سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
پرونده
الوقت در یک پرونده ویژه بررسی کرد

نگاهی کامل به گاه‌شمار جنگ غزه

يکشنبه 13 اسفند 1402
نگاهی کامل به گاه‌شمار جنگ غزه

 

نسل کشی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان در غزه طی پنج ماه گذشته، ویرانی‌های گسترده‌ای را به بار آورده و صدهزار نفر شهید و زخمی و بیش از یک میلیون نفر دیگر را آواره کرده است

 

الوقت- از زمان «یوم النکبه» در 1948 که رژیم جعلی صهیونیستی پا به جهان هستی گذاشت، آرامش از سرزمین فلسطینی‌ها رخت بربست و مبارزه با اشغالگران قدس به هدف روزمره آنها تبدیل شد. ادامه ظلم و ستم صهیونیست‌ها و تلاش برای از بین بردن این استعمارگری نوین، انرژی مبارزان آزادیبخش فلسطین را به نقطه جوش رساند تا اینکه در عملیات «طوفان الاقصی» به شکل انفجاری مهیب فوران کرد و جهانی را حیرت زده نمود. 

اکنون با گذشت نزدیک به 5 ماه از روز تاریخی 7 اکتبر (15 مهر)، مجموعه گسترده ای از وقایع و رویدادها رخ داده است که مطمئناً تحلیلگران و صاحب‌نظران جهانی هم در بررسی تحولات داخلی فلسطین و روند مبارزه تاریخی ضداشغالگری فلسطینیان و هم از بعد تأثیرات جنگ غزه  بر سیر تحول نظام منطقه ای و بین‌المللی، در آینده بارها به آنچه در این پنج ماه و سیر وقوع تحولات بازگشته و ارجاع خواهند داد.

بر همین اساس الوقت در یک پرونده ویژه گاه‌شماری دقیق از سیر تحولات جنگ غزه و رویدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی مرتبط با این جنگ را تهیه و تنظیم کرده است.

 

عملیات طوفان‌الاقصی  

در هفتم اکتبر حماس در عملیاتی غافلگیرانه با نام «طوفان الاقصی» که سرویس‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را در بهت و حیرت فرو برد، به شهرک‌های اطراف غزه حمله کرد.

حملات نیروهای حماس در صبح شنبه با شلیک حداقل 5000 راکت به سمت اراضی اشغالی شروع شد و همزمان هزاران نفر از نیروهای این جنبش از زمین و هوا به وسیله پاراگلایدرها، به شهرک‌های صهیونیست‌نشین نفوذ کردند و آژیرهای خطر در بسیاری از مناطق سرزمین‌های اشغالی به صدا درآمد. گردانهای القسام، شاخه نظامی حماس، در مدت چند ساعت از دستپاچگی سران تل‌آویو نهایت استفاده را بردند و علاوه‌بر هلاکت 1200 شهرک‌نشین، چند هزار نفر را زخمی و صدها نفر را به اسارت گرفتند.

حماس در بیانیه‌ای اعلام کرد که این حمله در پاسخ به ادامه اشغال سرزمین‌های فلسطینی، محاصره غزه، گسترش شهرک‌های غیرقانونی، افزایش خشونت شهرک‌نشینان و تشدید تنش‌های اخیر صورت گرفته است. محمد الضیف، سخنگوی القسام در یک پیام ضبط شده که در فضای مجازی منتشر شد، آغاز عملیات طوفان الاقصی را اعلام کرد و گفت:«دشمن متوجه خواهد شد که زمان بیدادگری آنها بدون پاسخگویی پایان یافته است». الضیف از فلسطینی‌ها خواست با هر سلاحی که دارند به شهرک‌های صهیونیست‌نشین حمله کنند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی که از عملیات فلسطینی‌ها دچار وحشت شده بود در اولین بیانیه خود در شبکه اجتماعی «ایکس» اعلام کرد که اسرائیل در حال جنگ با حماس است.

ارتش صهیونیستی هم که از عملیات حماس غافلگیر شده بود، برای جلوگیری از تلفات بیشتر، بلافاصله دستور تخلیه شهرکهای نزدیک غزه را صادر کرد. جنگنده‌های این رژیم هم در واکنش به طوفان الاقصی، عصر همان روز حملات هوایی به مناطقی از غزه را آغاز کردند.  

کشورهای غربی بدون هیچگونه ملاحظاتی، عملیات حماس را محکوم و حمایت قاطع خود را از رژیم اشغالگر اعلام داشتند تا تندروهای صهیونیست با دلگرمی بیشتری جنایات خود علیه فلسطینیان را ادامه دهند.

دومین روز درگیری در غزه را می‌توان شروع رسمی تقابل بین حماس و ارتش اشغالگر دانست و دولت نتانیاهو برای اولین بار از زمان جنگ «کیپور» در سال 1973 به طور رسمی وضعیت جنگی اعلام کرد و 300000 نیروی ذخیره برای جنگ با حماس فراخوانده شدند. هدف از این اقدام، از بین بردن توانایی‌های نظامی حماس و پایان دادن به حاکمیت آن بر نوار غزه اعلام شد.

لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی دستور استقرار ناو «هواپیمابر یو اس اس جرالد فورد» را در شرق مدیترانه صادر کرد. نیروی هوایی ایالات متحده هم اسکادران‌های F-35 ، F-15 ، F-16 و A-10 خود را در منطقه تقویت کرد و واشینگتن به گروههای مقاومت پیام داد که اگر به سرزمین‌های اشغالی حمله کنند، تمام قد از صهیونیست‌ها دفاع خواهد کرد.      

یوآو گالانت، وزیر دفاع صهیونیستی در سومین روز جنگ، از محاصره نوار غزه خبر داد که طی آن برق غزه قطع شد و از ورود مواد غذایی و سوخت جلوگیری به عمل آمد. گالانت مدعی شد:«ما در غزه با حیواناتی انسان‌نما می‌جنگیم و همانند حیوان با آنها رفتار خواهیم کرد». اظهاراتی که واکنش دبیرکل سازمان ملل را به همراه داشت و تصمیم رژیم صهیونیستی برای محاصره کامل غزه و قطع آب و برق این باریکه را بسیار نگران کننده خواند.

 

حملات جنون‌آمیز؛ وقتی هیچکس در غزه در امان نبود

در چهارمین روز جنگ غزه، رژیم صهیونیستی نشان داد که به هیچ جنبنده‌ای در این باریکه تحت محاصره رحم نمی‌کند و آژانس امداد و کار سازمان ملل (آنروا) در بیانیه‌ای اعلام کرد که چهار تن از کارکنانش در حملات هوایی در غزه جان خود را از دست داده‌اند.

آنروا تنها نهاد فعال در غزه است که کمکهای بشردوستانه را بین ساکنان این باریکه توزیع می‌کند اما صهیونیست‌ها کارکنان آنرا هم از دم تیغ خود گذرانده‌اند و تاکنون قریب به 150 نفر از اعضای این سازمان حقوق بشری کشته شده‌اند.  

در چهارمین روز، اولین محموله از تسلیحات پیشرفته ایالات متحده وارد اراضی اشغالی شد تا به لحاظ نظامی این رژیم کمبود نداشته باشد. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در یک کنفرانس خبری مدعی شد که حماس از حق مردم فلسطین برای عزت و تعیین سرنوشت دفاع نمی‌کند، هدف اعلام شده آن نابودی اسرائیل و کشتار یهودیان است و  عملیات حماس را "یک عمل شیطانی محض" توصیف کرد.

