سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

طالبان و پاکستان؛ از هم‌پیمانی تا دشمنی

طالبان و پاکستان؛ از هم‌پیمانی تا دشمنی

undefined
کاروان‌های دریایی کمک به غزه

کاروان‌های دریایی کمک به غزه

undefined
جنگ 12 روزه

جنگ 12 روزه

undefined
گاه‌شمار جنگ غزه

گاه‌شمار جنگ غزه

undefined
توافق صلح ایران و عربستان

توافق صلح ایران و عربستان

undefined
طوفان الاقصی

طوفان الاقصی

تندروهای صهیونیست‌ باد کاشتند پس طوفان درو می‌کنند!
فراز و فرود مناسبات ترکیه و عربستان

فراز و فرود مناسبات ترکیه و عربستان

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
New node

New node

تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

New node

New node

سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
alwaght.net
پرونده

صفر تا صد بازسازی غزه؛ زمان؛ هزینه‌ها و چالش‌ها

پنج شنبه 29 آبان 1404
صفر تا صد بازسازی غزه؛ زمان؛ هزینه‌ها و چالش‌ها
پرونده بازسازی غزه - در حالی که بیش از دو ماه از آتش بس غزه می‌گذرد، اکنون چشم‌های ناظران به موضوع بازسازی غزه است. این که بازسازی غزه چه میزان هزینه دارد و در چند مرحله انجام خواهد شد، موضوع این پرونده خواهد بود.

 

هزینه بازسازی غزه

70 میلیارد دلار هزینه کلی:  یک نهاد سازمان ملل متحد با اشاره به ویرانی های گسترده ای که طی ۲ سال جنگ در نوار غزه بوجود آمده است اعلام کرد که بازسازی این منطقه حدود ۷۰ میلیارد دلار نیاز دارد. به گزارش خبرگزاری شهاب، برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد اعلام کرد که هزینه بازسازی نوار غزه حدود ۷۰ میلیارد دلار برآورد می شود.

 5.2 میلیارد دلار  برای شروع کار: دفتر خدمات پروژه سازمان ملل متحد با اشاره به اینکه اولین مرحله بازسازی غزه، آواربرداری است، تاکید کرد آغاز بازسازی این باریکه به 5.2 میلیارد دلار پول برای شروع کار نیاز دارد.

20 میلیارد برای دو سال اول: برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد اعلام کرده است که فقط برای بازسازی خرابی های غزه تنها در ۲ سال اول، حدود ۲۰ میلیارد دلار نیاز است.

 

آسیب‌های زیست محیطی جنگ

همزمان با آغاز کنفرانس تغییرات اقلیمی COP30 در برزیل، بحران غزه به عنوان یکی از جدی‌ترین مسائل زیست‌محیطی در سطح جهانی مطرح شده است و در این کنفرانس بخشی از این هزینه‌های زیست محیطی مورد بررسی قرار گرفت:

معادل آلودگی 100 کشور: بررسی‌ها جدید نشان می‌دهد که انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از ۱۵ ماه جنگ اسرائیل علیه غزه، از انتشار سالانه ۱۰۰ کشور فراتر رفت و طی 24 ماه این میزان بسیار بیشتر بوده است.

۳۱ میلیون تن دی‌اکسید کربن: براساس گزارش‌ها، هزینه زیست‌محیطی بلندمدت تخریب و بازسازی غزه بیش از ۳۱ میلیون تن دی‌اکسید کربن تخمین زده می‌شود.

99 درصد: بیش از ۹۹ درصد این گازها ناشی از بمباران‌ها و حملات زمینی اسرائیل بوده است  و از این میزان،۵۰ درصد آن مربوط به استفاده از سلاح‌ها، تانک‌ها و مهمات است.

84 نیروگاه گازی: این میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای معادل با فعالیت ۸۴ نیروگاه گازی در طول یک سال یا شارژ ۲.۶ میلیارد گوشی هوشمند است.

