سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
پرونده

برگزاری همایش تخصصی ژئوپلیتیک مقاومت و جمهوری اسلامی ایران

سه شنبه 14 دی 1400
برگزاری همایش تخصصی ژئوپلیتیک مقاومت و جمهوری اسلامی ایران
همایش تخصصی «جبهه مقاومت و همسایگان جمهوری اسلامی» به میزبانی پژوهشگاه علوم ومعارف دفاع مقدس روز سه شنبه  ۱۴ دی ماه در دانشگاه دفاع برگزار شد. نشستی که در آن موضوع ژئوپلیتیک مقاومت و ظرفیت ها و کارکردهای آن نقطه کانونی مباحث بود.

به گزارش الوقت، همایش تخصصی جبهه مقاومت و همسایگان جمهوری اسلامی به میزبانی پژوهشگاه علوم ومعارف  دفاع مقدس در  14 دی ماه در دانشگاه دفاع برگزار شد.

در ابتدای این نشست، دکترسعدالله زارعی، رئیس پژوهشکده جبهه مقاومت ضمن خیرمقدم، برگزاری این نشست را به‌عنوان مقدمه‌ای برای اولین همایش ملی ایران و همسایگان عنوان کرد.

دکتر زارعی در سخنان خود به تاریخچه ای از تحولات بین المللی پرداخت و گفت: ایده نظام سلطه از 1820 با محوریت کشورهای اروپایی‌ها شامل روسیه، فرانسه و پروس وجود داشته که این وضعیت تا اواسط قرن بیستم ادامه یافته است. و پس از آن نظام دو قطبی در ادامه نظام سلطه غربی روی کار آمد و جبهه‌بندی ژئوپلتیکی ایجاد شد و روسیه از مجموع کشورهای تشکیل‌دهنده به یک قطب مخالف بنام شوروی تبدیل شد. در این دوران یک رقابت و تنش سنگین میان کشورهای اروپایی و شوروی شکل گرفت و این رقابت ادامه پیدا کرد. پس از شوروی، نظام بین‌الملل گاهی شکل تک قطبی با محوریت آمریکا به خود گرفت، اما این شکل تک قطبی چندان نتوانست دوام بیاورد و همواره شاهد تنش میان آمریکا و اروپایی‌ها بوده‌ایم و لذا در حال  حاضر  ما شاهد جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران در مقابل جبهه غرب هستیم.

در ادبیات مقاومت باید توجه داشت که از مفاهیم نظام سلطه مانند نفوذ و... استفاده نکنیم. محور مقاومت بر مبنای محبت و معنویت شکل گرفته و به همین دلیل محور مقاومت یک جبهه لطیف و برادرانه است که توانسته توسعه یابد. در حال حاضر هم ادبیات مقاومت و هم جبهه مقاومت در مفهوم جغرافیایی خود گسترش یافته است. در حال حاضر باید منتظر موج جدیدی از بیداری اسلامی باشیم که نشانه آن را تحولات در شمال آفریقا از جمله در الجزایر و تونس، مغرب و سودان می‌توان دید و سال های آینده تحولات بیشتری را می‌توان انتظار داشت.

مقاومت با استقلال و هویت معنا می یابد

در این نشست همچنین «دکتر محمدرحیم عیوضی»، کارشناس مسائل منطقه و عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شاهد از جمله سخنرانان این نشست بود.

دکتر عیوضی در سخنان خود به چیستی هویت منطقه‌ای پرداخت و تأکید کرد که ایجاد ارتباط معنادار میان محور مقاومت و هویت منطقه‌ای بسیار مهم است. مقاومت در خود یک واژه معنایی عمیق  و جدی است که تولید ارزش می کند و ما مقاومت را با ارزش ها و با ظرفیت‌های درونی می ‌شناسیم.

