الوقت- نگاهی به تحرکات عربستان سعودی در هفته های گذشته حاکی از آن است که این رژیم تعارفات پیشین خود با ایران را کنار گذاشته و وارد فاز جدیدی از تقابل با ایران شده است که در نوع خود بی سابقه است؛ اگر زمانی مقامات سعودی در نشست و برخاست های محرمانه خود با همتایان غربی، جمهوری اسلامی ایران را مار افعی توصیف می کردند و از آنها می خواستند تا سر افعی را قطع کنند، اکنون دیگر اینگونه نیست؛ آنها آشکارا با سرکرده منافقین و مقامات رژیم صهیونیستی دیدار می کنند و آرزوهای مشابه خود در رابطه با ایران را با یکدیگر به اشتراک می گذارند. حضور ترکی فیصل رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان در جمع منفورترین گروهک تروریستی ضد ایرانی در پاریس و همنوایی با مریم رجوی در خصوص براندازی جمهوری اسلامی ایران، میزبانی و میانجیگری سعودی ها در دیدار رجوی با محمود عباس، رئیس جکومت خودگردان فلسطین، ملاقات انور عشقی، افسر سابق سازمان اطلاعات عربستان با مقامات صهیونیستی در سرزمین های اشغالی و مهمتر از آن رسانه ای کردن این دیدارها، همچنین طرح ادعای تجزیه ایران از سوی عشقی در پی این دیدارها، همه و همه نشاندهنده آن است که سعودی ها در تلاش برای استفاده از تمام ابزارهای خود برای مقابله با ایران هستند؛ تا جایی که ملاقات با صهیونیست ها که زمانی خط قرمز سعودی ها بود هم اکنون به امری عادی بدل شده و تلاش برای احیای منافقین و گرفتن عکس یادگاری با سرکرده های آن و البته حمایت از گروهک ها و اشرار ضد ایرانی، به یک راهبرد جدی برای عربستان تعریف شده است.
مواجهه جویی عریان و بی پرده سعودی ها با ایران زمینه ها و دلایل متعددی دارد که همزمان با تحولات سال های گذشته آغاز شده و به گونه ای تصاعدی تا به امروز تداوم پیدا کرده است؛ بطوریکه اینک شاهد اتخاذ یک استراتژی بیشرمانه از سوی آنها در مقابل ایران هستیم. با به قدرت رسیدن حلقه جدید حاکمان سعودی و آغاز تهاجم ائتلاف عربی به یمن به رهبری عربستان و تحمل شکست های پی در پی در این کشور، ناکامی در میدان سوریه و براندازی بشار اسد علیرغم در پیش گرفتن سیاست های وقیحانه و حمایت از گروه های تروریستی مخالف دولت سوریه، زمینه های آغاز یک جنگ سرد تمام عیار میان عربستان و ایران محسوب می شوند. به این ها باید وقایعی مانند اعدام رهبر شیعیان عربستان توسط رژیم سعودی، حادثه کشتار منا و اشغال سفارت عربستان در تهران را نیز افزود که موجب تشدید تنش ها میان دو کشور شد.
علاوه بر این، عوامل دیگری هستند که نقش کاتالیزوری را در این فرآیند ایفا می کنند؛ این عوامل موجب شده اند که سعودی ها عرصه را برای خود تنگ تر از گذشته ببینند و از افزایش نفوذ منطقه ای ایران و متقابلا کاهش نفوذ خود احساس نگرانی بکنند؛ در جریان مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای غربی و آمریکا، عربستان تمامی تلاش خود را برای ممانعت از امضای توافق هسته ای به کار گرفتند. تصور آنها این بود که در صورت تنش زدایی ایران با غرب و لغو تحریمهای اقتصادی، ایران با آرامش خیال و قدرت بیشتری در منطقه به ایفای نقش خواهد پرداخت. این مسئله همان کابوسی است که سعودی ها از اوایل انقلاب اسلامی تاکنون از آن هراس داشته اند و در شرایط کنونی آنها نگران هستند که این کابوس به واقعیت تلخ و پرهزینه تبدیل شود.
از سوی دیگر، تحرکات عربستان در مواجهه با ایران را باید در بستر تحولات جاری منطقه و جهان مورد بررسی قرار داد؛ بر این اساس رفتارهای سعودی ها در قبال ایران را می توان نوعی فرافکنی در نظر گرفت. گزارش سازمان ملل درباره کودک کشی این رژیم در یمن و رسوایی پس از آن(پیشنهاد رشوه به سازمان ملل در قبال بایکوت کردن این گزارش) و همچنین انتشار گزارش محرمانه کنگره آمریکا درباره نقش پررنگ حکومت عربستان در حملات 11 سپتامبر، تا حد زیادی دلیل رفتارهای سعودی ها با ایران با هدف فرافکنی و ایجاد و تقویت موج ایران هراسی را قابل فهم می سازد.
اصغر صوفی