الوقت- دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که در پی تحقق اهداف جدیدی در غرب آسیا است و میکوشد چهره این منطقه را بر اساس منافع رژیم صهیونیستی تغییر دهد، برای کشورهایی که با سیاستهای واشینگتن همسو نیستند، خوابهای جدیدی دیده است. در این میان، عراق به دلیل برخورداری از موقعیت ژئوپلیتیکی مناسب و داشتن منابع غنی نفت و گاز، به یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی ترامپ تبدیل شده است.
در این راستا، با وجود اینکه آمریکا بزرگترین سفارتخانه خارجی خود با شمار زیادی از دیپلماتها را در بغداد دارد اما ترامپ تصمیم به تعیین یک فرستاده ویژه برای پیشبرد سیاستهای واشگتن در عراق گرفته است.
ترامپ در پیامی در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت:«خوشحالم که اعلام کنم مارک ساوایا به عنوان فرستاده ویژه به عراق منصوب میشود». او از درک عمیق ساوایا نسبت به روابط عراق و آمریکا و ارتباطات منطقهای مؤثرش تمجید کرد. به گفته ترامپ، ساوایا در پیشبرد منافع مردم آمریکا در غرب آسیا نقش مهمی خواهد داشت.
ساوایا کیست
مارک ساوایا، کارآفرین عراقی الاصل اهل منطقه دیترویت و بنیانگذار داروخانه ماریجوانا است. ساوایا یکی از مهرههای کلیدی در کمپین انتخاباتی ترامپ در ایالت میشیگان بود و در جلب آرای مسلمانان آمریکایی برای ترامپ کمک زیادی کرد. او در تبلیغات خود از بیلبوردهایی با شعار «بیا و بگیر، ماریجوانای رایگان» استفاده کرده بود که با انتقاداتی از سوی مقامات محلی مواجه شد.
علاوهبراین، او به عنوان یک اینفلوئنسر در اینستاگرام شناخته میشود و بر اساس گزارشها و تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی، ساوایا رابطهای نزدیک با ترامپ دارد و در حساب کاربری خود عکسهایی از حضور در رویدادها و زمین گلف در کنار ترامپ منتشر کرده است.
رسانههای آمریکایی میگویند، این انتصاب بار دیگر نشاندهنده نزدیکی حلقههای وفادار به ترامپ با ساختار تصمیمگیری اوست، حتی در حوزه حساس سیاست خارجی.
این انتصاب تنها یک هفته پس از امضای توافق آتشبس بین رژیم صهیونیستی و حماس انجام میشود که با توجه به اظهارات و برنامههای ترامپ قرار است فصل جدیدی را در عرصه منطقهای رقم بزند.
اهداف ترامپ از انتخاب نماینده ویژه در عراق
هدف ترامپ از انتخاب نماینده ویژه در امور عراق فراتر از روابط دیپلماتیک معمول است. این تصمیم نشاندهنده آن است که دولت ترامپ قصد دارد پرونده عراق را مستقیماً در کاخ سفید مدیریت کند تا سیاستهای واشینگتن با سرعت و نظارت بیشتری پیش بروند.
ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود قصد دارد پروژه نیمهتمام عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را در چارچوب توافق «آبراهام» به سرانجام برساند. او معتقد است که با گسترش دایره عادیسازی میتواند امنیت اراضی اشغالی را تضمین کرده و جایگاه تلآویو را در غرب آسیا تثبیت نماید.
در این میان، عراق یکی از کشورهای کلیدی است که ترامپ تلاش میکند با اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی، آنرا در کنار عربستان سعودی به اردوگاه عادیسازی وارد کند.
علاوهبراین، ترامپ که با ذهنیت یک تاجر وارد سیاست شده، همواره منافع اقتصادی را در اولویت تصمیمهای خود قرار میدهد. بنابراین، انتخاب نماینده ویژه عراق را میتوان گامی حسابشده برای تضمین دسترسی واشینگتن به منابع عظیم نفت و گاز این کشور دانست.
ترامپ در نشست «شرمالشیخ» با صراحت اعلام کرد که عراق ذخایر عظیمی از نفت دارد اما نمیداند چگونه از آن استفاده کند. او پیشتر نیز تأکید کرده بود که ایالات متحده بیش از ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده و انتظار دارد کشورهای عرب منطقه، از جمله عراق بخشی از این هزینهها را جبران کنند.