 

میزان تخریب‌ها

آمارها و گزارش‌های مختلفی نیز از میزان تخریب‌ها و آسیب‌های 2 سال جنگ غزه وجود دارد:

50 میلیون تن آوار: گزارش‌ها حاکی از آن است که جنگ غزه حدود ۵۰ میلیون تن آوار برجای گذاشته است.

425 هزار واحد آسیب دیده: در این مدت ۴۲۵ هزار واحد مسکونی آسیب دید و یا به طور کامل ویران شد.

84 درصد، آسیب دیدگی ساختمان‌ها در غزه: برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد با اشاره به اینکه طی عملیات آوار برداری انتظار می رود که اجساد زیادی یافت شود، خاطرنشان کرد که ۸۴ درصد ساختمان های غزه در دوران جنگ آسیب دیدند.

84درصد:   میانگین سطح تخریب در نوار غزه به نقل از ژاکو سیلیرز، نماینده ویژه برنامه توسعه سازمان ملل برای فلسطین

۹۲درصد:   میزان سطح تخریب در بخش‌های خاصی از غزه، مانند شهر غزه

۶۰میلیون تن آوار:  آوار باقی‌مانده پس از جنگ در غزه و در انتظار پاکسازی

۲۶۸هزار واحد مسکونی:   به‌طور کامل ویران‌شده

148هزار واحد مسکونی:  به‌شدت ویران‌شده

153هزار واحد مسکونی:  به‌صورت جزئی تخریب‌شده‌

۲۹۳ پناهگاه و مرکز اسکان اضطراری:  هدف حمله قرارگرفته

۸۳۵ مسجد:  به‌طور کامل ویران‌شده

۱۸۰ مسجد:  به‌صورت جزئی تخریب‌شده

۳ کلیسا:   هدف بمباران قرارگرفته

۴۰ قبرستان از 60قبرستان:  تخریب‌شده

70 درصد: میزان آسیب دیدگی در بخش مسکن

40 درصد: میزان آسیب دیدگی در بخش آموزش، بهداشت، آب و فاضلاب، صنعت

80 درصد: میزان آسیب دیدگی شبکه برق به نقل از محمد ثابت، مدیر روابط عمومی و رسانه‌ای شرکت توزیع برق

۷۰ درصد: میزان آسیب دیدگی ساختمان‌ها و تأسیسات شرکت برق بر اثر بمباران

۹۰ درصد: میزان آسیب دیدگی انبارها و مخازن تجهیزات شرکت برق غزه

۸۰ درصد: میزان آسیب دیدگی ناوگان خودرویی شرکت برق شامل خودروهای عملیاتی و امدادی در جریان حملات رژیم صهیونیستی

780 میلیون دلار: ارزیابی اولیه از حجم خسارات شرکت برق غزه

 

چقدر بمب روی غزه ریخته شد؟

آمار تلویزیون ترکیه‌ای تی‌وای‌تی (TYT) به میزان بمب‌ها و بمباران‌های غزه در نتیجه دو سال جنگ و تجاوز رژیم صهیونیستی پرداخته که این آمار به شرح ذیل است:

200هزار تن بمب ریخته‌شده بر سر غزه

90هزار تُن سلاح و مهمات آمریکایی تحویل داده‌شده به اسرائیل در طول 2سال جنگ علیه غزه

  6بمب اتمی معادل بمباران غزه طی 2سال گذشته

 13برابر بمب استفاده‌شده در هیروشیما معادل بمباران 2ساله غزه

  6برابر بمب استفاده‌شده در ناکازاکی معادل بمباران 2ساله در غزه

  مقدار مواد رادیواکتیو ریخته‌شده در غزه بیش از مقادیر پرتاب‌شده در ناکازاکی و هیروشیما

 

مراحل پیشنهادی بازسازی غزه

فیلیپ بوورات، مدیر اجرایی و مهندسی در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی بازسازی غزه را مستلزم طی چند مرحله حساب‌شده و پله‌پله عنوان کرده است.

