الوقت- درشرایطی که جنگ در غزه وارد مراحل فرسایشی و پرهزینه شده، نشانههایی از استفاده رژیم صهیونیستی از نیروهای شبهنظامی با الگو یا خاستگاه «نیروهای پشتیبانی سریع» سودان توجه تحلیلگران را به خود جلب کرده است. این گروهها که سابقهای طولانی در ارتکاب خشونتها در سودان دارند اکنون در حال ایفای نقشی جدید در خدمت ارتش اشغالگر هستند.
در این رابطه، تارنمای «السبیل» در یادداشتی در این زمینه نوشته است: تلاش برای شبیهسازی شبهنظامیان «نیروهای پشتیبانی سریع» و باندهای آن از دارفور سودان و انتقال آنها به نوار غزه، پس از فعالسازی باندهای غارت و چپاول در غزه و به رسمیت شناختن رسمی آنها توسط بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم اشغالگر اکنون آشکارتر از همیشه شده است. این شبه نظامیان همانطور که نتانیاهو گفته، قرار است از نیروهای صهونیستی در غزه محافظت کرده و تلفات انسانی را کاهش دهند.
لازم به ذکر است که پس از ماهها نبرد در غزه، ارتش صهیونیستی با چالش تلفات نیرو، فشار داخلی و اتهامات گسترده بینالمللی روبهروست. لذا، استفاده از نیروهای نیابتی، بهویژه گروههایی مانند پشتیبانی سریع، به کاهش مستقیم تلفات نیروهای ارتش و در عین حال ادامه عملیاتهای خشن در غزه کمک میکند.
نتانیاهو حمایت خود را از این باندها پنهان نکرده و تلاش دارد نفوذ آنها را از شرق شهر رفح به مناطق اطراف گسترش دهد و سپس به سمت خانیونس سوق دهد، شهری که به تدریج به صحنه عملیات ارتش اشغالگر تبدیل شده است.
از همه مهمتر، این گروهها در آینده به عنوان سپر نتانیاهو و دولتش در قبال اتهامهای مربوط به جنایات جنگی عمل خواهند کرد، چرا که مسئولیت این جنایات به دوش آنها که خواستگاه فلسطینی دارند، انداخته میشود. در جریان جنگ غزه، حماس تحرکات نیروهای «ابوشباب» را زیر ذرهبین داشت تا از گسترش هرجومرج جلوگیری شود اما صهیونیستها با سوءاستفاده از بیثباتی امنیتی در غزه، تلاش کردند از این گروههای حاشیهای و وابسته به داعش برای تضعیف حماس بهرهبرداری کنند.
این مدل یادآور «کنترل از راه دور» است، و تلآویو به دنبال حفظ ظاهری امنیت و ثبات بدون حضور مستقیم نیروهایش است، رویکردی که در کرانه باختری و جنوب لبنان آزموده شده است و همین الگو اکنون در غزه با استفاده از شبهنظامیان سودانی تکرار میشود.
ناامن کردن مرزهای مصر با کمک مزدوران پشتیبانی سریع
«نیروهای پشتیبانی سریع غزه» احتمالا به باریکه غزه محدود نخواهد ماند و انتظار میرود که با حمایت تلآویو، نفوذ آن به شبهجزیره سینا از مناطق مرزی (منطقه D) با مصر تا مناطق (C) در داخل خاک مصر نیز گسترش یابد. شبهجزیره سینا هدف استراتژیک آینده رژیم صهیونیستی است، جایگاهی که در دکترین نظامی، سیاسی این رژیم تفاوتی با جولان اشغالی و حوضه رود یرموک سوریه که پس از سقوط نظام اسد در دسامبر 2024 به کنترل اسرائیل درآمد، ندارد.
دیری نخواهد پایید که این گروهها به «نیروهای پشتیبانی سریع» مورد حمایت رژیم اشغالگر تبدیل شوند که به تدریج در ساختار امنیتی دریای سرخ و شاخابههای آن ریشه میدوانند. از اینرو، هدف آشکار تلآویو در غزه پوششی برای اهدافی بسیار عمیقتر در سینا است، منطقهای با ۶ درصد از مساحت مصر و ۴۳۰ کیلومتر مرز ساحلی با مدیترانه و دریای سرخ.
منطقه سینا از نظر استراتژیک دهها برابر از جولان مهمتر است و این مسئله در منازعات آبی شرق مدیترانه، درگیریهای اخیر با انصارالله یمن در دریای سرخ و نیز تلاشهای مکرر رژیم صهیونیستی برای تصرف آن در سالهای ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ مشهود بود که در نهایت منجر به معاهده «کمپدیوید» و تقسیم سینا به سه منطقه عمدتا خلع سلاحشده شد.
