الوقت- شمار حملات انتحاری و غیرانتحاری افراد و جریان های وابسته به گروه داعشدر خارج از خاک سوریه و عراق به غیرنظامیان رو به گسترش نهاده است. موارد ذیل از جمله حملاتی است که داعش مستقیما مسئولیت آنها را برعهده گرفته است. حمله به بازدیدکنندگان از موزه باردو در تونس (مارس ۲۰۱۵)، بمبگذاری در مسجد نمازگزاران شیعه در شهر القطیف عربستان (می ۲۰۱۵)، حمله به گردشگران خارجی در ساحل شهر سوسه تونس (ژوئن ۲۰۱۵)، انفجار انتحاری در مسجد امام صادق کویت (ژوئن ۲۰۱۵)، انفجار در مسجد شیعیان نجران عربستان (اکتبر ۲۰۱۵)، حمله به نمایش تئاتر پاریس (نوامبر ۲۰۱۵)، بمبگذاری در بیروت (نوامبر۲۰۱۵)، حمله انتحاری در جمع فعالان کرد در سوروج ترکیه (نوامبر ۲۰۱۵)، حمله انتحاری به اندونزی (ژانویه ۲۰۱۶)، انفجار بمب در فرودگاه بروکسل (مارس ۲۰۱۶)، تیراندازی در کلوپ شبانه در آمریکا (ژوئن ۲۰۱۶)، حمله انتحاری به فرودگاه آتاتورک ترکیه (ژوئن۲۰۱۶)، کشتار تجمعکنندگان در جشن روز ملی فرانسه در شهر ئیس (ژوئیه ۲۰۱۶)، حملات به آنسباخ آلمان (ژوئیه ۲۰۱۶)، حمله به مرکز پلیس در داکا بنگلادش (ژوئیه ۲۰۱۶)، انفجار در جمع راهپیمایان جنبش روشنایی افغانستان ژوئیه (۲۰۱۶).
این حجم از سازماندهی عملیات (ادعای داعش) در مناطق مختلف جهان توسط یک گروه بنیادگرای رادیکال بیسابقه بوده است. طبیعتا داعش از انجام این عملیاتها مقاصدی را دنبال میکند که مضمون جستار کنونی ردگیری آنها است.
1- تثبیت ایدئولوژی در پیروان
داعش همچون سایر گروههای سلفی بر اساس برداشت و تفسیری رادیکال از شرع (احکام اسلام) شکل گرفته است. تفسیری که تفسیرپذیری را منکر است و بنا دارد که اسلام را از الگویی برای سبک های نسبتاً متفاوت زندگی مسلمانان خارج ساخته و به یک ایدئولوژی با روایتی اعظم، انحصاری و انشعاب ناپذیر که یگانه طریق سعادت بشری را روایت می کند، تبدیل کند. اینان در یک رویکرد مسیانیسمی، برآنند که صرفاً از این طریق میتوان بر معضلپندارهای خود از شرایط امروزین حیات مسلمانان و ممالک اسلامی (جهان اسلام) فائق آمد. ازینرو ایدئولوژی این گروه ها بر اساس برداشتی ساده و ظاهری از احکام نص و با رویکردی عملگرایانه در مواجهه با آنچه بدعت در دین مینامد شکل گرفته است. این اصل را «اتباع النص» مینامند. «اتباع النص به معنای حذف مرجعیت مفتی و دعوت مستقیم مومنان به فهم نص اسلامی است. از این رو، منظور سلفیها از مفهوم اتّباع این است که انسان مسلمان از هیچ کسی تقلید نکند، بلکه از نص تبعیت کند. در چنین رجوعی به نص اسلامی، فرد سلفی علاوه بر حوزه عبادات، در تمام آنچه مربوط به حوزههای حیات انسانی است؛ به قرآن و سنت مراجعه میکند و به فهم خود از نشانههای نص صحه میگذارد. اما آنچه در ارجاع مستقیم به نص وجود دارد آن است که نص واجد نشانههای زیادی است که تولید خشونت میکند و اتکاء به فهم غیر اجتهادی مومنان میتواند به کشتار دیگران منجر شود. معمولا در فقه سنتی ظرفیتهای خشونت آمیز برخی از آموزههای نص مثل آیات مربوط به جهاد و کشتن مشرکان، توسط واسطه هایی در فهم مثل مفتی(در تفکر اهل سنت) یا امام/ مجتهد (در تفکر شیعی) خنثی می شود»
این ایدئولوژی با ارائه فرمولی ساده عطش میل حقیقتجوی (سعادت طلبی) تمامی کسانی که از پیچیدگیهای عقلانی ملالآور به تنگنا آمدهاند را سیراب میکند. نتیجتاً آنکه دایرهی شمول مومنان حقیقی بسیار کوچک میشود و از آنجا که عملگرایی بر اقناع تئوریک غلبهی محض دارد- زیرا یکپارچهسازی جهان بهصورت واقعیت بیرحمانهای ناممکن به نظر میرسد- خشونت به شکل بیقاعدهای به منصه ظهور میرسد. اعمال خشونت در شکل بمبگذاری یا حملات انتحاری و... که در این ایدئولوژی ردای مقدس جهاد با کفار و اجرای حکم شارع مقدس را بر تن دارد برای جلوگیری از متزلزل شدن ایمان پیروان ضرورت بنیادین مییابد. در واقع داعش در اقدام به چنین کنشهایی در پی آن است تا به تثبیت باور پیروان به اینکه درگیر جنگ دابق (نام پیکار آخرالزمانی خیر و شر در نصوص اسلامی است) هستند، مدد برساند.
