الوقت- سیاست خارجی در جهان امروز یکی از اولویتهای اصلی تمام کشورهای جهان است و از آنجایی که سیاست خارجی دنبالهای از سیاست داخلی کشورها است، اتحاد و ائتلافهای مختلفی در جهان وجود دارد. بارزترین نمونه این دسته بندیها، تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب در دوران جنگ سرد و سالهای پس از جنگ جهانی دوم است.
در هر نقطه از جهان بازیگرانی هستند که به اندازه خود در منطقه وزنی دارند. این بازیگران تلاش میکنند دیگر بازیگران وزین را کنار خود داشته باشند تا بتوانند مقابل کشورها و جریانهای حریف بایستند. منطقه جنوبغرب آسیا و شمال آفریقا یا آنگونه که غربیها میگویند خاورمیانه نیز از این قاعده مستثنی نیست. در منطقه ما نیز کشورها و رژیمهایی هستند که برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به اردوکشیهای سیاسی روی آوردهاند و کنار جنگ نیابتی تلاش میکنند ایران را در میدان سیاست نیز مغلوب کنند.
پروژه تطهیر تل آویو
در یکی از نوشتارهای پیشین به بحث روابط کشورهای عربی و اسرائیل پرداختیم. اینکه تل آویو در تلاش است با یارگیری در جهان اسلام نوک پیکان را از خود به طرف ایران بازگرداند. پروژه برقراری رابطه اسرائیل با کشورهای عربی و بازسازی روابط با برخی دیگر از دولتهای عربی چندین سال قبل به طور محرمانه کلید خورد و مدت زیادی نمیگذرد که این موضوع رسانهای شده است. باید به این نکته توجه کرد پرونده برقراری روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی محدود به عربستان و کشورهای ذره بینی حاشیه خلیج فارس نیست.
اسرائیل کشورهای مورد نظر خود را نه با دید سطحی که با نگاهی راهبردی انتخاب میکند. همین نگاه راهبردی رژیم، نوک پیکان را به طرف مصر نشانه رفت تا تل آویو بار دیگر به دنبال بهبود روابط با قاهره باشد. ترکیه نیز کشور ثالثی است که از این گردونه خارج نیست و اسرائیل برای باز کردن جای خود در منطقه و تطهیر چهره خود در جهان اسلام به رابطه با آن نیاز دارد.
رژیم صهیونیستی از آن جهت به رابطه حسنه با مصر نیاز دارد که بتواند امنیت مناطق جنوبی سرزمینهای اشغالی را فراهم کند. از سوی دیگر، مصر کشوری تاثیرگذار در جهان عرب است و قرار داشتن این دولت کنار رژیم به ترمیم وجهه تل آویو کمک شایانی میکند.
میانجیگری تل آویو میان روسیه و ترکیه
سال گذشته یک فروند جنگنده نیروی هوایی روسیه توسط هواپیماهای ترکیه بر فراز آسمان سوریه منهدم شد. آنکارا دلیل این اقدام تحریک آمیز خود را تجاوز جنگنده مذکور به حریم هوایی خود اعلام کرد اما روسها مدعی بودند و هستند که جنگنده آنها بر فراز آسمان سوریه هدف قرار گرفت. این واقعه مقدمهای شد برای تنش گسترده میان مسکو و آنکارا و از آن جهت که هر کدام از این دو کشور در یک سوی جنگ سوریه قرار داشتند، معادله کمی پیچیدهتر شد. روسها بر شدت حملات خود علیه گروههای تروریستی اضافه کردند و ترکیه نیز کانالهای ارسال سلاح و تجهیزات و منابع مالی این گروهها را تقویت کرد.
در روزهایی که گذشت، رسانهها از عذرخواهی رجب طیب اردوغان از ولادیمیر پوتین به خاطر ساقط کردن جنگنده روس خبر دادند و بعد از آن پشت سر هم اخبار آغاز روند بهبود روابط میان دو کشور مخابره میشد. از ابتدای اعلام این خبر، میشد رد پای رژیم اسرائیل را مشاهده کرد زیرا تنش میان ترکیه و روسیه به نفع این رژیم نیست. روسیه زمانی که از ترکیه فاصله گرفت به ایران نزدیک و قراردادهایی میان دو طرف منعقد شد. پیش از این واقعه نیز روسیه به پشتیبانی از بشار اسد وارد عمل شده بود و تمام گروههای تروریستی و شورشی را – چه گروههایی که رسما توسط کشورهای غربی حمایت میشدند و چه گروههایی که حمایت پنهان آنان را داشتند – مورد هدف قرار میداد.
ادامه تنش میان روسیه و ترکیه به ضرر اسرائیل است زیرا توان نظامی مسکو بر آنکارا میچربد و کفه ترازوی جنگ سوریه را به سمت دولت و مقاومت حرکت میدهد و از طرف دیگر ترکیه نیز بیکار ننشسته و تروریستها را تقویت می کرد و در نتیجه مدیریت بحران از دست سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل خارج میشد. به همین دلیل دستهای رژیم به حرکت در آمد تا رشتههای پاره شده میان دو پایتخت را ترمیم کند. هدف اصلی اسرائیل در این پروژه برهم زدن روابط ایجاد شده میان ایران و روسیه است. زیرا نزدیک شدن تهران و مسکو و عمیق شدن این رابطه امنیت سرزمینهای اشغالی را با مخاطره مواجه میکند. در این بازی، ترکیه نیز بیمیل نبود که روابط با روسیه را از سر بگیرد تا بتواند در جنگ سوریه، جلوی ایران بایستد. زیرا همراهی روسیه با ایران توان آنان را کاهش میدهد و راه را برای پیشروی مقاومت باز میکند.
محسن صالحی خواه