جنگنده‌های صهیونیستی در روز پنجم، چندین ساختمان را در داخل و اطراف دانشگاه اسلامی غزه مورد حمله قرار داده و ویران کردند. تنها نیروگاه برق غزه هم پس از اتمام سوخت به دلیل محاصره، فعالیت خود را متوقف کرد.

با وخامت اوضاع انسانی در غزه، ایالات متحده با مصر در مورد کریدور بشردوستانه از طریق گذرگاه مرزی رفح گفتگو کرد اما جنگنده‌های صهیونیستی برای جلوگیری از هر گونه کمک‌رسانی، گذرگاه رفح را بمباران کردند.

در روز 12 اکتبر، ارتش صهیونیستی به بیش از 200 هدف در غزه حمله کرد که گسترده‌ترین حمله از زمان شروع درگیری‌ها بود. تل‌آویو اعلام کرد تا زمانی که اسرا آزاد نشوند، غزه آب، سوخت و برق دریافت نخواهد کرد.

در ششمین روز جنگ غزه، عملیات‌های ضد صهیونیستی در کرانه باختری شدت گرفت و «ابوحمزه» سخنگوی «سرایا القدس»، شاخه نظامی جهاد اسلامی اعلام کرد که نبرد با اشغالگران دیگر محدود به غزه نیست و از ورود رسمی کرانه باختری به عملیات طوفان الاقصی خبر داد. بلافاصله «کتیبه جنین» زیرمجموعه «سرایا القدس» اعلام کرد که در محور البساتین، به سوی نظامیان اشغالگران و خودروهای نظامی آنها تیراندازی کردند. نیروهای مقاومت همچنین شهرک صهیونیست‌نشین «بیت ایل» در شمال استان رام‌الله و البیره را هدف قرار دادند.

رژیم صهیونیستی که حمله به غزه را با هدف نابودی حماس اعلام کرده بود، در هفتمین روز زیرساخت‌های این جنبش را مورد هدف قرار داد. همزمان، ارتش اشغالگر برای اینکه ساکنان غزه را از شمال آواره کند با پخش اعلامیه‌هایی از فلسطینی‌ها خواست تا ظرف 24 ساعت به سمت جنوب حرکت کنند. دفتر رسانه‌ای دولتی در غزه در پاسخ با تاکید بر اینکه هشدار به مردم فلسطین برای حرکت به جنوب یک "تبلیغ نادرست" است، از شهروندان خواست که از آن پیروی نکنند و در خانه‌های خود بمانند.  

 

شکست اولین تلاش شورای امنیت برای آتش بس

با تشدید جنایات صهیونیست‌ها در غزه، برخی کشورها سعی کردند تا از مجرای شورای امنیت سازمان ملل جلوی وحشیگری اشغالگران را بگیرند. در 14 اکتبر، روسیه قطعنامه‌ای را به شورای امنیت ارائه داد که در چارچوب آن، آتش‌بس فوری در غزه برقرار شود.

بر اساس پیش‌نویس این قطعنامه پیشنهادی روسیه، شورای امنیت سازمان ملل به شدت تمام خشونت‌ها و خصومت‌هایی که علیه غیرنظامیان انجام می‌شود را محکوم کرده بود. این قطعنامه با 5 رأی موافق، 4 رأی مخالف و 6 رأی ممتنع روبرو شد و تصویب نشد.  

در روز نهم، جنگنده‌های صهیونیستی به «دیرالبلح» در مرکز غزه حمله کردند و با تعدادی موشک اطراف بیمارستان شهدای الاقصی را هدف قرار دادند که شماری شهید و زخمی شدند. جنگنده‌های دشمن از این حملات راضی نشدند و به حملات هوایی شدید خود ادامه دادند و دو ایستگاه پلیس را در جبالیا و دیگری را در بیت‌لاهیا هدف قرار دادند که باعث نابودی کامل آنها شد. در اولین حمله به رفح، 15 فلسطینی پس از آنکه صهیونیست‌ها عمداً دو خانه مسکونی را بدون هشدار به ساکنان آن هدف قرار دادند، کشته شدند که نیمی از آنها زن و کودک بودند.

با بحرانی شدن وضعیت انسانی غزه، هلال احمر مصر، سازمان جهانی بهداشت، و سایر سازمان‌های غیردولتی و گروه‌های داوطلب به انباشت تجهیزات بشردوستانه در گذرگاه رفح اقدام کردند تا در صورت بازگشایی این گذرگاه بتوانند کمک‌ها را در اسرع وقت به فلسطینیان برسانند.

با افزایش جنایات تل‌آویو در غزه، گروه‌های مقاومت هم نسبت به عواقب نسل‌کشی در غزه هشدار دادند و حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران در دیدار با تور ونسلند، دیپلمات سازمان ملل تاکید کرد که اگر رژیم صهیونیستی به عملیات نظامی خود ادامه دهد یا زمینی به غزه حمله کند، ایران مداخله خواهد کرد.

در شانزدهم اکتبر، ناو «یو اس اس آیزنهاور» ایستگاه نیروی دریایی نورفولک در ویرجینیا را ترک کرد تا به ناو «یو اس اس جرالد آر فورد» بپیوندد تا به عنوان یک اقدام بازدارنده در شرق مدیترانه اقدام کند.

 

جنایت هولناک در بیمارستان «المعمدانی»

در دهمین روز جنگ غزه، جنایت هولناکی از سوی رژیم صهیونیستی رخ داد که جهانیان را به واکنش واداشت. ارتش صهیونیستی شامگاه سه‌شنبه 17 اکتبر، با حمله به بیمارستان «المعمدانی» که هزاران فلسطینی آواره و مجروحان جنگی در آن حضور داشتند را با موشک هدف قرار داد.

تل‌آویو مدعی شد که جهاد اسلامی این حمله را انجام داده است و برای توجیه این ادعا، به شنود تلفنی فرماندهان این جنبش استناد کرد اما گزارش‌های رسانه‌ای ثابت کرد که این حمله توسط ارتش اشغالگر انجام شده است. در این جنایت، بیش از 500 فلسطینی شهید و صدها نفر دیگر زخمی شدند و این حمله مقدمه‌ای بر آغاز جنایت‌های آتی علیه مناطق غیرنظامی و ممنوعه بود. 

 

وتو قعنامه پیشنهادی برزیل همزمان با اولین نشست کشورهای اسلامی

در هجدهم اکتبر، آمریکا بار دیگر قطعنامه‌ شورای امنیت که خواستار ایجاد آتش‌بس برای رساندن کمک‌های انسانی به داخل غزه شده بود را وتو کرد. این قطعنامه که برزیل پیش‌نویس آنرا ارائه داده بود 12 عضو به این پیش‌نویس رأی مثبت دادند، روسیه و انگلیس به آن رأی ممتنع و آمریکا نیز طبق معمول رای منفی داد تا دست صهیونیست‌ها را برای نسل‌کشی در غزه باز بگذارد.

از سوی دیگر، در هجدهم اکتبر کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی با برگزاری نشستی در ریاض، در بیانیه‌ای مشترک خواستار توقف فوری تجاوزات وحشیایه نیروهای اشغالگر اسرائیل علیه مردم فلسطین در نوار غزه و برداشتن محاصره تحمیلی شدند. در این بیانیه همچنین از جامعه بین‌الملل خواسته شده برای ارائه کمک‌های بشردوستانه، پزشکی، امدادرسانی فوری، آبرسانی و برق‌رسانی، بازگشایی فوری گذرگاه‌های انسانی امن برای ارسال کمک‌های اضطراری به نوار غزه اقدام کنند.

