الوقت_منافع متضاد بازيگران منطقهای و فرامنطقهای صحنه سياسي افغانستان در كنار عوامل قومی ـ قبيلهای، اختلافات داخلی، تماميتخواهی و ضعف دولت مركزی، موجب شده است تا افغانستان همواره، كشوری ناامن و بیثبات در منطقه محسوب شود، در همين راستا پس از انتخابات طولاني و پر كش و قوس رياست جمهوري افغانستان و تشکیل دولت وحدت ملی در اين كشور، معرفی كابينه نيز به پروسه ای فرسايشي و اختلافزا برای اشرف غنی و عبدالله عبدالله تبديل شده است چرا که هر دو طرف چانهزنی بر سر تقسیم قدرت در کابینه را برای خود فوقالعاده حیاتی میدانند و حاضر نیستند کوچکترین گام به عقب بردارند . به طور كلي دو تفکر سنتگرای قومی اشرف غني و نيمه مدرن دكترعبدالله در تعارض با يكديگر قرار گرفته و به عامل اصلي رقابتهاي دروني در افغانستان تبديل شده است. در اين راستا اشرف غني با ذهنیت تسلط و حق قانونی قومی قدرت در قومیت پشتون و دکتر عبدالله با عنوان توزیع قومی قدرت در قالب نوعی فدرالیسم و ساختار نامتمرکز قدرت به دنبال احیای مقام نخستوزیری و تبدیل نظام ریاستی به نظام پارلمانی است. در حال حاضر دولت نمی تواند هیچ گونه مشروعیتی داشته باشد. چراكه قوای سه گانه افغانستان با هم هماهنگ نیستند و اعضای هر سه قوه به صورت ناهماهنگ با هم کار می کنند. این موضوع زمینه دخالت و حضور افراد غیر متخصص و غیر قانونی را مساعد می سازد. همچنین پارلمان افغانستان که متشکل از نماینده های کشور است، هیچ گونه اعمال نفوذ و اعمال نظری ندارند و نسبت به آن ها بی اعتنایی صورت گرفته است. این مشکلات در حالی دامنگیر نظام سیاسی اين کشور گردیده که تهدیدهای امنیتی از سوی طالبان و سایر گروههای مسلح وجود دارد.
هر چند كه به نظر ميرسد اين بار نيز تحت فشار بينالمللي كابينه تشكيل شود اما پيش بيني بروز اختلافات جدي در آينده نزديك، دور از انتظار نخواهد بود. همچنانکه نگراني اشرف غني نسبت به آينده سياسي خود و احتمال گسترش اختلافاتش با عبدالله عبدالله و طرفداران وی باعث شده است كه چشم اميد به حمايت هاي خارجي داشته و خواهان ادامه حضور نيروهايي امريكايي در كشورش باشد. به نحوی که ضرب الاجل دو ساله آمریکا برای خارج کردن آخرین نیروهایش از افغانستان را نیازمند "بررسی مجدد" دانسته است. بر همين اساس گرچه مأموریت رزمی «ناتو» در افغانستان، رسماً پایان یافته ؛ اما حضور نظامی آمریکا و ناتو در این کشور را نميتوان پايان يافته تلقي كرد و فقط شکل اين حضور دچار تغيير ميشود. همچنانكه تداوم حضور صدو سيزده هزار و پانصد نظامی آمریکایی در پنج پایگاه نظامی توافقشده در معاهده امنیتی امضاشده بین آمریکا و افغانستان، با تعریف جدیدی از مأموریت امکانپذیر شده است. در اين راستا قرار است از این پس نیروهای آمریکایی به آموزش و مشورت به نیروهای افغانستانی پرداخته در جنگ به طور مستقيم شرکت نداشته باشند؛ مگر در شرایط خاص آن هم در صورت خواست افغانها. با توجه به حاكميت ديدگاه حمايت محور در عرصه سياسي افغانستان كه قدرت خود را در پرتو حمايتهاي خارجي قابل تحقق ميداند؛ راهحلهاي كوتاهمدت پاسخگوي چالشهاي اين كشور نخواهد بود از اين رو در چنین شرايطي در بلندمدت مناسبترین راهحل تغییر ساختار متمرکز قدرت و تعدیل ذهنیت حق تاریخی قدرت در قومیت پشتون و توزیع قدرت بین مناطق قومی و جغرافیایی قومیتها و تصمیمگیری مناسب هر کدام از قومیتها در دولت مرکزی خواهد بود.