الوقت- با شهادت سید حسن نصرالله، دبیرکل محبوب و شجاع حزبالله لبنان، محور مقاومت و امت اسلامی و آزادیخواهان فلسطین از طوق جور رژیم غاصب صیونیسم در سراسر جهان از دست رفتن شخصیتی مبارز و ذوب شده در راه حق و عدالتخواهی را از دست دادند.
ترور نصرالله به دلیل فعالیتهای درخشان او در قدرتمند ساختن حزبالله بود که در سه دهه گذشته توانسته بود از نهالی نورس و تازه شکوفا، سازهای قدرتمند، استوار و سترگ بسازد که حتی پس از او نیز همچنان به رشد و بالندگی ادامه داده و کابوس دشمن باقی بماند.
نهال مقاومت لبنان، در سایه بزرگ مردانی مانند شهید نصرالله اکنون به درختی تنومند تبدیل شده و نقش نصرالله بیش از دیگران مشهود است.
حزبالله گروهی سیاسی و نظامی در لبنان است که در سال ۱۹۸2 به منظور مقابله با رژیم صهیونیستی و با حمایت ایران تأسیس شد. نخست چند سال مخفیانه علیه اشغالگران صهیونیست فعالیت میکرد و در نوامبر ۱۹۸۴، با انجام یک عملیات استشهادی توسط شخصی به اسم «احمد جعفر قصیر» علیه نظامیان اسرائیل در جنوب لبنان در فوریه ۱۹۸۵، همزمان با عقبنشینی ارتش صهیونیست از شهر صیدا، اعلام موجودیت کرد.
در پی این واقعه حزبالله ایدئولوژی و استراتژی خود مبنی بر مقابله با اسرائیل را رسماً اعلام کرد.
در هفت سال اول تاسیس حزبالله، این جنبش به شیوه شورایی رهبری میشد اما در سال 1989، صبحی طفیلی به عنوان نخستین دبیرکل حزبالله انتخاب شد.
در می ۱۹۹۱ به علت اختلافات و انتقاداتی که به صبحی طفیلی بود، سید عباس موسوی به عنوان دبیرکل جدید حزبالله انتخاب شد. او در فوریه ۱۹۹2 توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و شورای حزبالله، سید حسن نصرالله را که در آن زمان تنها 32 سال داشت، بهعنوان سومین دبیرکل خود انتخاب کرد.
طی 32 سال رهبری سید حسن نصرالله، حزبالله به دستاوردهای نظامی و سیاسی بزرگی دست یافت و سخنرانیهای پرشور و شخصیت قوی و سازشناپذیر او در برابر اشغالگری صهیونیستها از جمله عواملی بود که باعث محبوبیت دستنیافتنی او در جهان عرب و امت اسلامی شد.
شتاب قدرت نظامی حزبالله با فرماندهی سید حسن
با انتخاب سید حسن نصرالله به عنوان دبیرکل مقاومت لبنان، عصر جدیدی در حوزه توانمندیهای نظامی حزبالله شکل گرفت و در مدت 32 سال، این جنبش از یک گروه چریکی به یک ارتش مجهز و قدرتمند تبدیل شد.
شهید نصرالله با کاریزمایی که داشت دهها هزار نیرو را از میان جوانان لبنانی جذب و تحت آموزش قرار داد و به تدریج حزبالله را از یک گروه شبه نظامی به قدرت تاثیرگذار در تحولات منطقه تبدیل نمود.
مهمترین چالشی که سید حسن در ابتدای دبیرکلی با آن مواجه بود، مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی بود که به مدت یک دهه جنوب لبنان را در اشغال خود داشت. بنابراین، سید حسن جوان با کمک نیروهای مقاومت عزم خود را برای بیرون راندن دشمن صهیونیستی جزم کرد.