 

ورود انصارالله یمن به معادلات درگیری

گروه‌های مقاومت منطقه که به حمایت از مردم مظلوم غزه برخواسته بودند، به هشدارها و حمایت‌های سیاسی بسنده نکردند و کم کم به معادلات جنگ وارد شدند و جنبش انصارالله اولین حملات خود را آغاز کرد.

در نوزدهم اکتبر، ناوشکن «یو اس اس کارنی» آمریکا مدعی شد که در حین گشت‌زنی در دریای سرخ، سه موشک کروز و چندین پهپاد پرتاب شده از یمن را سرنگون کرد که ظاهراً به سمت اسرائیل در حرکت بودند. این حملات نقطه عطفی در جنگ غزه بود، چرا که جبهه دریای سرخ را به مسلخ‌گاه صهیونیست‌ها تبدیل کرد و اکنون هیچ کشتی‌ صهیونیستی اجازه تردد از این آبراه بین‌المللی را ندارد و هم‌پیمانان غربی این رژیم هم به چنین سرنوشتی دچار شده‌اند.

در 20 اکتبر، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل از گذرگاه رفح بازدید کرد و خواستار بازگشایی آن برای ارسال کمک‌های بشردوستانه به مردم غزه شد، اما وزیر دفاع رژیم صهیونیستی اعلام کرد که اجازه ارسال کمک‌ها را نخواهند داد و پس از نابودی حماس، اسرائیل از کنترل غزه دست خواهد کشید و رژیم امنیتی جدیدی در آن ایجاد خواهد شد.

ارتش صهیونیستی که در تدارک حمله زمینی به غزه بود، در شانزدهمین روز جنگ اولین عملیات نفوذ به این منطقه را آغاز کرد و تعدادی از نیروهای صهیونیستی برای یافتن اسرا و هدف قرار دادن زیرساخت‌های حماس به خان یونس یورش بردند که به درگیری با گردانهای القسام منجر شد و حماس اعلام کرد که در این عملیات، دو بولدوزر و یک تانک دشمن را منهدم کرده است. ارتش اسرائیل هم از کشته شدن یک سرباز و زخمی شدن سه نفر دیگر بر اثر شلیک موشک ضدتانک خبر داد.

 

آغاز تهاجم زمینی

بزرگترین رویداد جنگ در غزه در بیست و یکمین روز (27 اکتبر) رخ داد و ارتش اشغالگر با افزایش حملات هوایی به مناطق مختلف غزه، آغاز جنگ زمینی را اعلام کرد و ده‌ها هزار نیروی ارتش به شهرهای بیت حانون و بوریج در شمال غزه یورش بردند. با یورش از زمین و هوا به شمال غزه، اوضاع بهداشتی در بیمارستان‌های این منطقه هم وخیم گزارش شد و سازمان جهانی بهداشت نسبت به حمله احتمالی به بیمارستان قدس و تخلیه مجروحان و بیماران ابراز نگرانی کرد.

ارتش صهیونیستی در بیست و پنجمین روز حملات، در جنایتی دیگر اردوگاه جبالیا و اردوگاه آوارگان دیربلح را مورد هدف قرار داد که حداقل ۴۷ شهید و بیش از 100 زخمی برجای گذاشت. اسرائیل همچنین بسیاری از مناطق در شمال خان یونس و سواحل غربی را از دریا بمباران کرد.

انصارالله هم تعدادی موشک بالستیک و پهپاد به سمت سرزمین‌های اشغالی پرتاب کرد و نسبت به حملات بیشتر در آینده هشدار داد. ارتش صهیونیستی اعلام کرد که برای اولین بار تعدادی پهپاد را بر فراز دریای سرخ با استفاده از سامانه پدافند هوایی «پیکان» منهدم کرده است.

همزمان با شروع حمله زمینی به غزه، قطعنامه پیشنهادی اردن درباره «آتش‌بس انساندوستانه» در غزه در مجمع عمومی سازمان ملل با رأی قاطع ۱۲۰ رای موافق در مقابل ۱۴ رای مخالف و ۴۵ رای ممتنع به تصویب رسید. مجمع عمومی در قطعنامه خود بر «اهمیت جلوگیری از بی‌ثباتی بیشتر و تشدید خشونت در منطقه» تاکید کرد.

این مجمع همچنین از همه طرف‌ها خواست خویشتنداری حداکثری داشته باشند و از همه آنهایی که بر طرفین نفوذ دارند خواست برای تحقق این هدف تلاش کنند.مجمع عمومی همچنین اعلام کرد که هر گونه تلاش برای انتقال اجباری غیرنظامیان فلسطینی را قاطعانه رد می‌کند.

نهم آبان، حسین امیرعبداللهیان برای بررسی آخرین تحولات فلسطین و راهکارهای جلوگیری از بحران غزه و کشتار مردم توسط رژیم صهیونیستی به قطر سفر کرد و با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر و محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، وزیر خارجه این کشور دیدار و گفتگو کرد. امیرعبداللهیان سپس در دهم آبان در آنکارا با هاکان فیدان، همتای ترکیه‌ای خود و رجب طیب اردوغان رییس جمهور این کشور دیدار و رایزنی کرد. در جریان این سفر، امیرعبداللهیان طرح‌هایی درخصوص ابتکارات مربوط به توقف جنگ علیه مردم غزه، برگزاری نشست سران کشورهای اسلامی، قطع ارتباط کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی و تحریم و جلوگیری از فروش انرژی به این رژیم را مورد رایزنی قرار داد.

 

«نوامبر» ماه حمله به بیمارستان‌ها و مدارس

با شروع ماه نوامبر رژیم صهیونیستی که تقریبا بسیاری از ساختمان‌های غزه را نابود کرده بود، نوک حملات خود را به سمت بیمارستان‌ها و مدارس گرفت. جنگنده‌های صهیونیستی در دوم نوامبر اطراف بیمارستان القدس را بمباران کردند و تل‌آویو از محاصره کامل غزه خبر داد.  

در سوم نوامبر، نیروی هوایی ارتش به یک ستون آمبولانس و دروازه‌های اصلی بیمارستان شفا، بزرگترین بیمارستان غزه حمله کرد. بیمارستان‌های قدس و اندونزی نیز هدف حملات هوایی قرار گرفتند. اسرائیل همچنین مدرسه اسامه بن زید را بمباران کرد و در این حملات تعدادی شهید و زخمی شدند.

در چهارم نوامبر، چندین مدرسه در غزه از جمله «الفاخوره» که محل اسکان آوارگان بود، توسط جنگنده‌های صهیونیستی هدف قرار گرفتند و این جنایت واکنش سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری را به همراه داشت. ارتش اسرائیل همچنین یک حمله هوایی به اردوگاه آوارگان المغازی در مرکز غزه انجام داد که در آن دستکم 40 غیرنظامی شهید شدند. ورودی بیمارستان کودکان الناصر هم هدف حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفت.

گردان‌های القسام نیز برای اولین بار از موشک جدید خود با نام «عیاش 250» رونمایی کرد و شهر ایلات را مورد هدف قرار داد.