کالبد شکافی مفهوم مقاومت از دیگر مباحث دکتر عیوضی بود و وی در این ارتباط گفت: مفهوم مقاومت دارای معنای بسیار مهمی است، «م» به معنای مودت، «ق» قدرت، «الف» امنیت، «و» وحدت، «م» محبت و «ت» تربیت است.اگر بتوان واژگان را در این نظام معنایی ایجاد کرد، این هویت معنا دار خواهد بود. لذا بر پایه معنای مفهوم مقاومت می بایست توجه شود. مفهوم دیگر این که ما در یک محیط ژئوپلیتیکی زندگی می کنیم و این محیط ژئوپلیتیک به دو بال تقسیم می شود؛ یکی، ژئوپلیتیک سلطه و دیگری، ژئوپلیتیک مقاومت. براساس این تقسیم بندی ما شاهد دو نوع ائتلاف هستیم: ائتلاف سازش و ائتلاف مقاومت.

دکتر عیوضی در ادامه گفت: نگاه مقاومت با سایر مفاهیم نیز ارتباط دارد و این موضوع بسیار اساسی و راهبردی است و نگاه به مقاومت از طریق ارتباط با سایر مفاهیم کلیدی و برخی مفاهیم دیگر معنا می یابد. یکی از این مفاهیم کلیدی، استقلال است؛ یعنی ارتباط مقاومت با استقلال بسیار حیاتی است. مقاومت و استقلال در کنار هم مسیر را مشخص می کنند. لذا یک نگاه به مقاومت و مفهوم درونی آن مهم است و دیگری ارتباط این مفهوم با سایر مفاهیم کلیدی و اساسی مانند استقلال.

استاد دانشگاه شاهد در ادامه گفت: نکته دوم این که خود مفهوم هویت پایه گذار ارزش‌ها و هنجارها و پایه‌گذار نوع نگاه به منطقه است. مفهوم هویت در واقع هویتی در خود است؛ یعنی ابتدا بایستی هویت را بفهمیم و ارتباط برقرار کنیم و سپس ارتباط هویت با دیگر مفاهیم را تبیین کنیم. امروز رابطه میان هویت و استقلال رمز ماندگاری در عرصه های رقابت است. یکی از بزرگترین دلایل آسیب‌پذیری عدم تناسب بین استقلال و هویت یک حرکت است. هویت یک پیش‌ران است و استقلال، عدم قطعیت جدی است، پس برای تبیین مقاومت به یک هویت منطقه‌ای مقتدر می‌بایست نسبت هویت و سایر مفاهمی را تعریف کرد. همراهی هویت و استقلال یکی از مسائل ثابت شده است. این که کشورهای منطقه از جمله عربستان نتوانستند بین هویت و استقلال ارتباط برقرار کنند چون استقلال را در سایه بی هویتی معنا می کنند. در مقابل انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان یک انقلاب هویتی و پویا توانست بین هویت و هویت دینی و ارزشی خود با استقلال ارتباط منطقی ایجاد کند و این رمز موفقیت جمهوری اسلامی ایران است که توانست استقلال را در سایه هویت مردمی و ارزشی خود سامان دهد و باعث شد تا انقلاب روی پای خود با ایستد.

برخلاف جمهوری اسلامی ایران، حکومت پهلوی استقلال خود را در هویت غربی تعریف می کرد و کشورهای  منطقه نیز استقلال خود را در پای هویت غربی تعریف می‌کنند. ارتباط هویت و استقلال بسیار مهم است و هویت پیش‌ران بزرگی است؛ یعنی نگاه به هویت به مثابه یک مفهوم کلیدی است. در مباحث هویت منطقه‌ای در واقع به‌دنبال برجسته‌سازی ارزش‌ها و هنجارهای کلیدی هستیم و این گام دوم ماست. گام دوم این که چه هویتی مهم است و ارتباط میان آن‌ها ضامن قدرت منطقه ای یک کشور است و امروز این موضوع را در ادبیات انقلاب اسلامی می‌بینیم. ما در مسیر مقاومت و در موج دوم بیداری اسلامی و جبهه مقاومت، ادبیات جدید و بازیگران کلیدی و محیط جغرافیایی متفاوتی را پیش روی خود می‌بینیم و فضا فضایی است که پر از فرصت‌ها و تهدیدهاست. عرصه عملیاتی، عرصه دو ائتلاف مختلف است. ائتلاف مقاومت و تلاش برای ژئوپلیتیکی منطقه‌ای مقاومت و دوم ائتلاف سازش که شامل سردرگمی و ناپایداری در برخی تحولات منطقه‌ای از جمله «معامله قرن» را شاهد هستیم.

