الوقت- در شرایطی که در روزهای گذشته خبر احتمال دیدار و یا تماس تلفنی میان رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه و بشار اسد رئیس جمهور سوریه قویاً از سوی مقامات آنکارا تکذیب و رد شد اما اکنون نشانههای تمایل ترکیه به گشودن درهای دیپلماتیک با دمشق بیش از تکذیبیهها توجهات را به خود جلب میکند. در همین ارتباط اخیراً مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه مدعی شد که در نشست اخیر جنبش غیرمتعهدها، دیدار کوتاهی با فیصل المقداد، وزیر خارجه سوریه داشته است. چاووش اوغلو گفته، «ما باید به نوعی بین معارضان و نظام سوریه مصالحه برقرار کنیم. در غیر این صورت، صلح دائمی در این کشور وجود نخواهد داشت. وی همچنین گفت که باید دولت قدرتمندی وجود داشته باشد که از تجزیه سوریه جلوگیری کند و ارادهای که بتواند کنترل همه اراضی را به دست گیرد و این مسئله، جز از طریق اتحاد میسر نیست». سخنانی که نرم شدن بیش از پیش مواضع ترکیه در قبال احتمال احیای روابط دیپلماتیک میان دو کشور را بیش از هر زمان دیگری پس از شروع بحران سوریه نمایان میکند.
البته نباید از یاد برد که این موضعگیری تنها رویداد از این دست نبوده و برای مثال در شهریور ماه سال گذشته یک روزنامه مطرح نزدیک به دولت در ترکیه از برنامه ریزی برای دیدار میان هاکان فیدان رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه و علی مملوک همتای سوری او خبر داد.ه بود.
حال این پرسش مطرح است که عوامل و انگیزههای ترغیبکننده اردوغان برای تغییر رویکرد نسبت به روابط با همسایه جنوبی ترکیه کدامند؟
نبود چشم انداز مثبت برای اشغالگری ترکیه
چرخش ترکیه به سمت احتمال عادی سازی روابط با سوریه، درحالی است که این کشور در 11 سال گذشته بزرگترین حامی گروههای تروریستی بود و حتی تلاش میکرد تا در شمال سوریه منطقه امن ایجاد کند تا تهدیدات ادعایی از جانب سوریه را از مرزهای خود دور کند اما این طرح که ترکیه به شدت روی عملی شدن آن تاکید داشت، تاکنون با شکست مواجه شده و هیچ بازیگر منطقهای و بینالمللی از این طرح در شرایط کنونی حمایت نمیکند. از طرفی، ترکیه که قصد داشت عملیات جدید را در شمال سوریه آغاز کند، به نظر میرسد در شرایط کنونی چشمانداز مثبتی را نسبت به تداوم اشغالگریهای خود در خاک سوریه نمیبیند، زیرا که ارتش سوریه برای آزادسازی مناطق اشغال شده مصمم است و تلاش میکند برای همیشه طومار تروریستها را بپیچد و این مسئله میتواند به تشدید درگیری بین نیروهای دو طرف منجر شود. همچنین، روسیه نیز به عنوان ضامن نشستهای آستانه و حامی اصلی دمشق، به شدت خواهان خروج اشغالگران از خاک سوریه است و آنرا نقض تمامیت ارضی این کشور میداند.
هر چند ترکیه در ماههای اخیر شروع دور جدید عملیات در شمال سوریه را طراحی کرده بود تا بتواند کردها را از مرزهای خود دور کند اما با توجه به همکاری کردها با دولت سوریه برای مقابله با تهدید مشترک، مقامات آنکارا از این واهمه دارند که ممکن است نتوانند در عملیات آتی موفقیتی کسب کنند و از طرفی، عملیات نظامی هم ممکن است کردها را به دامان دولت مرکزی سوق دهد. همکاری دمشق و کردها، برای منافع ترکیه خطرآفرین است و آنکارا شاید به این باور رسیده است که از طریق تعامل با دمشق بهتر میتواند تهدیدات ادعایی از سوی کردها را کنترل کند.