نیروهای حزبالله تحت رهبری نصرالله عملیاتهای متنوع و گستردهای را علیه نظامیان اسرائیل انجام دادند و لبنان را برای اشغالگران ناامن کردند تا اینکه در سال ۲۰۰۰، ارتش رژیم صهیونیستی در حرکتی یکجانبه و بدون گرفتن کمترین امتیازی از حزبالله، به جز مناطق محدود مزارع شبعا، نیروهای خود را از همه مناطق تحت اشغال جنوب لبنان عقب کشید و اولین پیروزی بزرگ نظامی برای حزبالله در برابر تلآویو رقم خورد.
این اولین باری بود که اسرائیل به صورت یکجانبه و بدون توافق صلح از خاک یک کشور عربی خارج شد و بسیاری از شهروندان عرب منطقه این اقدام را یک دستاورد مهم میدانستند، چیزی که کشورهای پرمدعای عرب در چهار جنگ در برابر رژیم صهیونیستی نتوانسته بودند آنرا محقق کنند.
از آن زمان به بعد، موضوع تسلیحات به یکی از موضوعات مهم مرتبط با ثبات و امنیت لبنان تبدیل شد و پس از خروج صهیونیستها از لبنان، جرایانات مخالف داخلی و خارجی معاند تلاش بسیاری کردند تا توطئه خلع سلاح حزبالله را عملیاتی کنند اما سید حسن با دوراندیشی و نگاه راهبردی به مسائل لبنان و منطقه، بر حفظ سلاحهای حزبالله پافشاری کرد و این دوراندیشی مدتی طول نکشید که صحت خود را در واقعه جنگ 33 روزه 2006 نمایان کرد، جایی که به دلیل خنثی بودن ارتش، کم کم مقاومت به ضامن امنیت لبنان تبدیل شد.
پیروزی حزبالله در سال 2000 عمدتاً محصول رهبری کاریزماتیک و در عین حال فرماندهی میدانی سید حسن بود که این جنبش را از تاکتیکهای پارتیزانی دفاعی به کشاندن جنگ به عمق خاک دشمن متمرکز کرد.
پس از بیرون راندن ارتش صهیونیستی، حزبالله با فراغ بال به تقویت بنیه دفاعی خود پرداخت تا اصل بازدارندگی برقرار شود. در اوایل هزاره سوم، حزبالله با اتکا به توانمندیهای داخلی، در ساخت سلاحها موفقیتهای زیادی را کسب کرد که این سلاحهای جدید در اولین تقابل جدی حزبالله با رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار گرفتند.
در این رابطه، در سال ۲۰۰۶ میان حزبالله و ارتش صهیونیستی جنگی رخ داد که به «جنگ تَموز یا جنگ ۳۳ روزه» شناخته میشود.
ماجرا از این قرار بود که تلآویو برخلاف توافق با حزبالله، سه اسیر لبنانی را آزاد نکرد و حزبالله برای آزادیشان، در جولای ۲۰۰۶ در عملیات «الوعد الصادق» دو نظامی صهیونیست را اسیر گرفت.
اسرائیل برای آزادسازی دو اسیر خود و نیز خلع سلاح حزبالله به لبنان حمله کرد و میان حزبالله و ارتش اشغالگر جنگی به وقوع پیوست که ۳۳ روز به طول انجامید. رزمندگان حزبالله به مقابله با سربازان صهیونیست پرداختند و برای اولین بار موشکهای بومی را به سمت شمال سرزمینهای اشغالی شلیک کردند.
در این حملات ۴۳۰ نظامی صهیونیست به هلاکت رسیدند و ۱۳۰ تانک دشمن نیز منهدم شد. حزبالله در این جنگ به پیروزی نظامی و سیاسی بزرگی دست یافت و با قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل، این جنگ به پایان رسید.
پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه، نوعی معادله بازدارندگی را در برابر اسرائیل ایجاد کرد تا جایی که صهیونیستها به مدت 18 سال از رویارویی مستقیم با مقاومت لبنان پرهیز کردند. این شکست مفتضحانه، علاوه بر استحکام بخشیدن به مواضع حزبالله، مبتنی بر مقاومت، باعث شد تا سید حسن نصرالله به موفقیتی بیسابقه در میان اعراب دست یابد و به عنوان مهمترین شخصیت جهان عرب شناخته شود.