شبه جزیره سینا همچنان در دکترین نظامی اسرائیل از جایگاه ویژهای برخوردار است و نیروهای پشتیبانی سریع «یاسر ابوشباب» ممکن است مجرایی برای نفوذ و تشدید تنش میان مصر و تلآویو شود. از اینرو، پروژه امنیتی تلآویو در غزه تنها پوششی است برای اجرای طرحی بسیار بزرگتر که هدف نهایی آن تسلط بر صحرای سینا است و بارها در قالب پیشنهاد «توطین» و «مهاجرت اجباری» طی دهه گذشته مطرح شده است.
بنابراین، ورود شبهنظامیان با سابقه خشونت به نواحی مرزی مصر، سطح هشدارهای امنیتی را بالا خواهد برد و فشار سیاسی بر قاهره را افزایش میدهد. تلآویو پیشتر نیز در تحلیلهای راهبردی خود از سینا بهعنوان منطقهای مهم و قابل تسلط یاد کرده بود و اکنون با تسهیل نفوذ این نیروها، زمینهسازی برای تحرکات آتی روشنتر از همیشه شده است.
از اینرو، امنیت ملی مصر با تهدیدی فزاینده از سودان، لیبی و دریای سرخ روبهروست، تهدیدی که مصر را همانند دوران تجاوز سهجانبه ۱۹۵۶ در تنگنا قرار داده است. طرح امنیتی رژیم صهیونیستی در غزه در واقع تلاشی برای نفوذ به امنیت ملی مصر و جهان عرب است و میتواند به سیطره سیاسی-امنیتی این رژیم بر سینا بینجامد، به گونهای که کنترل این منطقه نه از قاهره، بلکه از پایتختهای منطقهای صورت گیرد. بنابراین، حضور شبهنظامیان خارجی در نزدیکی مرزهای شرقی مصر تهدیدی مستقیم برای ثبات شبه جزیره سینا و توافقات امنیتی کمپدیوید خواهد بود و هرگونه نفوذ این نیروها به سینا، ممکن است مصر را ناگزیر به بازنگری در سیاست امنیتی خود کند و حتی احتمال دارد به مواجهه نظامی بینجامد.
با این اوصاف، حمایت اسرائیل از نیروهای پشتیبانی سریع، میتواند بخشی از یک راهبرد امنیتی و ژئوپلیتیکی گستردهتر برای فشار بر مصر تلقی شود.
مصر در بحران سودان از ژنرال عبدالفتاح البرهان حمایت کرده و مخالف نفوذ نیروهای پشتیبانی سریع در خارطوم و مناطق مرزی است. در این چارچوب، رژیم صهیونیستی ممکن است با پشتیبانی از این شبهنظامیان به ویژه در غزه یا در شمال سودان، تلاش کند مرزهای جنوبی مصر را بیثبات کند. این اقدام نه تنها هزینههای امنیتی قاهره را افزایش میدهد، بلکه میتواند تعادل منطقهای را نیز برهم زند.
در سطحی کلانتر، گسترش مدل «نیروهای نیابتی مزدور» در منطقه از سوی صهیونیستها، تهدیدی برای نظم امنیتی غرب آسیا و آفریقا محسوب میشود. این راهبرد نه تنها امکانپذیر بودن بهرهبرداری از شبهنظامیان بدون پاسخگویی و مسئولیت پذیری را عادی میسازد، بلکه زمینهساز رقابتهای جدید میان قدرتهای منطقهای برای استفاده از بازیگران غیردولتی خواهد شد. به عبارت بهتر، اگر استفاده از «نیروهای پشتیبانی سریع غزه» به عنوان یک الگوی موفق در میدان عمل پذیرفته شود، دیگر کشورها نیز به زودی به دنبال جذب یا سازماندهی نیروهای مشابه خواهند رفت.
در کل، رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از الگوی شبهنظامیان سودانی، به دنبال خلق مدل جدیدی از کنترل نظامی و روانی بر غزه و پیرامون آن است اما این راهبرد، ریسکهای قابلتوجهی برای امنیت منطقهای به همراه دارد. چنین روندی ممکن است به یک زنجیره بیثباتی در شاخ آفریقا، دریای سرخ و شرق مدیترانه منتهی شود، زنجیرهای که پیامدهای آن تنها به غزه محدود نخواهد ماند.