تندروهای صهیونیست که جنگ غزه را فرصتی برای پاکسازی قومی فلسطینی‌ها می‌دانستند، استفاده از تمام ابزارها برای حمله به این منطقه را خواستار شدند و آمیهای الیاهو، وزیر میراث صهیونیستی در اظهاراتی «حمله اتمی» به غزه را پیشنهاد داد که موجی از انتقادات جهانی را برانگیخت.

القسام اعلام کرد که در یک عملیات کمین، تعدادی از نظامیان اشغالگر و تانک‌های دشمن را در بیت حانون منهدم کرده‌اند. القسام همچنین، دو موشک به سمت تل‌آویو شلیک کرد و همزمان 11 شهرک را در مجاورت غزه هدف قرار داد.

در ششم نوامبر، سخنگوی ارتش صهیونیستی مدعی شد که نیروهای این رژیم به آرامی در حال نزدیک شدن به شهر غزه هستند.

القسام اعلام کرد که رزمندگان فلسطینی چند تانک‌ دشمن را در جنوب تل‌الحوا منهدم کرده و عملیات نفوذ نیروهای صهیونیستی از سواحل غزه را ناکام گذاشتند.

مسجد «خالد بن الولید» بر اثر گلوله باران صهیونیست‌ها در خان یونس به طور کامل ویران شد. مدرسه البراق در محله النصر در شمال غزه که توسط آنروا به عنوان پناهگاه استفاده می‌شد، هدف قرار گرفت و تعدادی شهید و زخمی برجای گذاشت.

حمیات فلسطینیان ساکن کرانه باختری از مردم غزه هم روز به روز گسترش می‌یافت و در 9 نوامبر، گروه «عرین الاسود» در بیانیه‌ای مسئولیت بیش از ۱۴ عملیات تیراندازی در منطقه نابلس و اطراف آن از منطقه دیر شرف تا کنارگذر زواتا و پست‌دیده‌بانی جرزیم، منطقه عیبال و ایتمار، آلون موریه و منطقه المربعه ضد اشغالگران را در کرانه باختری بر عهده گرفت.

در بیانیه عرین الاسود خطاب به فرماندهان مقاومت در غزه اعلام شد که به یاری خداوند، کرانه باختری به عنوان شمشیر و سپر مقاومت غزه خواهد بود. به دنبال عملیات طوفانی عرین الاسود، رادیو ارتش صهیونیستی اذعان کرد که دو اشغالگر در عملیات تیراندازی در شمال کرانه باختری زخمی شدند و عامل عملیات متواری شده است.

در سیزدهم نوامبر، ارتش صهیونیستی بالاخره پس از 38 روز یکی از صدها تونل‌ حماس را کشف کرد که به ادعای صهیونیست‌ها در زیر دانشگاه القدس و مسجد ابوبکر در منطقه اردوگاه آوارگان الشطی قرار داشت. ارتش صهیونیستی همچنین به بیمارستان الشفا حمله کرد که صدها بیمار و آواره فلسطینی در آن حضور داشتند و نظامیان این رژیم از بیماران و کادر پزشکی بازجویی و تعدادی را بازداشت کردند. ارتش اسرائیل با انتشار تصاویر جعلی، مدعی شد که زیر بیمارستان شفا مقر فرماندهی حماس بود و به همین خاطر به آن حمله کردند، ادعایی که بلافاصله از سوی کارشناسان و رسانه‌های غربی تکذیب شد و گفتند که این مکان امنیتی در سال 1983 توسط خود تل‌آویو تاسیس شده بود.

با فشارهای جامعه بین‌المللی، سرانجام در چهمین روز جنگ غزه، یک کامیون حامل سوخت برای اولین بار از زمان آغاز جنگ از طریق گذرگاه رفح وارد غزه شد اما این میزان سوخت کفاف بیمارستانها را که مملو از بیماران و مجروحان جنگی بودند را نمی‌داد.

در هجدهم نوامبر، ارتش اسرائیل مدرسه الفاخوره وابسته به سازمان ملل که هزاران آواره فلسطینی در اردوگاه جبالیا در شمال غزه را در خود جای داده بود، برای دومین بار مورد حمله قرار داد که دستکم 50 نفر کشته شدند. در همان روز یکی از بزرگترین عملیات حماس علیه ارتش دشمن انجام شد و نیروهای مقاومت توانستند ضربات سهمگینی را به اشغالگران وارد کنند که طی آن 10 نفر از سربازان صهیونیست از یگان‌های مختلف کشته شدند و تعداد زیادی هم زخمی شدند. این تلفات در جریان 3 کمین در شمال و یک کمین در جنوب غرب غزه به ارتش صهیونیستی وارد شد.

 

 ضربه سنگین اقتصادی به تل‌آویو در دریای سرخ

در نوزدهم نوامبر، منابع خبری وابسته به گردان‌های القسام اعلام کردند که 60 نفر از نیروهای ارتش صهیونیستی در کمین رزمندگان فلسطینی گرفتار شدند و فلسطینی‌ها توانستند 3 بمب را میان آنها منفجر کنند و یکی از رزمندگان حماس هم به‌ سمت باقی‌مانده نفرات شلیک کرده بود. 

تلفات پی در پی به صهیونیست‌ها مختص غزه نبود و نوزدهم نوامبر، اخباری مبنی توقیف اولین کشتی متعلق به این رژیم توسط انصارالله در دریای سرخ منتشر شد که مقامات تل‌آویو را به شدت نگران کرد. در آن زمان انصارالله اعلام کرد که یک بالگرد، نیروهای ویژه یمنی را بر روی عرشه کشتی «گلکسی لیدر» فرود آورد و محموله آن به همراه 22 خدمه به یمن منتقل شدند. بعد از این حادثه، دامنه حملات انصارالله علیه کشتی‌های اسرائیلی افزایش یافت و صهیونیست‌ها برای در امان ماندن از عملیات یمنی‌ها، مسیر خود را از دریای سرخ تغییر دادند.

تلاشهای میانجیگران منطقه‌ای برای آتش‌بس در غزه، در چهل و ششمین روز جنگ به نتیجه رسید و دولت نتانیاهو با توافق آتش‌بس با حماس برای مبادله 150 اسیر فلسطینی در ازای آزادی 50 اسیر صهیونیست موافقت کرد. بر اساس این توافق، آتش‌بس چهار روزه در غزه برقرار شد و نتانیاهو مدعی شد که جنگ اسرائیل علیه حماس پس از پایان آتش‌بس ادامه خواهد یافت. همچنین، مقامات صهیونیستی موافقت خود را با تمدید آتش‌بس در ازای آزادی تعداد دیگری از اسرا اعلام کردند و با آزادی 10 اسیر یک روز به مدت آتش‌بس افزوده می‌شد. بر اساس این توافق، صدها کامیون ویژه حامل کمک‌های بشردوستانه، درمانی و سوخت بدون استثنا وارد همه مناطق غزه می‌شد.

در 22 نوامبر، پایگاه اکسیوس، در گزارشی اعلام کرد که دیوید بارنیا، رییس سازمان جاسوسی موساد به دوحه سفر کرده تا با مقامات این کشور درباره جزئیات نهایی توافق با حماس برای آزادی اسرا دیدار و گفتگو کند.