مرحله اول:  ایمن‌سازی‌ اماکن و همه نقاط بمباران‌شده و اطمینان از نبود بمب‌های منفجرنشده

مرحله دوم:   مرتب‌سازی، جداسازی و خردکردن نخاله‌ها و تفکیک یا حذف موادی مانند پلاستیک و فولاد و بتن از آوارها

مرحله سوم:  آغاز آواربرداری

مرحله چهارم:   ساخت بندر بزرگ دریایی برای غزه با هدف واردات انبوه مصالح ساختمانی

مرحله پنجم:  آغاز مهندسی زیرساخت و شهرسازی

مرحله ششم:   آغاز ساخت ابنیه و ساختمان‌ها

 

زمان مورد نیاز برای بازسازی غزه

گزارش‌ها و ارزیابی‌های مختلفی از مدت زمان موردنیاز برای بازسازی غزه وجود دارد:

16 تا 80 سال: مؤسسه بروکینگز اعلام کرده است که بازسازی ممکن است بین ۱۶ تا ۸۰ سال طول بکشد.

10 سال: برآورد سازمان ملل از نیاز ۵۳.۲ میلیارد دلار برای بازسازی طی 10 سال زمان حکایت دارد.

5 سال: در  طرح مصر در اتحادیه عرب برای بازسازی غزه، این بازسازی در یک فرایند ۵ سال با هزینه ۵۳ میلیارد دلار پیش بینی شده است..

 

طرح‌های ارائه شده برای بازسازی

در راستای بازسازی غزه، طرح‌های مختلفی ارائه شده و برخی از این طرح‌ها به طور کلی کنار زده شده‌اند:

طرح اول آمریکا:

4 ماه پیش در و اوج جنگ غزه، روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال درباره طرح مورد بحث آمریکا درباره دوره پساجنگ در غزه نوشت که دولت آمریکا و شرکای بین‌المللی‌اش در حال بررسی پیشنهادهایی برای ساخت «ریویرای خاورمیانه» بر روی ویرانه‌های غزه، از جمله طرحی هستند که کنترل ایالات متحده را بر منطقه برقرار می‌کند و به فلسطینی‌ها پول می‌دهد تا آنجا را ترک کنند.  این طرح ۳۸ صفحه‌ای دست کم جابجایی موقت بیش از ۲ میلیون نفر از جمعیت غزه را پیش‌بینی می‌کرد که یا از طریق آنچه که آن را عزیمت «داوطلبانه» به کشور دیگری می‌نامد، انجام می‌شود یا شامل انتقال به مناطق محدود و امن در داخل منطقه محصور در طول بازسازی می‌شد. طبق این طرح به کسانی که زمین دارند، در ازای حق توسعه مجدد ملکشان، یک توکن دیجیتال (نوعی دارایی دیجیتال) ارائه می‌شود تا از آن برای تأمین مالی یک زندگی جدید در جای دیگر یا در نهایت برای خرید آپارتمان در یکی از ۶ تا هشت «شهر هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی» جدید که قرار است در غزه ساخته شود، استفاده کنند. همچنین به هر فلسطینی که تصمیم به ترک غزه بگیرد، مبلغ ۵۰۰۰ دلار پول نقد و یارانه برای پوشش چهار سال اجاره در جای دیگر و همچنین یک سال هزینه غذا داده می‌شود.

این طرح که «صندوق بازسازی، شتاب اقتصادی و تحول غزه» موسوم به «صندوق بزرگ» (GREAT Trust) نام داشت، توسط برخی از همان صهیونیست‌هایی ارائه شد که «بنیاد بشردوستانه غزه» (GHF) مورد حمایت ایالات متحده و اسرائیل را ایجاد و راه‌اندازی کردند. این طرح بدلیل مخالفت‌های گسترده بین‌المللی مورد موافقیت واقع نشده و از دستور کار آمریکایی‌ها نیز خارج شد.

 

طرح دوم آمریکا:

 یک ماه پیش، دو منبع آگاه دیپلماتیک عربی در گفت‌وگو با روزنامه تایمز اسرائیل از طرح جدید آمریکا برای غزه با عنوان «غزه جدید» پرده برداشتند، بر اساس این طرح، ایالات متحده به دنبال ساخت شهرک‌های مسکونی در مناطق تحت کنترل رژیم صهیونیستی و کوچ ساکنان غزه به این مناطق و امنیتی‌سازی غزه بر اساس الگوی کرانه باختری است.