تواناییهای تسلیحاتی حزبالله قابل توجه است و خود را به قدرتمندترین بازیگر غیردولتی جهان تبدیل کرده است. این جنبش بیش از 150000 راکت و موشک در اختیار دارد. این تسلیحات تهدیدی جدی برای امنیت اسرائیل ایجاد کرده است، زیرا این زرادخانه عظیم میتواند عمق سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهد.
پیشرفت نظامی حزبالله با دسترسی به موشکهای ضد کشتی، موشکهای ضد تانک و پهپادها توانسته بازدارندگی در برابر اسرائیل ایجاد کند.
استفاده از موشکهای ضد کشتی در جنگ 2006، توانایی حزبالله در هدف قرار دادن موثر تاسیسات دریایی صهیونیستها را برجسته کرد. همچنین، دستیابی به پهپادهای پیشرفته برای نظارت و عملیات رزمی نشان دهنده استراتژی نظامی و قابلیتهای فناورانه حزبالله در حال تحول است.
تحت هدایت نصرالله، حزبالله اکنون20000 تا 25000 جنگجوی تمام وقت و دهها هزار نفر نیروی ذخیره در اختیار دارد. یگان نخبه «رضوان» به ویژه به دلیل مهارت رزمی و اهمیت استراتژیک خود در درگیریها در سراسر منطقه مورد توجه است. این یگان ویژه مسئول تهاجم به سرزمینهای اشغالی، برنامه ریزی برای تصرف مناطق و شهرکهای صهیونیستنشین است.
حزبالله علاوهبر مبارزه با اشغالگری در داخل لبنان، در عرصه منطقهای هم به تأثیرگذاری بر روند معادلات ادامه داد و پس از شروع ناآرامیها در سوریه در سال 2011، سید حسن با بصیرت سیاسی و نقشهخوانی توطئه بزرگ دشمنان برای از بین بردن پشتوانه مقاومت در سوریه، به همراه ایران در کنار ارتش سوریه به جنگ با تکفیریهای مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و شیخ نشینان مرتجع عربی پرداخت و با اعزام هزاران نفر از مبارزان خود، توانست نقش بسزایی در جلوگیری از تجزیه سوریه و بازگرداندن ثبات و آرامش به این کشور ایفا کند؛ آزادسازی القصیر از مهمترین پیروزیهای حزبالله در سوریه بود.
نیروهای حزبالله در این جنگ که آزمون دشواری برایشان بود، توانستند تجارب زیادی را کسب کنند تا جایی که مقامات اسرائیلی چند سال پیش اعتراف کردند که با پایان جنگ سوریه و بازگشت نیروهای زبده حزبالله، سرزمینهای اشغالی با چالش جدی امنیتی مواجه خواهد شد.
حزبالله مبارزه با تروریستها را در همه جبههها ادامه میداد و در بحبوحه بحران داخلی سوریه، تروریستها که از ورود حزبالله به این درگیریها خشمگین بودند با کمک آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی کردند با نفوذ به خاک لبنان، نیروهای حزبالله را به عقبنشینی از سوریه وادار کنند.
در این راستا، در فروردین 1392 اولین موج حمله به لبنان از سوی تروریستها آغاز شد و در مناطق القصر، تروریستها ناامنیها را ایجاد کردند اما رزمندگان حزبالله اجازه ندادند تا تکفیریها، لبنان را ناامن کنند و پس از چند هفته درگیری، نیروهای مقاومت تروریستها را بیرون راندند.
قدرت سیاسی و جایگاه ملی حزبالله در لبنان
حزبالله تحت رهبری سید حسن و با درایتهای او، علاوهبر تقویت قدرت نظامی، در عرصه سیاسی لبنان هم به بازیگری محوری تبدیل شد تا کشور را از بحرانهایی که با آن مواجه بود نجات دهد. در عرصه سیاسی، بزرگترین چالش حزبالله ایجاد همگرایی در موزاییک قومی لبنان بود که در سالهای نه چندان دور برای سه دهه درگیر جنگ داخلی بودند.