 

آتش‌بس یک هفته‌ای (24 تا 30 نوامبر)

در چهل و نهمین روز جنگ، آتش‌بس موقت در غزه برقرار شد و گردان‌های القسام اعلام کرد:آتش‌بس چهار روز خواهد بود و طی آن هرگونه اقدام نظامی گروه‌های مقاومت فلسطین و دشمن صهیونیستی در طول ایام آتش‌بس متوقف خواهد شد. همچنین، پرواز هواپیماهای صهیونیستی به طور کامل در جنوب غزه متوقف می‌شود و پرواز هواپیماهای صهیونیستی در شهر غزه و شمال نوار غزه به مدت ۶ ساعت در روز از ساعت ۱۰ صبح تا ۴ عصر متوقف می‌گردد.

در اولین روز آتش‌بس که بیش از همه بر تبادل اسرا متکرکز بود، 13 اسیر اسرائیلی، 10 تایلندی و یک فیلیپینی توسط حماس آزاد شدند و تل‌آویو هم 39 اسیر فلسطینی را آزاد کرد. در روز دوم آتش‌بس، چهارده نفر از اسرای صهیونیست که تعدادی از آنها تابعیت خارجی داشتند توسط حماس آزاد شدند و در مقابل 42 اسیر فلسطینی هم از بند دشمن اشغالگر خلاص شدند. در روز سوم، 39 اسیر فلسطینی در مقابل 13 اسیر صهیونیست آزاد شدند و این مبادله در روز چهارم هم ادامه یافت و القسام ۱۱ اسیر را به صلیب سرخ تحویل داد و صهیونیست‌ها نیز ۳۳ اسیر فلسطینی را آزاد کردند.

با پایان آتش‌بس چهار روزه، وزارت خارجه قطر و حماس خبر دادند که توافق آتش‌بس انسانی در غزه، با همان شروط قبل به مدت دو روز دیگر تمدید شده است. در این دو روز، 20 اسیر صهیونیست به اضافه 6 تایلندی خارج از توافق مبادله آزاد شدند و در عوض، تل‌آویو هم 60 فلسطینی را آزاد کرد. پس از اتمام دو روزه آتش‌بس، حماس اعلام کرد که آتش‌بس موقت غزه برای یک روز دیگر تمدید شده است، بنابراین آتش‌بس برای روز هفتم هم ادامه خواهد داشت. در آخرین روز آتش‌بس، 30 اسیر فلسطینی در ازای ۱۰ اسیر صهیونیست در غزه، به ‌اضافه ۲ شهروند روسی و ۳ تایلندی آزاد شدند.

 

حمله زمینی به جنوب غزه

با پایان توقف یک هفته‌ای درگیری‌ها و به نتیجه نرسیدن مذاکرات تمدید آتش‌بس، ارتش صهیونیستی در اول دسامبر، دور جدید حملات خود را با قدرت تمام به نقاط مختلف غزه شروع کرد. دولت نتانیاهو با پخش اعلامیه‌هایی از طریق هواپیما از ساکنان شمالی خواست تا هر چه زودتر خانه‌های خود را ترک کرده و به سمت جنوب غزه حرکت کنند. دشمن اشغالگر قصد داشت با فراری دادن ساکنان شمال، این منطقه را بدون هیچ دردسری اشغال کند.

ارتش اسرائیل مدعی شد که عملیاتی را در جبالیه انجام داد که در آن تعدادی از نیروهای حماس را کشته و زیرساختهای آن از جمله تونل‌ها را ویران کردند.

سوم دسامبر ارتش صهیونیستی اعلام کرد که عملیات زمینی خود را در سراسر غزه گسترش داده و حملات در جنوب این باریکه را شروع کرده است. این عملیات پس از ناکامی ارتش در شمال غزه و دادن تلفات سنگین انجام شد.

در چهارم دسامبر، ارتش اسرائیل کاخ دادگستری واقع در جنوب غزه را تخریب کرد، یک ساختمان مهم که دادگاه عالی فلسطین، دادگاه استیناف، دادگاه بدوی و دادگستری را در خود جای داده بود. همچنین، تل‌آویو اینترنت کل نوار غزه را قطع کرد تا رسانه‌ها نتوانند گزارشها و تصاویر جنایات این رژیم را به جهانیان مخابره کنند.

ارتش صهیونیستی همچنین، در اقدامی ضد انسانی 200 نفر از مردان غزه را اسیر و آنها را در هوای زمستانی مجبور کرد تا لباس‌های خود را درآورند و انتشار تصاویر این اسرا که تل‌آویو مدعی بود از اعضای حماس هستند، خشم جهانیان را برانگیخت.

در هفتم دسامبر که کم کم زمزمه کوچاندن اجباری فلسطینیان به مصر شنیده می‌شد، مصر به ایالات متحده و رژیم صهیونیستی هشدار داد که اجازه نمی‌دهد آوارگان فلسطینی‌ را به سمت شبه جزیره سینا فراری دهد و گفت که این امر باعث گسست در روابط مصر و اسرائیل می‌شود.

در نهم دسامبر، آمریکا که به حمایت از منافع رژیم صهیونیستی در خارج از اراضی اشغالی متعهد شده بود، تشکیل ائتلاف دریایی برای گشت‌زنی در دریای سرخ را به بهانه حفاظت از کشتیرانی بین‌المللی اعلام کرد اما در اصل هدف آن مقابله با عملیات انصارالله علیه کشتی‌های صهیونیستی بود. این ائتلاف که با هیاهوی زیاد تشکیل شده بود فقط 9 کشور عمدتا ناشناس در آن مشارکت کردند.  

در نهم دسامبر، قطعنامه پیشنهادی امارات در شورای امنیت به رای گذاشته شد که  از ۱۵ عضو این نهاد، ۱۳ عضو رای موافق، ایالات متحده رای مخالف و انگلیس رای ممتنع دادند. این نشست اضطراری شورای امنیت در پی فعال کردن ماده ۹۹ منشور ملل از سوی آنتونیو گوترش تشکیل شده بود. این قطعنامه خواستار آتش‌بس فوری بشردوستانه بود و حمایت کشورهای عربی و اسلامی را داشت. قطعنامه پیشنهادی امارات با ابراز نگرانی شدید از وضعیت فاجعه بار انسانی در غزه و رنج مردم غیرنظامی فلسطین تاکید ‌کرد که جمعیت غیرنظامی فلسطین و اسرائیل باید بر اساس قوانین بین‌المللی بشردوستانه محافظت شوند. این سومین بار بود که آمریکا قطعنامه آتش‌بس در غزه را وتو کرد. دبیرکل سازمان ملل با ابراز تأسف از ناکامی شورای امنیت در برقراری آتش‌بس در غزه، گفت:«تفرقه‌ها، این نهاد را فلج کرده است».

در دوازدهم دسامبر، نیروهای اسرائیلی پس از چندین روز گلوله باران، بیمارستان «کمال عدوان» را مورد حمله قرار دادند و طی آن دهها تن از کادر پزشکی از جمله مدیر بیمارستان دستگیر شدند. همچنین، دولت نتانیاهو به آمریکا اطلاع داد که نابودی تونل‌های حماس با آب دریا را شروع کرده است، هر چند این اقدام آزمایشی با شکست مواجه شد.

در سیزدهم دسامبر، مجمع عمومی سازمان ملل برای دومین بار با رای مثبت ۱۵۳ کشور در برابر ۱۰ کشور مخالف از جمله آمریکا و ۲۳ رای ممتنع قطعنامه آتش‌بس فوری در غزه را تصویب کرد. در این قطعنامه بر آزادی فوری و بدون قید و شرط همه اسرا و محافظت از جمعیت غیرنظامی فلسطین و اسرائیل و ارسال فوری کمکهای بشردوستانه تاکید شده بود.