به گفته این دو منبع آگاه، «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا به کشورهای حوزه خلیج فارس پیشنهاد داده است که ساخت شش منطقه مسکونی در نیمه شرقی نوار غزه برای حدود یک میلیون نفر جمعیت را برنامه‌ریزی کنند، حال حاضر طبق ترتیبات امنیتی توافق آتش‌بس، این منطقه تحت اشغال ارتش رژیم صهیونیستی قرار دارد.

آنها در مصاحبه با تایمز اسرائیل گفتند که عنوان «غزه جدید» اصطلاحی است که مقامات آمریکایی اغلب برای توصیف پروژه‌ای در قسمت شرقی «خط زرد» ایجاد شده به کار می‌برند. خط جدیدی که ارتش اسرائیل در دهم اکتبر (۱۸ مهر) در آغاز توافق آتش‌بس غزه، آن را ترسیم کرده و هم‌اکنون کنترل مناطق شرقی آن خط، نیمی از غزه را در دست دارد. با این حال طبق طرح «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا، اسرائیل باید با گذار به مرحله دوم توافق، با عقب‌نشینی تدریجی، نوار غزه را به طور کامل ترک کند.

 

طرح سوم آمریکا:

تازه ترین طرح ارائه شده از سوی آمریکا برای بازسازی غزه در روزنامه وال‌استریت ژورنال تشریح شده و این روزنامه آمریکایی در گزارشی تحلیلی نوشت که دولت آمریکا در پی اجرای یک برنامه جدید در نوار غزه است که براساس آن، سکونتگاه‌ها و جوامع مستقل برای فلسطینی‌ها در مناطقی که اکنون تحت کنترل نظامی رژیم صهیونیستی قرار دارند، احداث خواهد شد.

طبق گزارش این نشریه، تیم‌هایی از مهندسان آمریکایی طی ماه‌های گذشته وارد مناطق جنوبی غزه شده‌اند و عملیات برداشتن آوار و پاکسازی مهمات عمل‌نکرده را آغاز کرده‌اند تا زمینه برای «امکان‌سنجی اسکان جمعیتی» فراهم شود.
این برنامه بخشی از طرح ۲۰ ماده‌ای دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا درباره آینده سیاسی و امنیتی غزه است؛ طرحی که به نوشته وال‌استریت ژورنال، عملاً بیانگر پذیرش این واقعیت است که کنار گذاشتن یا خلع‌سلاح کامل حماس در کوتاه‌مدت قابل تحقق نیست.

به گفته منابع آمریکایی، این مناطق با عنوان «سکونتگاه‌های امن جایگزین» یا «منطقه سبز» شناخته می‌شوند؛ عبارتی که الهام‌گرفته از تجربه آمریکا در عراق پس از سال ۲۰۰۳ است.

وال‌استریت ژورنال در ادامه گزارش خود نوشت که این طرح با هدف فراهم‌سازی زیرساخت‌های مسکونی، درمانی، آموزشی و خدمات عمومی برای آوارگان فلسطینی اجرا می‌شود و به‌صورت تدریجی تلاش خواهد کرد جمعیت غیرنظامی را از مناطق تحت تأثیر یا نفوذ حماس به این سکونتگاه‌ها منتقل کند.

بر اساس این گزارش، ساخت نخستین این مناطق در رفح، در جنوب غزه و در نزدیکی مرز مصر، برنامه‌ریزی شده است؛ شهری که از آغاز جنگ، بیشترین جمعیت آوارگان را در خود جای داده و از ماه مه گذشته تحت کنترل نیروهای رژیم صهیونیستی قرار گرفته است.

