الوقت_ امروزه مسئله ارتباطات و تاثیرگذاری آنها بر رویدادهای جهانی، بسیار با اهمیتتر از گذشته است؛ از اینرو، دیپلماسی سنتی دیگر بهتنهایی نمیتواند در تامین منافع ملی کشورها ایفای نقش نماید؛ لذا بهطورکلی، بهرهگیری از دیپلماسی عمومی ضرورت یافته است. از سوی دیگر بعد از 11 سپتامبر، نیز توجه به دیپلماسی عمومی و ارتباطات راهبردی در سیاست خارجی آمریکا از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. توجهی که به دنبال توجیه سیاستهای امنیتگرایانه در داخل آمریکا و بهبود چهره آمریکا و کاهش احساسات ضدآمریکایی در خارج میباشد. در این عامل بر ضرورت تقویت راههای دسترسی به افکار عمومی جهانی، گسترش دانش و اطلاعات و تبادلات دانشجویی و دانشگاهی، تاکید میشود. دیپلماسی عمومی و قدرت نرم ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در واقع دیپلماسی عمومی از منابع و امکانات قدرت نرم بهره میبرد. دیپلماسی عمومی ، برقراری روابط طولانی مدتی است که محیط سازنده ای را جهت سیاست های حکومتی فراهم می کند. البته کارآیی دیپلماسی عمومی جهت اهداف قدرت نرم بستگی به هماهنگی با سیاست گذاریها، ضرورت درک مخاطب، استفاده از تولید و پخش و حتی به کارگیری درست واژهها و تصاویر دارد.
اگرچه اهمیت دیپلماسی عمومی اکنون برای بسیاری از کشورها مورد تایید است، اما هنوز ارزیابی و اندازهگیری موفقیت آن مشکل است. چراکه بازیگران و عوامل بسیار متعددی در پیشرفت دیپلماسی عمومی مؤثرند و از اینرو ارزیابی آن با موانعی روبهرو است. از سوی دیگر دیپلماسی عمومی، دارای اهداف بلندمدتی است و این امر اندازهگیری آن را مشکل میسازد. در حال حاضر بهنظر میرسد، نظرسنجی که اکنون با تکنیکهای جدید و توسط برخی موسسات بزرگ انجام میشود، یکی از معدود شیوههای ارزیابی برخی از حوزههای دیپلماسی عمومی باشد. برای نمونه دستگاه سیاسی آمریکا، به این دسته نظرسنجیها توجه خاص دارد و تکرار نظرات مشابه را مبنای ارزیابی بخشی از دیپلماسی عمومی خود قرار میدهد. نتایج نظرسنجی « مرکز تحقیقات پیو» در ژوئن 2007 نشان داد، درصد کمی از افکار عمومی در کشورهای غربی بر سیاستها و اقدامات آمریکا صحه میگذارند. در واقع همزمان با اقدامات نظامی آمریکا علیه عراق، روند نزولی محبوبیت آمریکا در کشورهایی نظیر کانادا، آلمان، فرانسه، انگلیس و اسپانیا قابل توجه میباشد. در همین خصوص، پییرهاسنریک، پژوهشگر برجسته فرانسوی میگوید: « بهجز در اروپای شرقی، اسرائیل و شاید هند، احساسات ضدآمریکایی وجه مشترک دنیای امروز است.» در ضدیت با آمریکا و سوءنیتهای کلی نسبت به ایالاتمتحده، این ذهنیت تقویت میشود که آمریکاییها پیش از اینکه شنونده باشند، گوینده هستند. بهتر است این وضعیت تغییر کند و ایالاتمتحده اول شنونده باشد، بعد گوینده. در واقع آمریکاییها باید سعی کنند، در مراودات خود با همتایان خارجیشان، بیشتر در مقام دیپلماتهای شهروند عمل کنند تا دیپلماتهای سیاسی.
دیپلماسی عمومی موفق باید اطلاعات صحیحی دربارهی گرایشها، عقاید و اولویتهای مخاطبین هدف داشته باشد. به قول مارک تسلر (Mark Tessler) دیپلماسی عمومی تنها در صورتی موفق خواهد بود که درک درستی از رویکردها و جهتگیریهای جوامع داشته باشد. چنین درکی مستلزم آن است که نه تنها به آنچه مردم فکر میکنند، بلکه به چرایی اعتقاد داشتن آنها به این دیدگاه نیز توجه خاص صورت گیرد.