الوقت- در اواخر ژوئن 2016، هنگامی که سران اتحادیه اروپا برای تبادل نظر در مورد افزایش تحریم ها علیه روسیه و افزایش فشار به مسکو برای عقب نشینی از مواضع خود در اوکراین گرد هم آمدند، به این موضوع توجه نداشتند که روسیه به تعهدات خود در چهارچوب توافق مینسک عمل نخواهد کرد. این در حالی بود به رغم بن بست شدید در بحران اوکراین، هیچ کدام از مذاکرات سیاسی قبلی نیز نتیجه بخش نبود.
در مجموع اولین اقدام مهم سیاسی برای توقف جنگ در شرق اوکراین عبارت بود از تشکیل «هیات ژنو»، متشکل از اوکراین، روسیه، اتحادیه اروپا و آمریکا، که البته نتایج آن رضایت بخش نبود. گروه رابط سه جانبه، متشکل از اوکراین، روسیه، و سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE)، دومین تلاش از این نوع بود که در آن، پروتکل موسوم به مینسک 1 توسط اوکراین، روسیه و نمایندگان دو جمهوری جدایی طلب مذکور امضا شد. با این حال، این توافق آتش بس در چارچوب مینسک 1 هرگز عملی نشد و با جنگ در دبالتسف در ژانویه 2015 از هم پاشید. برای جلوگیری از تشدید درگیری ها، دور جدیدی از مذاکرات موسوم به هیات نورماندی انجام شد که نتیجه آن مجموعه ای از اقدامات ملقب به مینسک 2 بود.
به رغم آنکه که پروسه مینسک 2 به کاهش شدت جنگ کمک کرد اما آتش بس کامل هنوز اجرا نشده است. در حالی که براساس توافق مینسک 2، هیئت نظارت ویژه سازمان امنیت و همکاری اروپا مکلف شد که بر اجرای توافقات نظارت کند اما این گروه فاقد منابع لازم بوده و دسترسی آنها به قلمرو جدایی طلبان با محدودیت مواجه بود. از طرف دیگر، هر چند که جلسات و نشست های گروه رابط سه جانبه در قالب سه گروه فرعی در مورد مسائل سیاسی، انسانی و امنیتی تا حد زیادی جدی شد اما سهم این گروه در حل و فصل مسائل حساس بحران اوکراین چندان زیاد نبوده است.
در چنین شرایطی در حالی که پروسه دیپلماسی به بن بست خورده و جنگ هم کم و بیش در جریان است، اجماع در مورد تحریم های اروپا علیه روسیه نیز متزلزل می باشد. به نحوی که روسیه با موفقیت توانسته است کانالی موازی برای آزمون انعطاف پذیری آمریکا و اتحادیه اروپا ایجاد کند که برخلاف هیات چند- جانبه نورماندی، این کانال دوجانبه روسیه-آمریکا برای مذاکرات فراگیر و سیستماتیک طراحی نشده و بلکه به «راه حل خلاقانه» اتمام درگیری های منطقه دنباس می پردازد. درحالیکه هیات نورماندی تنها بر بحران اوکراین متمرکز می باشد اما این روش دوجانبه هم به اوکراین و هم به سوریه توجه دارد و این موفقیتی برای مسکو محسوب می شود چراکه روسیه همواره می خواست بحران های اوکراین و سوریه را به هم مربوط سازد. اکنون آمریکا بخاطر ثبات منطقه و بیرون راندن داعش دنبال حل بحران سوریه است و مسکو هم برای حفظ حوزه منافع خود، دنبال حل بحران اوکراین.
از سوی دیگر تحریم ها به عنصر مهمی در سیاست کرملین برای آزمایش وحدت اعضای اتحادیه اروپا در موضوع اوکراین تبدیل شده است. این تحریم ها اگرچه به همراه قیمت پایین انرژی، رکود اقتصاد جهانی و سیاست نادرست اقتصادی توانسته است اقتصاد روسیه را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار دهد، اما اگر شورای اروپا نتواند تداوم تحریم ها را مدیریت کند، این امر موضع اتحادیه اروپا را در مذاکرات تضعیف ساخته و به اعتبار آن در کی یف و کل منطقه آسیب خواهد زد. همچنین، عدم توانایی اتحادیه اروپا برای تداوم تحریم ها چنین پیامی را به مسکو خواهد رساند که بی ثبات سازی کشورهای همسایه ی این اتحادیه حتی از طریق عملیات نظامی پیامدی ناچیز و یا اصلا پیامدی به همراه نخواهد داشت. حتی اگر تحریم ها محدود باشند باز هم ابزاری مهم برای نشان دادن اتحاد محسوب شده و خط قرمزی جلوی اقدامات غیر قابل قبول روسیه ترسیم می کند.
مجموعه این شرایط سبب شده است تا وضعیت مذاکرات روسیه با اوکراین و اتحادیه اروپا در راستای ایجاد صلح در یک وضعیت خلاء قرار گیرد و به نحوی هیچ کدام از فرایندهای صلح قادر به ارائه راهکار و ضمانت های اجرایی برای انجام آن نباشند. در واقع ناتوانی اتحادیه اروپا در بکارگیری کامل تحریم به عنوان تنها ابزار خود علیه روسیه از یک سو و موفقیت روس ها در مرتبط ساختن بحران های سوریه و اوکراین به یکدیگر که تا حد زیادی باعث عقب نشینی آمریکایی ها از مواضع خود در اوکراین شده است باعث بی نتیجه ماندن مذاکرات صلح اوکراین شده و به نظر هم نمی رسد که حداقل در کوتاه مدت راه حلی برای پایان آن متصور بود.
جواد مددی