پیام نمادین پوتین به ناتو این است که مسکو در مسیر تقابل با نفوذ و گسترش قدرت ناتو در نواحی همجوار خود از هیچگونه تقابلی نه تنها واهمه نداشته، بلکه حتی آماده ورود به مرحله نبرد هستهای میباشد
الوقت – ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در تصمیمی مهم و جنجالی، در 27 فوریه 2022 (8 اسفند 1400) در واکنش به بیانیه اخیر سازمان ناتو مبنی بر امکان نشان دادن واکنش سخت علیه مسکو در جریان انجام عملیات ویژه در اوکراین، ، «نیروی بازدارنده هستهای» کشورش را به حالت آمادهباش کامل در آورد. این تصمیم پوتین در شرایطی بود که او در 24 فوریه/ 5 اسفند فرمان آغاز عملیات ویژه ارتش روسیه در اوکراین را صادر کرده بود. حال این پرسش قابل طرح است که چرا پوتین با گذشت چهار روز از آغاز عملیات ویژه در اوکراین چنین تصمیم مهمی را اتخاذ کرده و این تصمیم چه معانی ضمنی و تاثیراتی را بر مناسبات میان غرب و مسکو در جریان بحران اوکراین میتواند به همراه داشته باشد؟ از طرف دیگر در واکنشی متقابل فرانسه نیز توان هستهای خود را به حالت آماده باش درآورده است تا خطر ورود به یک درگیری هستهای بیشتر شود و این سوال پیش آید که ایا جهان در آستانه شروع یک درگیری اتمی قرار دارد؟
معنا و ابعاد دستور پوتین برای آماده باش نیروهای بازدارنده هستهای
پوتین در فرمان جدید خود از وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح روسیه خواسته همه واحدهای وابسته به نیروهای بازدارنده هستهای را در حالت رزمی قرار بدهند. در ابتدای امر توجه به این مساله ضروری است که حالت رزمی نیروهای بازدارنده هستهای روسیه وجه تدافعی داشته و در راستای آمادگی برای تهاجمات دشمن است. در همین زمینه، بنابر اعلام وزارت دفاع روسیه، نیروی بازدارنده هستهای شامل واحدهای نظامی است که مانع هر گونه حمله از جمله تهاجم اتمی به خاک روسیه میشوند. این واحدها مجهز به موشک، بمبافکنهای راهبردی، زیردریایی و کشتیهای نظامی است و سپر دفاع موشکی، سامانههای دفاع هوایی و سیستم مقابله با ماهوارهها را نیز شامل میشود.
تاکید پوتین بر ابا نداشتن از ورود به تقابل با ناتو (غرب)
در تحلیل معنای ضمنی و دلیل پوتین در صدور فرمان آمادهباش برای «نیروی بازدارنده هستهای» کشوراش بیش از نمودهای عینی و میدانی موضوع، توجه به پیام نمادین آن قابل توجه است. پوتین در هنگام صدور فرمان خود، خطاب به ملت روسیه میگوید، «کشورهای غربی فقط به اقدامات خصمانه اقتصادی (انجام تحریم) علیه ما اکتفا نکردند بلکه همزمان مقامات عالی کشورهای بزرگ ناتو به خود اجازه دادند و علیه روسیه اظهارات خصمانهای بیان کردند.» این اظهارت رئیس کرملین به وضوح بدین معنا است که هر گونه رویه تهاجمی ناتو در برابر عملیات ویژه اوکراین به صورت دقیق رصد میشود و آنها در بالاترین سطح ممکن که میتواند همان حمله اتمی باشد، در بالاترین سطح از آمادگی قرار دارند.
در همین چارچوب پیام نمادین پوتین به ناتو این است که مسکو در مسیر تقابل با نفوذ و گسترش قدرت ناتو در نواحی همجوار خود از هیچگونه تقابلی نه تنها واهمه نداشته، بلکه حتی آماده ورود به مرحله نبرد هستهای میباشد. این وضعیت در شرایطی است که طی تمامی سالهای بعد از 1991 به ویژه از سال 1997 تا کنون، ناتو 15 کشور از جمهوریهای استقلالیافته از اتحاد جماهیر شوری را به عضویت خود پذیرفته و به تدریج به مرزهای نزدیک روسیه رسیده است اما پوتین در لحظه کنونی بدون هیچ تردیدی این پیام نمادین را مخابره کرده که دیگر او در برابر نفوذ سازمان آتلانتیک شمالی کوتاه نخواهد آمد.
یادآوری مجدد خط قرمز بودن اوکراین
بعد دیگر مهم صدور فرمان ولادیمیر پوتین برای آمادهباش «نیروی بازدارنده هستهای» کشوراش در میان بحران اوکراین، در قالب یادآوردی مجدد خط قرمز بودن اوکراین برای مسکو قابل خوانش میباشد. مسکو در ماههای قبل از آغاز عملیات ویژه اخیر در مرزهای غربی خود بارها اعلام کرده بود که اوکراین برای کرملین اهمیتی فراتر از عمق راهبردی داشته و خط قرمزِ بدون چون و چرای این کرملین میباشد.
حتی مسکو بارها تاکید کرده بود که طیف ملیگرا و غربگرای حاکم در کییف که بر کشور اوکراین سیطره دارند، به طور آشکار توافقات منیسک را نادیده گرفته و کنشهایی تحریکآمیز را نسبت به جمهوریهای «لوهانسک» و «دونتسک» انجام میدهند اما تحرکات و برنامه ویژه زلنسکی برای جنگافروزی در نهایت زمینه ورود پوتین به خط قرمز خود را ایجاد کرد. اکنون پوتین با فرمان جدید خود این مساله را یادآوری کرده که به هیچ عنوان در مساله ورود به خط قرمز مسکو یعنی اوکراین، هیچگونه تردیدی نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت.
محدود شدن رویه تهاجمی غرب در حوزه جهان شرق
در ارتباط با تبعات و تاثیرات فرمان جدید ولادیمیر پوتین در صدور فرمان آمادهباش به «نیروی بازدارنده هستهای» روسیه، محدود شدن رویه تهاجمی غرب در حوزه جهان شرق میتواند مورد توجه قرار بگیرد. بعد از فروپاشی بلوک شرق در 1991 جهان غرب با صراحت پیروزی لیبرال دموکراسی را اعلام کردند؛ حتی فرانسیس فوکویاما اندیشمند ژاپنی – آمریکایی، پا را فراتر گذاشت و نظریه پایان تاریخ به نفع لیبرال دموکراسی را اعلام کرد. بعد از این رخداد تاریخی، کشورهای غربی به صورت نرم و تدریجی، گسترش نفوذ در حوزه شرقی جهان را آغاز کردند.
بعد از پایان جنگ سرد غربیها با خالی دیدن میدان از رقیب جدی، بتدریج بازیگران مختلف را در سطح جهانی زیر سیطره و کنترل خود در آوردند. اما اکنون بحران اوکراین و قاطعیت روسیه تحت ریاست پوتین از یک سو، به غربیها این مساله را تفهیم کرد که نظام تکقطبی تحت سیطره غرب در عصر جدید فاقد کارایی است. از سوی دیگر، در آینده نزدیک به نظر میرسد رد حوزه آسیای شرقی و در منازعه غرب با چین نیز سناریوی کنونی تکرار خواهد شد و غربیها با این واقعیت روبرو خواهند شد که دیگر قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای جهان شرق حاضر به سکوت و انفعال رد بربر گسترش نفوذ شرق نخواهند بود.