طبق این گزارش، آمریکا و برخی متحدانش در حال بررسی تشکیل یک نیروی امنیتی بین‌المللی هستند که برای تأمین امنیت این مناطق وارد غزه شود. قرار است این نیرو با پلیس فلسطین همکاری کند، اما به گفته منابع آمریکایی، واشنگتن قصد همکاری با هیچ گروه مسلح مخالف حماس در این مناطق را ندارد.

این روزنامه همچنین نوشت که آنچه «شورای صلح» نامیده می‌شود - نهادی که براساس برنامه ترامپ تشکیل شده - مسئولیت اداره مدنی، خدمات عمومی و نظارت بر بازسازی را برعهده خواهد گرفت و قرار است پس از طی چند مرحله، کنترل این مناطق به دولت فلسطینی منتقل شود.

وال‌استریت ژورنال همچنین در بخش دیگری از گزارش خود به این نکته اشاره کرد که محبوبیت حماس در میان برخی شهروندان غزه پس از اجرای آتش‌بس افزایش یافته، زیرا به نوشته این روزنامه، « این جنبش توانسته در برابر حملات گسترده مقاومت کند و در برخی مناطق همچنان حضور میدانی خود را حفظ نماید».

منابع آمریکایی به این رسانه گفته‌اند که «انتظار می‌رود با گسترش و توسعه این سکونتگاه‌ها و ارائه خدمات بهتر، نفوذ حماس در مناطق دیگر کاهش یابد» و با گذشت زمان، این جنبش «از صحنه سیاسی و امنیتی غزه کنار گذاشته شود».

وال‌استریت ژورنال در پایان گزارش خود نوشت که هنوز زمان‌بندی مشخصی برای اجرای کامل این طرح اعلام نشده و ساخت این سکونتگاه‌ها آغاز نشده است، اما «زیرساخت‌های اولیه و پاکسازی زمین‌ها در حال انجام است و هدف نهایی، ایجاد نوعی واقعیت جدید در غزه است که با ساختار فعلی آن متفاوت باشد».

 

طرح مصر:

از اسفندماه سال گذشته، دولت مصر طرحی به ارزش ۵۳ میلیارد دلار برای بازسازی غزه طی ۵ سال ارائه کرد که مبتنی بر ارائه کمک‌های فوری و بازسازی و توسعه اقتصادی طولانی مدت این منطقه است. این طرح که در اجلاس سران کشورهای عربی در قاهره مورد توجه و بررسی قرار گرفت، شامل دو مرحله بازسازی و تأسیس صندوقی تحت نظارت بین المللی برای تضمین تأمین مالی و همچنین شفافیت و نظارت بر اوضاع است.

مرحله بهبود موقت: مرحله اول این طرح ۶ ماهه است که هزینه آن بالغ بر ۳ میلیارد دلار است که با آواربرداری‌ها از محور اصلی غزه یعنی محور صلاح الدین و دیگر مناطق آن آغاز می‌شود. در این مرحله ۲۰۰ هزار واحد مسکونی از پیش ساخته شده تأمین می‌شود. در این مرحله، ۷ منطقه تعیین می‌شود که حدود یک و نیم میلیون از فلسطینیان در واحدهای مسکونی موقت در آن اسکان داده می‌شوند. این مرحله همچنین شامل ترمیم ۶۰ هزار واحد مسکونی نسبتاً تخریب شده با هدف اسکان ۳۶۰ هزار نفر از اهالی غزه است.

مرحله بازسازی: بر اساس این طرح بازسازی غزه به دو مرحله تقسیم می‌شود که مجموعاً در چهار و نیم سال انجام می‌گردد. این سند تاکید می‌کند که مجموع سرمایه گذاری مورد نیاز برای اجرای مرحله اول ۲۰ میلیارد دلار است که تا سال ۲۰۲۷ به انجام خواهد رسید و شامل احداث شبکه‌های خدماتی و احداث واحدهای مسکونی دائمی و بازسازی ۲۰ هزار فدان از اراضی غزه است. بر اساس این طرح، مرحله دوم به سرمایه‌گذاری ۳۰ میلیارد دلاری نیاز دارد که تا سال ۲۰۳۰ استمرار پیدا می‌کند و شامل احداث مناطق صنعتی و بندرگاه و بنادر دریایی و فرودگاه است.