ارتش سوریه مواضع خود در اطراف ادلب را تقویت کرده است و همزمان گروههای تروریستی هم با یکدیگر درگیر هستند و این مسئله میتواند به نفع دولت سوریه باشد تا از تشدید تنشها بین تروریستها نهایت استفاده را برده و برای درهم شکستن آنها عملیات نهایی را اجرا کند. این درحالی است که ترکیه قصد دارد همچنان از برگ تکفیریها برای تحت فشار قرار دادن دمشق استفاده کند تا در میز مذاکرات سیاسی بتواند امتیازاتی را از دولت سوریه بگیرد و به نوعی در ظاهر میخواهد خود را متمایل به دمشق نشان دهد تا از عملیات نیروهای سوری به سمت ادلب جلوگیری کند.
حمایت منطقهای و بینالمللی دیگر در کار نیست
ترکیه که در 11 سال گذشته تقابل با دولت سوریه را به اوج رسانده است، در این مدت از پشتیبانی کشورهای عربی و غربی برخوردار بود و با حمایتهای گسترده عربی-غربی برنامههای مخرب خود را در خاک سوریه به پیش میبرد. اردوغان تلاش میکرد با حمایت از گروههای تروریستی بتواند نظر مساعد اعراب را جلب کند ولی در حال حاضر خود کشورهای عربی به سمت عادی سازی روابط با دمشق پیش رفتهاند و سعی دارند روابط خود را مجددا احیا کنند و غربیها هم چند سالی است که مواضع قبلی خود را تغییر داده و از سرنگونی نظام سوریه سخنی نمیگویند زیرا متوجه شدند که نمیتوانند بشار اسد را از سر راه بردارند و دولت مطیع خود را روی کار بیاورند.
از طرفی، برخی اعراب که در بحران سوریه، دشمن درجه یک دمشق بودند برای عادی سازی روابط آنکارا و دمشق پیشقدم شدهاند. بنابراین، روند تحولات نشان میدهد ترکیه مثل گذشته نمیتواند از طریق دشمنی با دمشق و حمایت از گروههای تروریستی از اعراب امتیاز بگیرد. اردوغان هم که تاکنون برقراری احتمالی روابط با سوریه را به دلیل ملاحظات منطقهای و در روابط با اعراب حیثیتی میدانست اما اکنون که اتحادیه عرب هم به دنبال بازگرداندن سوریه به این اتحادیه است، دیگر لزومی به تداوم تنشها نمیبیند.
لذا ترکیه اکنون متحدان منطقهای و بینالمللی خود را برای یکهتازی در سوریه را در کنار خود ندارد و در صورتی که به تنش آفرینیهای خود ادامه دهد، روابط آنکارا با روسیه و ایران نیز متشنج خواهد شد که ماه گذشته در نشست سه جانبه تهران توافق کردند تا به کاهش تنشها در سوریه کمک کنند.
ترکیه هم که نتوانسته به اهداف خود در سوریه دست پیدا کند، اکنون چارهای جز برقراری روابط با سوریه ندارد. زیرا در زمانی که بسیاری از کشورها با حمایت از گروههای تروریستی نتوانستند دولت سوریه را سرنگون کنند، اکنون که بسیاری از دشمنان سوریه از مواضع خود عقب نشینی کرده و تروریستها نیز تا حدی ریشهکن شدهاند، لذا ادامه جنگ افروزی، نه تنها دستاوردی برای آنکارا نخواهد داشت بلکه به دلیل اینکه ارتش سوریه اکنون قدرتمندتر از قبل شده است، تنها هزینههای ترکیه را بالا میبرد و شاید در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2023، به ضرر اردوغان تمام شود. زیرا شکست در خاک سوریه، میتواند فرصت مناسبی برای رقبای اردوغان باشد تا پس از دو دهه او را از اریکه قدرت به زیر بکشند و این برخلاف خواست اردوغان است که به هر نحوی شده میخواهد در قدرت بماند.