 

کمین‌های موفق القسام

در شصت و هفتمین روز جنگ غزه، گردان‌های القسام در عملیات کمین، نظامیان اشغالگر را که برای پاکسازی ساختمان‌ها در حومه شهر غزه رفته بودند، با کار گذاشتن سه بمب دست ساز هدف قرار دادند که طی آن هفت سرباز و دو فرمانده ارشد کشته شدند.

چهاردهم دسامبر، رزمندگان قسام و گروهان‌های قدس ترکیبی از واحد‌های ۵۳ و ۵۱ ارتش رژیم صهیونیستی شامل تیپ گولانی و پرسنل مهندسی را در یک عملیات کمین در محله شجاعیه در غزه گرفتار کردند که بنا به روایت ارتش رژیم صهیونیستی ۱۰ نظامی در آن کشته شدند. حماس گفت که ۱۵ نظامی را در این کمین در مرکز غزه گرفتار کرده و از نقطه صفر با آنها درگیر شده، همه آنها را کشته یا مجروح کرده و متعاقب آن، آنها را با راکت‌های کالیبر سنگین درهم کوبیده است.

در پانزدهم دسامبر، ارتش اسرائیل اولین حمله بزرگ خود را به رفح و مسیر فیلادلفیا با استفاده از هواپیما و پهپاد انجام داد. ارتش صهیونیستی همچنین با صدور بیانیه‌ای فاش کرد که سه نفر از اسرای خود را در جریان عملیات در شجاعیه کشته‌اند. اسرای صهیونیست پرچم سفیدی را به اهتزاز درآورده بودند تا شاید از اسارت رهایی یابند اما توسط نیروهای خودی کشته شدند.

در هفدهم دسامبر، ارتش اسرائیل از کشف بزرگترین تونل حماس به طول 4 کیلومتر و عمق 50 متر خبر داد. هر چند مقامات تل‌آویو کشف این تونل را دستاورد و ضربه بزرگی به حماس اعلام کردند، اما القسام در بیانیه‌ای خطاب به اشغالگران اعلام کرد که دیر رسیدید، که گفته می‌شد حماس قبل از کشف این تونل، آنرا تخلیه کرده بود.

در 21 دسامبر، نشانه‌های شکست در ارتش اشغالگر هویدا شد و منابع صهیونیستی گفتند که «تیپ گولانی» به منظور سازماندهی مجدد نیروهایش از غزه عقب‌نشینی کرده است. عقب‌نشینی تیپ گولانی در پی ضربات سخت مقاومت و کشته و زخمی شدن ده‌ها نفر از نیروهایش به ویژه در محله شجاعیه انجام گرفت. تیپ گولانی زبده‌ترین نیروی ارتش رژیم صهیونیستی است که اشغالگران اسرائیلی برای رویارویی با مقاومت امید زیادی به آن بسته بودند اما این نیروها هم کاری از پیش نبردند تا رویای تندروها بر باد برود. پس از این عقب‌نشینی و فرسودگی نیروها، دولت نتانیاهو دهها هزار نفر از نیروهای رسمی و ذخیره را به مرخصی اجباری فرستاد تا برای سومین مرحله جنگ آماده باشند اما گزارشها حکایت از این دارد که برخی از این نیروها تمایلی برای بازگشت به غزه ندارند.  

 

محکومیت تاریخی در دادگاه لاهه

با وجود اعتراضات جهانی علیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه اما جدی‌ترین تلاش‌های بین‌المللی برای انزوا و مجازات این رژیم از سوی آفریقای جنوبی صورت گرفت و دیوان دادگستری بین‌المللی 8 دی‌ماه در بیانیه‌ای اعلام کرد که آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی به اتهام نقض نگران‌کننده وظایفش طبق کنوانسیون پیشگیری و مجازات مربوط به جنایت نسل کشی در ارتباط با فلسطینی‌های ساکن غزه شکایتی را ثبت کرده است.

در متن این سند آمده بود:«اقدامات و قصورهای اسرائیل دارای مشخصه نسل‌کشی هستند. آنها دارای نیت مشخص لازم برای از بین‌بردن فلسطینی‌های ساکن غزه به عنوان بخشی از یک گروه قومی، نژادی و ملی فلسطینی هستند». در نتیجه شکایت آفریقای جنوبی، دیوان بین‌المللی دادگستری سازمان ملل در نشستی پس از بررسی طرح آفریقای جنوبی از تل‌آویو خواست تا تمام اقدامات لازم را برای جلوگیری و مجازات تحریک به نسل‌کشی انجام دهد، اما به بهانه «عدم صلاحیت» به تصمیم آتش‌بس نرسید.

در 8 دی، رسانه‌های صهیونیستی از عملیات زیرگیری با خودرو در شهرک صهیونیست‌نشین «عتنائیل» واقع در کرانه باختری خبر دادند که طی آن چهار نظامی اسرائیلی زخمی شدند.

 

ترور رهبران حماس برای فرار از شکست

رژیم صهیونیستی که از ضربات مداوم گروههای مقاومت به ستوه آمده بود برای جبران این شکست‌ها، برنامه‌ ترور رهبران مقاومت را در دستورکار قرار داد تا بدین ترتیب برای خود دستاوردسازی کرده باشد. در دوم ژانویه، ارتش صهیونیستی با حملات پهپادی به ساختمانی در ضاحیه در جنوب لبنان، «صالح العاروری»، معاون دفتر سیاسی حماس و یکی از طراحان طوفان الاقصی را ترور کرد. این اقدام بزدلانه هم نیروهای مقاومت را نه تنها تضعیف نکرد بلکه هشدار دادند که انتقام سختی از دشمن اشغالگر خواهند گرفت.

اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس با بیان اینکه ترور شهید العاروری و دیگر برادرانش تأثیری بر مسیر مقاومت نخواهد داشت گفت:«ترور صالح العاروری ما را به یاد ترور‌های مشابهی می‌اندازد که حماس شاهد آن بوده است. مردمی که ده‌ها هزار شهید در نوار غزه، کرانه باختری و جنوب لبنان تقدیم کردند، توانایی مقابله با این دشمن را دارند». 

برخلاف تصور تندروهای تل‌آویو، ترور فرماندهان مقاومت عاقبت خوشی برای صهیونیستها نداشت. درحالی که برخی کشورهای غربی سعی داشتند تا حزب الله را به کاهش تنش در جبهه شمالی متقاعد کنند اما این جنبش طبق وعده های صادق خود در واکنش به ترور فرماندهان مقاومت در جنوب لبنان، در ششم ژانویه با 62 موشک پایگاه کنترل و مراقبت هوایی ارتش اسرائیل به نام "مرون" واقع در بالای کوه جرماق را در هم کوبید. این پایگاه تنها مرکز مدیریت و کنترل عملیات هوایی به سمت سوریه، لبنان، ترکیه و قبرس و همچنین بخش شمالی حوزه شرقی دریای مدیترانه است. افزون بر آن، این پایگاه به‌عنوان یک پایگاه مرکزی برای ایجاد اختلال در جنگ الکترونیک در مسیرهای مورد اشاره با هدف اختلال و جلوگیری از استفاده نیروهای مقاومت از تجهیزات شناسایی برای انجام حملات موشکی یا پهپادی دقیق علیه این رژیم صورت گرفته است که با هدایت تعداد قابل توجهی از افسران و سربازان نخبه اسرائیلی فعالیت می‌کند. این حمله برای صهیونیستها چنان دردناک بود که در دوماه گذشته نتوانسته‌اند اقدام جدی علیه جنوب لبنان انجام دهند. حزب الله با این حمله به دشمن اشغالگر هشدار داد که اگر دست از پا خطا کند، زیرساختها و مناطق حساس در سرزمین‌های اشغالی در تیررس موشکهای مقاومت قرار دارد که در صورت لزوم می‌توانند آنها را منهدم کنند.