تأمین مالی طرح: بر اساس این طرح صندوق سرمایه‌گذاری تحت نظارت بین المللی به عنوان ابزار سرمایه‌گذاری دقیق و اجرای تعهدات مالی در غزه ایجاد می‌شود تا بتواند استمرار سرمایه‌گذاری‌ها برای بازسازی غزه را تضمین کند و نظارت لازم نسبت به هزینه کرد منابع مالی در محل‌های مورد نظر را ارائه دهد. در این طرح دولت مصر تلاش می‌کند یک کنفرانس عالی رتبه در سطح وزیران با همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین و سازمان ملل متحد برگزار کند تا تأمین هزینه‌های لازم و مشارکت دولت‌ها و سازمان‌های دارای منابع مالی و بخش خصوصی فلسطینی و بین‌المللی بر اساس این کنفرانس فراهم شود.

 

شرایط فلسطینی‌ها برای بازسازی غزه

در عین حال، گروه‌های فلسطینی در غزه برای بازسازی این باریکه شرایط خود را اعلام کرده‌اند. این گروه‌ها با انتشار بیانیه مطبوعاتی درباره قطعنامه اخیر شورای امنیت در مورد نوار غزه، درباره بازسازی این باریکه بر نکات ذیل تاکید کردند:

عدم محکومیت مقاومت: محکومیت و رد کامل هرگونه توصیف مقاومت فلسطین به‌عنوان «تروریسم»، و رد طرح موضوع سلاح مقاومت بدون توجه به زمینه ملی، تاریخی و قانونی آن. این سلاح، ابزار ملتی تحت اشغال و محاصره است که بارها هدف حملات نسل‌کشی قرار گرفته است. هر رویکردی که نبود سازوکارهای واقعی برای حفاظت از مردم فلسطین را نادیده می‌گیرد و چشم‌انداز سیاسی برای کسب حقوق مشروع آنان ارائه نمی‌دهد، به جای پایان اشغال، به تثبیت آن کمک می‌کند.

وجود رهبری فلسطینی در فرایند بازسازی: تأکید بر اینکه مدیریت کمک‌ها و روند بازسازی باید تحت رهبری فلسطینی و با هماهنگی سازمان ملل باشد. گروه‌های فلسطینی مخالف این هستند که از کمک‌ها به‌عنوان ابزار فشار استفاده شود یا اینکه این تصمیم برای تضعیف نقش آنروا به کار رود؛ نهادی که شاهدی بین‌المللی بر حقوق آوارگان است.

لزوم محاکمه اشغالگران: اشاره به اینکه روند بازسازی و حمایت از غیرنظامیان بدون سازوکارهای روشن برای محاکمه اشغالگران به‌خاطر جنایاتش، و بدون رسیدگی به مسئولیت مستقیم آن در گرسنگی دادن به مردم، ایجاد کمبود منابع، و کنترل کامل بر گذرگاه‌ها ــ از جمله گذرگاه رفح و مرزهای غزه با مصر ــ ناقص خواهد بود.

 

موانع بازسازی غزه

در عین حال بازسازی غزه با موانع قابل توجهی روبروست. در گزارش‌های مختلف موانع بازسازی غزه شامل مواد مختلفی عنوان شده است:

موانع بازسازی شبکه برق: بزرگ‌ترین موانع در مسیر راه‌اندازی مجدد شبکه برق شامل ادامه بسته ‌بودن گذرگاه‌ها و جلوگیری رژیم صهیونیستی از ورود تجهیزات، ژنراتورها، پنل‌های خورشیدی و قطعات یدکی است؛ موضوعی که حتی تأمین سوخت مورد نیاز نیروگاه اصلی را ناممکن کرده است. همچنین نبود منابع مالی برای پروژه‌های بازسازی نیز توان شرکت برق را به ‌شدت محدود کرده و اجرای طرح‌های ضروری را به تعویق انداخته است.