2- تحصیل منابع انسانی و اقتصادی
بدون شک بخش مهمی از هدف داعش از انجام حملات و عملیاتهای تروریستی رقابت با سایر گروههای تکفیری درگیر در مناقشات خاورمیانه برای جذب بیشتر کمکهای مالی، تجهیزاتی و نیروی انسانی(جنگجو) است. اگرچه این مدعا مجال بحث دیگری میطلبد اما بهطور خلاصه اگر نگاهی اجمالی به تحولات خاورمیانه بیندازیم میتوان ادعا کرد که آنچه که به منازعات فرقه ای انجامیده و به آن دامن زده است گسترش استفادهی دولتهای رقیب منطقهای از گروههای بنیادگرای رادیکال برای نیل به منافع و اهداف سیاسی میباشد. بر این اساس داعش توانسته است از طریق حملات و عملیاتهای گسترده و بهرهمندی از انعکاس رسانهای آن، نمای گروهی دامنهدارتر نسبت به دیگر گروهها از خود ترسیم کرده که قادر است پاسخگوی اهداف سرمایهگذاران عمدتاً سیاسی و نه مذهبی خود باشد.
این تاکتیک داعش در زمینهی جذب نیروهای متقاضی که از اقصی نقاط جهان برای پیوستن به گروههای جهادی به سوریه و عراق گسیل میشوند نیز بسیار کارساز بوده است. در واقع داعش با سازماندهی حملات پرتعداد و خبرساز در جهان این پیام را به دلباختگان به سلفیگری میرساند که این گروه در باور و ایمان به حقیقت ایدئولوژیاش از سایر گروهها راسختر است.در راستای این رقابت «در نوامبر ۲۰۱۴ ایمن الظواری رهبر القاعده در پیامی اعمال داعش در کشتن پیکارجویان سایر گروههای جهادی حاضر در جنگ سوریه را حرام و ابوبکر البغدادی سرکرده این گروه را که ادعای خلافت مسلمین را کرده بود، مرتد دانست زیرا از نظر وی ابوبکر البغدادی بدون مراجعه به رهبران حقیقی اسلامی (یعنی خود الظواهری) خلافت اسلامی تشکیل داده است.
همچنین در نوامبر۲۰۱۵ رسانههای افغانستان در گزارشهایی اعلام کردند که گروه داعش در رقابت با گروه طالبان توانسته است با تصرف مناطق، جذب نیروهای طالبان، هزینه پولهای هنگفت و مجازات مخالفانش، به دستاوردهایی نائل آید بهطوری که گروههای مهم آسیای میانه مانند «جنبش اسلامی ازبکستان»، که دو دهه صادقانه برای طالبان جنگیده بودند، تصمیم گرفتند با گروه تروریستی داعش اعلام وفاداری کنند.
3- تنبیه معاندین
با توجه به تعدد حملات داعش در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که داعش در دشمنتراشی برای خود بیمهابا و بدور از محسابهی امکان بقا عمل کرده است حال آنکه واقعیت چیزی غیر از این را نمایان میکند. داعش در انجام اقدامات جنایتآفرین همواره در پی بالا بردن هزینههای اقدام علیه خود برای کشورهای معاندش میباشد به صورتی که بسیاری از کشورها را به اتخاذ سیاست مخالفت منفعلانه وادار کرده است. ایجاد فضای ناامنی نهتنها نارضایتی عمومی شهروندان از سیاستهای حاکمان (هرچند) را در پی خواهد داشت– ترسی که دستمایهی موافقان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا شد– بلکه با نگاهی به تجربه کشورهای ناامن، زیانهای اقتصادی را نیز بهدنبال خواهد داشت.
4- اغواگری در توانمندی
بروز خشونت اغواگرانه از جانب داعش را میتوان از دو سرچشمه ردگیری کرد. نخستین استعداد بروز خشونت، ناتوانی در چیرگی تئوریک بر مخالفان و عدم کسب موفقیت در اقناع درونی سایرین برای همراه کردن با خود است. اعتراف به این واقعیت تراژیک و غیرقابل هضم نتیجتاً به دگم، عدم تساهل و بروز خشونت اغواگر میانجامد. اما عامل دیگر اضمحلال عناصر بیرونی موجودیت است که شکست در جنگها، کاهش منابع مالی و نظامی، از دست دادن مساحت سرزمینی و جمعیت هواداران از جملهی آنست. داعش در طی چند ماه اخیر شکستهای سنگینی از ارتش عراق و حامیانش خصوصا در فلوجه را متحمل شد. از سوی دیگر نیروهای سوری بخشهایی از شهر حلب را توانستهاند از دست داعش خارج کنند. همچنین دولت ترکیه برای کنترل بیشتر بر مرزهای خود با سوریه تحت فشار است و بروز کودتای ناموفق احتمالاً بازنگری در سیاستهای منطقهای اردوغان به زیان داعش را در پی خواهد داشت. ازینرو به نظر میرسد که با تنگتر شدن هرچه بیشتر عرصه تحولات میدانی بر داعش، شمار حملات انتحاری و جنایتبار این گروه در سوریه، عراق و سایر کشورها بیشتر شود.
حسین آرمند