جنگ داخلی لبنان یک درگیری چند وجهی بود که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ بطول انجامید و حدود ۱۲۰۰۰۰ نفر تلفات بر جای گذاشت. مبارزه میان مارونیها و فلسطینیها از سال ۱۹۷۵ شروع شد، سپس چپها، پان عربها و گروههای مسلمان لبنانی اتحادی با فلسطینیها تشکیل دادند.
در طول دوران جنگ اتحادها بهسرعت و بهطور غیرقابل پیشبینی تغییر میکرد. علاوهبر آن قدرتهای خارجی همچون سوریه و اسراییل درگیر جنگ شده و در کنار طرفهای مختلف جنگ مبارزه میکردند.
در سال 1989، با توافق «طائف» که بین سوریه، اسرائیل و لبنان امضاء شد، جنگ داخلی پایان یافت. سید حسن پس از پایان جنگ داخلی که حزبالله به عنوان قدرت بلامنازع در لبنان شناخته میشد، رویکرد ملیگرایانه را در پیش گرفت و به جای تقابل با فالانژها که در همدستی با صهیونیستها ضربه بزرگی را به امنیت لبنان زده بودند، اتحاد در داخل را بنا نهاد تا لبنان به ثبات و آرامش برسد.
در طول سالهای 2000 تا 2006، نصرالله دارای مواضع برجسته سیاسی و امنیتی فراملی بود که مهمترین آنها آزادی اسرای لبنانی بود. نصرالله همچنین نقش برجستهای در آشتی ملی لبنان پس از ترور رفیق حریری در فوریه 2005 ایفا کرد. نصرالله در فوریه ۲۰۰۶ با میشل عون، رهبر جریان ملی آزاد دیدار نمود و دو طرف، تفاهمنامه همکاری به امضا رساندند که تاکنون پابرجا مانده است.
سید حسن پس از پیروزیهای نظامی مقاومت، سند سیاسی جدید حزبالله را در نوامبر 2009 در یک سخنرانی ارائه کرد که در آن خط مشی حزب را در مورد تعدادی از مسائل داخلی و خارجی تشریح میکرد.
بر اساس این سند که ناظران آنرا «تغییر کیفی» در اندیشه سیاسی حزب میدانستند، این حزب از حضور دشمنان خود در داخل لبنان سخنی به میان نیاورد و تاکید کرد که لبنان وطن پدران، پدربزرگها و نسلهاست. بقای سلاحهای حزب تا بقای تهدید اسرائیل، ترکیبی از وجود مقاومت مردمی و ارتش ملی است.
نصرالله از زمان به دست گرفتن رهبری حزبالله تصمیم گرفت با داشتن نگاه فراجناحی و فراقومی، جناح سیاسی جنبش را در کنار شاخه نظامی به یک بازیگر جدی در تحولات کشور تبدیل کند و در نتیجه حزبالله نخستین بار در انتخابات 1992 توانست 8 کرسی پارلمان لبنان را به دست آورد. در سال ۱۹۹6، ده کرسی و در سال ۲۰۰۰، دوازده کرسی از ۱۲۸ کرسی پارلمان را بهدست آورد.
در انتخابات عمومی سال ۲۰۰۵ در سطح کشور، به تنهایی، چهارده کرسی و در جنوب لبنان تمام ۲۳ کرسی را در ائتلاف با جنبش اَمَل کسب نمود. در انتخابات 2018 حزبالله و متحدانش در مجموع کرسیهای بیشتری را به دست آوردند و در انتخابات 2022 نیز برای دومین دور متوالی، اکثریت را از آن خود کردند.