با این اظهارات، ترامپ این پیام را میدهد که عراقیها توانایی لازم برای مدیریت و بهرهبرداری مؤثر از منابع نفت و گاز خود را ندارند و در نتیجه اگر این منابع تحت کنترل و هدایت آمریکا قرار گیرند بهتر میتوانند از آن استفاده کنند.
چنین موضعگیریهایی همسو با دیدگاه کلی ترامپ درباره منطقه است که منابع انرژی را ابزاری کلیدی برای پیشبرد اهداف اقتصادی و ژئوپلیتیکی آمریکا میداند و نشان میدهد که حضور واشینگتن در غرب آسیا نه صرفاً به دلیل امنیت بلکه برای کنترل و بهرهبرداری از منابع استراتژیک انرژی طراحی شده است.
این نوع نگاه همچنین زمینه را برای فشارهای سیاسی و اقتصادی بر دولت بغداد فراهم میکند تا سیاستهای واشینگتن را در زمینه انرژی و قراردادهای نفتی درنظر بگیرد.
بنابراین، حضور نماینده ویژه به آمریکا این امکان را میدهد که خارج از چارچوبهای دیپلماتیک، مستقیماً در تصمیمگیریهای اقتصادی و انرژی عراق نقشآفرینی کند و مسیر عقد قراردادهای جدید میان شرکتهای آمریکایی با عراق را هموار سازد و توافقاتی که پیشتر میان شرکتهای آمریکایی و دولت اقلیم کردستان منعقد شده بود، در چارچوب همین نگاه اقتصادی قابل تحلیل است.
از سوی دیگر، هدف ترامپ از انتخاب نماینده ویژه در عراق، مقابله با نفوذ روزافزون گروههای مقاومت در این کشور است. ترامپ بر این باور است که نفوذ و قدرتگیری این گروهها که روابط نزدیکی با ایران و محور مقاومت دارند، مانع تحقق اهداف آمریکا در عراق و منطقه میشود. از اینرو، در آستانه سه هفته مانده به انتخابات پارلمانی عراق، ساوایا مأموریت دارد تا از طریق جریانهای سیاسی نزدیک به واشینگتن، نفوذ این گروهها را محدود کرده و دولت بغداد را به سمت همراهی با سیاستهای واشینگتن سوق دهد.
آمریکا به خوبی درک کرده که گروههای مقاومت در عراق سد محکمی در مسیر اجرای سیاستهای واشینگتن ایجاد میکند و تا زمانی که این جریانها نفوذ قابل توجهی داشته باشند هرگونه تلاش برای تسلط بر عرصه سیاسی، اقتصادی و امنیتی عراق با شکست مواجه خواهد شد.
جهت دهی به ساختارهای حاکمیتی عراق
آمریکا معمولاً در کشورهایی که نماینده ویژه تعیین میکند به دنبال تعامل سازنده با دولتهای محلی نیست و این انتصابات بیشتر با هدف بیثباتسازی و ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای سیاسی و امنیتی آن کشورها صورت میگیرد. چنین اقداماتی به واشینگتن امکان میدهد نفوذ خود را در نهادهای حکومتی و نیروهای امنیتی تقویت کند، جریانهای مخالف را محدود سازد و سیاستهای داخلی کشور هدف را به سمت منافع و اهداف راهبردی آمریکا هدایت کند.
به عنوان مثال، تام باراک، نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه در دوره انتقال سیاسی پس از کنار رفتن بشار اسد مأموریت داشت مسیر تحقق تغییرات مدنظر واشینگتن را هموار کند. در لبنان نیز او با هدف تضعیف حزبالله و تضمین امنیت سرزمینهای اشغالی فعالیت میکند تا دولتمردان بیروت را با سیاستهای واشینگتن همراه کرده و درنهایت به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل سوق دهد.
علاوهبراین، افرادی مانند «استیو ویتکاف» و «جارد کوشنر» در امور ایران و مناقشه فلسطین همین ماموریت را برعهده داشتند، پروندههایی که همانند سایر طرحهای منطقهای ترامپ، اولویت اصلی آنها تضمین امنیت تلآویو بود و سیاستهای کاخ سفید را به شکل مستقیم هدایت میکرد.
در واقع، تمامی برنامههای آمریکا در دو سال اخیر با هدف جهتدهی سیاسی و اقتصادی منطقه، مبتنی بر منافع و امنیت رژیم صهیونیستی طراحی شدهاند. انتصاب ساوایا نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است و تلاشی برای افزایش کنترل واشینگتن بر عراق و همسو کردن سیاستهای این کشور با اهداف تلآویو و کاخ سفید محسوب میشود.