نیاز به منطقه امن: مونا یعقوبیان، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی (CSIS)، در گفتکو با ای‌بی‌سی نیوز گفته است که پیش از آغاز بازسازی، باید مناطقی امن وجود داشته باشند که از مهمات عمل‌نکرده پاکسازی شده باشند. عمر نیز با تایید این نکته افزود که پاکسازی مهمات منفجر‌نشده و آوار هر دو «چالشی عظیم» خواهند بود که ممکن است سال‌ها طول بکشد.

تامین هزینه بازسازی: این پرسش همچنین باقی است که هزینه‌های بازسازی غزه را چه کسی خواهد پرداخت؟ طبق ارزیابی‌های مشترک سازمان ملل، اتحادیه اروپا و بانک جهانی از خسارات و نیازهای عملیاتی، بازسازی غزه میلیاردها دلار هزینه خواهد داشت و «جاکو سیلیرز»، از مقام‌های برنامه توسعه سازمان ملل متحد، گفت که به نظر می‌رسد کشورهای اروپایی و عربی، کانادا و ایالات متحده به کمک برای تامین ۷۰ میلیارد دلار موردنیاز برای بازسازی غزه‌ تمایل دارند. با این حال هنوز گزارش‌های رسمی در این زمینه منتشر نشده است. او گفت: «فکر می‌کنم احتمالا کشورهای خلیج فارس در تامین بودجه بازسازی مشارکت کنند، اما آن‌ها صراحتا اعلام کرده‌اند که در صورت نبود یک راه‌حل بلندمدت برای این مناقشه، برای بازسازی غزه بودجه‌ای اختصاص نخواهند داد. آن‌ها مشخصا در انتظار مشاهده پیشرفت واقعی در مسیر دستیابی به دولت مستقل فلسطین‌اند.» علاوه بر این، جبران خسارات اجتماعی و اقتصادی از جمله بخش‌های بهداشت، آموزش، تجارت و صنعت که در این درگیری ویران شده‌اند، هزینه‌ زیادی دارد که باید دید با ادامه یا توقف آتش‌بس، میزان مشارکت کشورها در این تامین مالی آن‌ها چه میزان خواهد بود.

سال‌ها زمان برای پاکسازی مهمات و آواربرداری: گزارش سال گذشته سازمان ملل نیز تاکید داشت که برای بازسازی غزه، از جمله پاکسازی مهمات عمل‌نکرده و میلیون‌ها تن آوار، سال‌ها کار در پیش است. براساس گزارش سازمان ملل، حجم آوار در غزه بسیار زیاد است، زیرا ساختمان‌های غزه به‌طور عمده از فولاد و بتن ساخته شده‌اند و به تجهیزات تخصصی همچون بولدوزر و جرثقیل نیاز است. سازمان ملل متحد تخمین می‌زند که ۷۵۰۰ تن مهمات منفجره در سراسر غزه پراکنده است و پاک‌سازی آن ممکن است تا ۱۴ سال طول بکشد. احتمالاً تا ۳۷ میلیون تن زباله جامد وجود دارد که باید پاک‌سازی شود.

مسائل حقوقی مالکان غزه: از سوی دیگر، حقوق مسکن و زمین ساکنان فلسطینی موضوع مهمی در بازسازی غزه خواهد بود زیرا برخی مالکان در طول درگیری‌ها اسناد مالکیت خود را گم کرده‌اند، در حالی که بعضی دیگر شماره‌های ثبت نادرستی برای قطعات زمین در دست دارند. نبود یک بررسی مناسب از مالکیت زمین، تأیید مرزهای قطعه زمین را دشوار می‌کند و می‌تواند منجر به اختلافات شود. بعضی از مردم نیز بدون مجوز ساختمانی از مقامات غزه، خانه‌هایی ساخته‌اند که منجر به اختلال در برنامه‌ریزی شهری مناسب و فضاهای عمومی شده است

تگ ها :

رویترز پیام ایران آمریکا بن‌سلمان مذاکرات هسته‌ای

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

رژه نظامی در روز ملی عمان

رژه نظامی در روز ملی عمان