 در 12 ژانویه، ایالات متحده و بریتانیا با حمایت کشورهای استرالیا، بحرین، کانادا و هلند، یک روز پس از قطعنامه شورای امنیت در محکومیت عملیات انصارالله در دریای سرخ، مجموعه‌ای از حملات هوایی را علیه یمن انجام دادند که واکنش روسیه و چین را به همراه داشت.  

 

روز سخت صهیونیست‌ها

با طولانی شدن جنگ در غزه، تلفات دشمن صهیونیستی هم به همان میزان افزایش می‌یافت تا اینکه در 21 ژانویه،  وقوع یک حادثه مهیب برای نظامیان اشغالگر در خان‌یونس، سخت‌ترین روز جنگ غزه را برای آنها رقم زد.

در این راستا، دو رزمنده حماس با استفاده از راکت‌های ضدزره آر پی جی، یک ساختمان را که نیروهای اسرائیلی در حال نصب تله‌های انفجاری در آن بودند، هدف قرار داده و موجب انفجار تله‌های مذکور و خراب شدن ساختمان روی سر نظامیان صهیونیست شدند که 22 نفر به هلاکت رسیدند و مقامات تل‌آویو از این روز به عنوان روز تلخ و دردناک خود یاد کردند.

با شروع ماه فوریه، تحرکات بین‌المللی برای یافتن راه‌حلی برای توقف درگیری‌ها در غزه شدت گرفت و کشورهای قطر، مصر با همکاری آمریکا مذاکراتی را در پاریس انجام دادند که پس از چند دور به نتیجه رسید. در 12 بهمن، سخنگوی وزارت خارجه قطر اعلام کرد که اسرائیل با پیشنهاد آتش‌بس در غزه موافقت کرده است و این توافق به حماس هم ارائه شده تا نظر نهایی خود را در این زمینه اعلام کند.

بر اساس این توافق، قرار است درگیری‌ها به مدت شش هفته متوقف شده و کمک‌های بشردوستانه به غزه ارسال شود و همزمان مبادله اسرا از بین دو طرف نیز انجام شود اما نه دولت نتانیاهو با شروط حماس برای آزادی هزاران اسیر فلسطینی موافقت کرده است و نه رهبران حماس به وعده‌های صهیونیست‌ها اعتمادی دارند، زیرا نتانیاهو و دوستانش گفته‌اند جنگ در غزه را تا نابودی کامل حماس ادامه خواهند داد. حماس خواستار توقف کامل جنگ و آزادی همه اسرای فلسطینی است اما دولت نتانیاهو با این شروط مخالفت کرده است، زیرا آنرا امتیاز بزرگ به حماس می‌داند.  

با اینکه رژیم صهیونیستی دستاورد چندانی در غزه کسب نکرده است به عنوان آخرین تیر ترکش خود، حمله به شهر «رفح» به عنوان تنها گذرگاه ارسال کمک‌های خارجی در مصر را در اولویت قرار داده است. تندروهای تل‌آویو مدعی هستند که همه اسرا و نیروهای القسام در رفح پنهان شده‌اند و با حمله زمینی به این منطقه می‌توانند اهداف اعلانی خود را محقق کنند.

در همین راستا، ارتش صهیونیستی 23 بهمن اعلام کرد که حملات هوایی به رفح را آغاز کرده است و در مدت دو هفته گذشته، صدها نفر در این حملات شهید و زخمی شدند و جامعه جهانی خواستار توقف تجاوز به رفح شده و درباره به خطر افتادن جان 1.5 میلیون فلسطینی ابراز نگرانی کرده است. رژیم صهیونیستی طرح خروج ساکنان رفح را روی میز قرار داده است تا با ایجاد رعب و وحشت، صدها هزار نفر را به صحرای سینا کوچ داده و غزه را به طور کامل در اختیار خود بگیرد اما مقامات مصری هشدار داده‌اند که در صورت مبادرت به این کار، توافقات با تل‌آویو را تعلیق خواهند کرد.  

تندروهای تل‌آویو برای توجیه حمله زمینی به رفح و اینکه نشان دهند، این اقدام تنها راه موفقیت آنها در برابر حماس است، به فریبکاری روی آورده‌اند. ارتش اشغالگر در 23 بهمن، ادعا کرد که طی عملیاتی پیچیده در رفح "لوئیس هر" و "فرناندو مارمان" از اسرای دست حماس را آزاد کرده است. ادعایی که بعدا معلوم شد این افراد اصلا دست حماس نبودند و در یک ساختمانی توسط یک خانواده فلسطینی نگهداری می‌شدند و بابت آزادی این دو اسیر دو میلیون دلار ناقابل پرداخت کرده‌اند.    

 

وتو قطعنامه الجزایر

در 28 بمهن، شورای امنیت بار دیگر شانس خود را برای تصویب قطعنامه درباره غزه امتحان کرد و پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی الجزایر را که با حمایت کشورهای عربی در سازمان روبه‌رو شده، به رأی گذاشت اما آمریکا برای چهارمین بار قطعنامه آتش‌بس را وتو کرد. پیش نویس این قطعنامه خواستار آتش بس فوری به دلایل انسانی بود که باید توسط همه طرف‌ها رعایت می‌شد. قطعنامه همچنین طرفین را به آزادی فوری همه اسرا بدون هیچ پیش شرطی ملزم می‌کرد.

نماینده آمریکا در توجیه وتوی این کشور مدعی شد:«واشینگتن از اینکه شورا بار دیگر نتوانست حمله تروریستی هولناک حماس در 7 اکتبر را محکوم کند، ناامید شده است». دولت آمریکا مدعی است که در هر قطعنامه‌‌ای باید نام حماس به عنوان گروه تروریستی ذکر شده و عملیات طوفان الاقصی نیز محکوم شود ولی کشورهای دیگر چنین نظری ندارند و لذا اجازه صدور قطعنامه ضد صهیونیستی را نمی‌دهد.

28 بهمن، نتانیاهو گفت که اسرائیل شرکت در مذاکره بر سر وقفه در جنگ غزه و آزادی اسرا را به دلیل درخواست‌های فریبکارانه گروه افراطی حماس متوقف کرده است. نتانیاهو گفت مذاکره کنندگان تل‌آویو که به قاهره رفته بودند، تا زمانی که ما تغییری ببینیم‌ به میز مذاکره بازنمی‌گردند.

نخست‌وزیر صهیونیستی همچنین بار دیگر با به رسمیت شناختن کشور فلسطین که خواست جامعه جهانی است، مخالفت کرد و گفت:«اسرائیل تحت رهبری من به مخالفت جدی با شناسایی یکجانبه دولت فلسطین ادامه خواهد داد».

