح ب یا جایگزین آمریکا باشد که جان کری در جریان دور قبلی مذاکرات از آن سخن گفته بود.
البته عده ای از احتمال دیگری هم صحبت می کنند و آن تقویت داعش و جلوگیری از برتری نیروهای دولتی سوریه در قبال داعش است. زمانی که ائتلاف آمریکایی ضد داعش دو سال قبل اعلام موجودیت کرد، مبارزه همزمان با داعش و تضعیف دولت سوریه به طور همزمان مدنظر قرار گرفت. مطابق این راهبرد، مناطقی که داعش از دست می دهد، حتی المقدور باید توسط معارضینی که واشنگتن آنها را میانه رو می داند، تصرف شوند و نباید مبارزه با داعش به معنی کمک به ارتش سوریه تلقی شود. هرچند حمله به دیرالزور در این چارچوب هم قابل تحلیل است، ولی عدم تداوم حملات و ایجاد نشدن تحول عمده در صحنه نبرد احتمال صحت این احتمال را کاهش می دهد.
در مجموع اطلاعات موثقی از علل و انگیزه های حمله آمریکا به دیرالزور در دسترس نیست و معلوم هم نیست چنین اطلاعاتی چه موقع روشن خواهد شد. با این وجود توافق آمریکا و روسیه جزو آخرین شانس ها برای پیشبرد فرآیند سیاسی پیش بینی شده در قطعنامه ٢٢٥٤ است و هر چند با حمله اخیر، چشم انداز موفقیت آن تضعیف شده است، ولی بطور کامل منتفی نشده است. به احتمال زیاد اگر در چند ماه باقی مانده تا پایان سال میلادی تحول مثبتی در سوریه اتفاق نیفتند، با توجه به تغییر دولت در آمریکا و گرایشات نامعلوم دولت آینده این کشور، این روند شاید تا یکسال به تعویق بیفتد.
علیرضا میریوسفی، رئیس گروه مطالعات خاورمیانه وزارت امورخارجه