گسترش و نفوذ فرهنگی و اجتماعی
هر چند تمرکز حزبالله بر مقاومت در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی است، با این حال، این جنبش شبکه گستردهای از خدمات اجتماعی را مدیریت میکند که شامل زیرساختها، امکانات بهداشتی، مدارس و برنامههای جوانان میشود که همگی در جلب حمایت لبنانیهای شیعه و غیرشیعه از حزبالله مؤثر بودهاند. حزبالله با این اقدامات عام المنفعه و توسعهمحور برای منافع عموم ملت لبنان فارغ از قوم مذهب، توانست در قلوب همه مردم لبنان نفوذ کند.
فروپاشی اقتصادی در لبنان در سال 2019، با انقباض شدید تولید ناخالص داخلی و تورم فوق العاده، زمینهای نامطمئن را برای حزبالله ایجاد کرد. از آنجایی که حزبالله خود را ضامن ثبات و امنیت لبنان میداند، در عرصه اقتصادی هم وارد میدان شد تا بتواند باری از روی دوش مردم بردارد. در زمانی که لبنان با کمبود سوخت دست و پنجه نرم میکرد، حزبالله با کمک ایران توانست سوخت مورد نیاز لبنان را تامین کند و محبوبیت آن در بین مردم افزایش یافت.
قدرت و نفوذ فرهنگی و نظامی حزبالله فقط به داخل لبنان محدود نشد بلکه پیروزیهای پی در پی حزبالله در عرصههای مختلف سیاسی و نظامی، در میان فلسطینیان نیز تاثیر خود را بر جای گذاشت. مردم آواره فلسطین که سالها دل به روند مذاکرات سازش بسته بودند، دریافتند که مشکل فلسطینیان از طریق مذاکره با رژیم اشغالگر حل نمیشود و با این پیشزمینه، انتفاضه علیه اشغالگران را کلید زدند، انتفاضهای که به جنبش حماس قدرتی دیگر بخشید و با پیروزی حماس در انتخابات فلسطین وارد مرحلهای جدید شد، مرحلهای که دیگر با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل پایان نمییابد. اکنون جنبشهای مقاومت فلسطین، با حزبالله در یک جبهه واحد ضد صهیونیستی قرار دارند و هر چه زمان میگذرد این روابط و همکاریها درهم تنیده میشود که نمونه آنرا در جنگ اخیر غزه شاهد بودیم.
پس از عملیات طوفانالاقصی و کشتار غزه توسط ارتش اشغالگر در هفت اکتبر 2023، حزبالله در حمایت از مردم فلسطین مواضع نظامیان صهیونیست را هدف قرار داد و در یکسال اخیر قریب به 10 هزار موشک به سمت اراضی اشغالی شلیک کرده است. سید حسن در اولین سخنرانی خود در 3 نوامبر تأیید کرد که عملیات سیل الاقصی توسط فلسطینیها تصمیم گیری و اجرا شده است. وی با تاکید بر اینکه جبهه لبنان که توسط حزب الله گشوده شد، "جبهه حمایت و همبستگی" است و جنگ در درجه اول در غزه است، خاطرنشان کرد:جبهه باز است، تحولات در حال تغییر و گزینه ها باز است.
در پی این عملیات یکساله بیش از 70 هزار شهرکنشین آواره شدند. حزبالله که در سایه رهبری سید حسن شمال سرزمینهای اشغالی را برای دشمن ناامن کرده و ابتکارعمل میدانی را از دولت نتانیاهو گرفته بود، تهدید جدی برای سیاستهای اشغالگرانه راستهای افراطی بود و به همین دلیل نتانیاهو دست به قمار بزرگی زد و با این تصور که در نبود نصرالله تشکیلات حزبالله فرومیپاشد ترور سید حسن را اجرا کرد.
اما این پایان ماجرا نیست و توانمندیهای نظامی حزبالله که توسط رهبری استراتژیک سید حسن نصرالله تقویت شد، عنصر قابل توجهی در ژئوپلیتیک غرب آسیا است و زرادخانه عظیم موشکی و فناوری پیشرفته، حزبالله را به عنوان یک ارتش قدرتمند و بازدارنده در برابر رژیم صهیونیستی قرار خواهد داد.