 

مذاکرات آتش‌بس در قاهره

پس از مذاکرات پاریس، رایزنی بین رهبران حماس و مقامات صهیونیستی در مصر شروع شد تا در صورت موافقت دو طرف، آتش‌بس را در غزه اجرا کنند. در همین رابطه، دوم اسفند، اسماعیل هنیه برای بررسی آخرین تحولات حملات غزه، وارد قاهره شد. حماس در بیانیه‌ای اعلام کرد که سفر هنیه به مصر با هدف رایزنی با مقامات مصری درخصوص اوضاع سیاسی و میدانی در سایه جنگ در غزه و تلاشها برای توقف آن و کمک به فلسطینیان و تحقق اهداف ملت انجام شده است. پایگاه «اکسیوس» به نقل از سه مقام آمریکایی و اسرائیلی اعلام کرد که «برت مک گورک»، مشاور ارشد جو بایدن در امور خاورمیانه نیز به رژیم صهیونیستی و مصر سفر خواهد کرد تا در مورد عملیات نظامی احتمالی اسرائیل در رفح و تلاشها برای آزادی بازداشت شدگان در غزه گفتگو کند.

روز دوشنبه 7 اسفند در صد و چهل و سومین روز جنگ، فلسطینیان پیروزی دیگری را به دست آوردند و گردان‌های القسام در بیانیه‌ای اعلام کرد که مبارزان فلسطین در درگیری‌های منطقه «عبسان الکبیره» در شرق خان‌یونس یک تانک مرکاوای صهیونیستی را با یک راکت «الیاسین۱۰۵» هدف قرار داده و آنرا منهدم کردند. القسام اضافه کرد که در عملیات دیگر نیز در همین منطقه با انفجار یک بمب در میان گروهی از نظامیان اشغالگر، ۱۵ تن از آنها کشته یا زخمی شدند.

از سوی دیگر، دفتر نتانیاهو هفتم اسفند، با بیان اینکه حمله زمینی به رفح ضروری است، در بیانیه‌ای اعلام کرد که ارتش این کشور طرحی را برای تخلیه غیرن‍ظامیان از مناطق جنگی در غزه پیشنهاد داده است. نتانیاهو بدون اشاره به جزئیات، چگونگی و مکان انتقال غیرنظامیان گفت که این طرح به کابینه جنگ ارائه شده است. مقامات صهیونیستی اعلام کردند که اگر تا حماس اسرا را تا ماه رمضان آزاد نکند، حمله زمینی به رفح را آغاز خواهند کرد.

همزمان با حمله نظامیان صهیونیست به شهرهای مختلف کرانه باختری، نیروهای مقاومت فلسطین مستقر در این منطقه هم 7 اسفند عناصر صهیونیست را در شهر طولکرم واقع در کرانه باختری هدف قرار دادند. گردان‌های شهدای الاقصی مستقر در طولکرم اعلام کرد که رزمندگان فلسطینی عناصر صهیونیست را در جریان یورش به این شهر با گلوله و نارنجک هدف قرار دادند.   

همزمان با مذاکرات آتش‌بس در قاهره، نیروهای حماس موفقیت‌های جدیدی در میدان‌های نبرد کسب کردند و ارتش صهیونیستی نهم اسفند به کشته شدن دو افسر خود از تیپ گیواتی در درگیری در منطقه «الزیتون» در شهر غزه و در خان‌یونس اعتراف کرد و افزود که ۷ نفر از نظامیان صهیونیست از همان تیپ نیز طی این درگیری‌ها به شدت زخمی شدند. القسام نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که مبارزانش دو تانک مرکاوا را با موشک یاسین ۱۰۵ و تاندوم در غرب خان یونس هدف قرار دادند. القسام همچنین از هدف قرار دادن نظامیان اشغالگر از فاصله صفر و از پا درآوردن نظامی صهیونیست و زخمی کردن یک نظامی دیگر در نزدیکی مسجد الشافعی در غرب خان یونس خبر داد.

از سوی دیگر، القسام تاکید کرد که از جنوب لبنان مقر فرماندهی تیپ ۷۶۹ شرقی در «پادگان غیبور» و «پادگان فرودگاه» در بیت هیلل را با ۴۰ موشک گراد در پاسخ به ادامه کشتار غیرنظامیان در غزه و ترور فرماندهان و برادرانشان در ضاحیه جنوبی بیروت هدف قرار داده است. ارتش رژیم صهیونیستی نیز تایید کرد شلیک ۱۰ موشک از لبنان به سمت شهرک‌هایی در اصبع الجلیل را رصد کرده که تعدادی از موشک‌ها به داخل کریات شمونا سقوط کردند.

 

حمله به صف دریافت کنندگان کمک

روز دهم اسفند، رژیم صهیونیستی برگ دیگری را در کارنامه جنایت خود علیه فلسطینی‌ها ثبت کرد. ارتش اشغالگر به مردم غزه که برای دریافت کمکهای غذایی تجمع کرده بودند حمله کرد که طی آن 112 فلسطینی شهید و 750 نفر دیگر زخمی شدند. این حادثه درحالی رخ داد که کاروانی متشکل از ۳۰ کامیون کمک رسانی از رفح به سمت شمال غزه در حرکت بودند. حماس نیروهای اسرائیلی را مقصر دانست که به سوی جمعیت فلسطینی تیراندازی کردند، درحالی که اسرائیل مدعی شد که بیشتر تلفات ناشی از ازدحام جمعیت درمیان فلسطینی‌ها بوده است، زیرا جمعیت به سمت کامیون‌ها هجوم آورده و آنها را غارت کرده است.

دانیال هاگاری، سخنگوی ارتش صهیونیستی مدعی شد:«ارتش ما برای تامین امنیت کاروان کمک‌ها در محل حادثه حضور داشت». هاگاری با بیان اینکه هنگام ازدحام در غزه، سربازان ما برای بازگرداندن نظم و انضباط تیر هوایی شلیک کردند، اظهار داشت:«نیروهای ما وقتی که وضعیت از کنترل خارج شد، از محل حادثه عقب‌نشینی کردند». سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در واکنش به این حمله گفت:«این یک حادثه جدی است و ما در حال بررسی گزارشها هستیم. ما از مرگ بیگناهان غمگین هستیم و وضعیت انسانی وخیم غزه را به رسمیت می‌شناسیم. فلسطینی‌های بیگناه در این منطقه فقط سعی می‌کنند به خانواده‌های خود غذا بدهند».

در مجموع، شکستن دیوار استعماری رژیم صهیونیستی در 7 اکتبر، لحظه‌ای اساسی در مبارزات فلسطین برای آزادی بود و ثابت کرد که مبارزات فلسطینی‌ها را نمی‌توان با روش‌های شکست خورده رژیم صهیونیستی از بین برد. این جنگ ظالمانه خوی وحشیگری صهیونیست‌ها را برای جهانیان به نمایش گذاشت و اثبات کرد که مقصر اصلی جنگ افروزی در سرزمین‌های اشغالی، خود صهیونیست‌ها هستند که برای رسیدن به اهداف خود حاضرند میلیونها فلسطینی را قربانی کنند.

 

تگ ها :

اسرائیل حماس غزه جنگ فلسطین آتش بس انسانی گاه شمار مقاومت دریای سرخ انصارالله سازمان ملل

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

این شهید پسردایی ۱۵۰ افغانستانی بود!

این شهید پسردایی ۱۵۰ افغانستانی بود!