در عرصه مقاومت هویت ساز، جبهه مقاومت راه متفاوتی را دنبال می کند و وقتی بی‌طرفانه تحولات را موشکافی می‌کنیم این را شاهد هستیم که اتفاقاتی که در منطقه و دنیا رخ می‌دهد، بسیار تعیین کننده است. امروز گام های ما بسیار بزرگتر از جبهه مقاومت منطقه‌ای است و این شرایط جهانی هم فرصت و هم تهدید است. امروز مقاومت در حال جهانی شدن است و مانند رودخانه‌ای است که جاری شده است، چون از یک طرف مطالبات و بازیگران بسیار زیاد شده‌اند و باید پاسخ‌گوی این نیازها  باشیم و از سوی دیگر می بایست انسجام معنایی را برای ملت‌ها و فرهنگ های بیشتری آماده کنیم. لذا نگاه ما نگاه هویتی است در سایه محور مقاومت شکل می گیرد.

بحث مهم دیگر عرصه نفوذ و جذب است و سه عرصه را باید مورد تو جه قرار دهیم. محور مقاومت و عرصه نفوذ، تأثیر و جذب باید مورد توجه قرار گیرد. هرکدام در جای خود مهم است. اول، باید نفوذ داشته باشیم و بعد تأثیر و جذب. جایگاه محور مقاومت در این چارچوب تعریف می‌شود و این که بدانیم چه جاهایی محل نفوذ است و چه جاهایی برای جذب مورد توجه است. دو نکته مهم این است که یک دوگانگی هویتی وجود دارد که یک هویت مقاومت و هویت ضدسلطه و ضدستکباری وجود دارد و در مقابل یک هویت سازش و هویت وابستگی است که مربوط به محیط ناپایدار می‌باشد و نکته این است که در  فضای محور مقاومت، هدف شکل بخشیدن و قیام برای سامان دادن به هویت پایدار و ماندگار  باید باشد و لازم است درتحلیل ها به این نکته توجه کنیم.

نکته دوم این که در  درون کشوهای محور مقاومت باید ردپای هویت‌ها مورد توجه قرار گیرد. یعنی بایستی میان هویت داخلی و منطقه ای ارتباط برقرار کرد و این ارتباط بخشیدن یکی از مصادیق مهم در هویت بخشی منطقه ای است. بایستی توجه داشته باشیم که کشورهای محور مقاومت از هویت قوی برخوردار باشند تا با تکیه بر هویت داخلی قوی هویت منطقه‌ای شکل بگیرد. امروز جمهوری اسلامی ایران در مواجه با چالش‌ها و بحران ها قطعاً می‌بایست بر هویت درونی کشورها تکیه داشته باشد و برای کشورهای محور مقاومت ارتباط میان هویت داخلی و منطقه‌ای یکی از مسائل مهم و چالش‌های اساسی است.

لذا مفهوم مقاومت در خود، مفهوم مقاومت در رابطه با مفاهیم دیگر و مفهوم مقاومت از درون و سرانجام ارتباط میان مفهوم مقاومت و هویت  چند اصل اساسی است که می بایست بدان ها توجه کرد. باید فرصت‌ها و تهدیدها را شناسایی کنیم و چالش‌ها را با نگاهی معرفت شناسانه برطرف کنیم. تهدید بی‌هویتی بسیار مهم است، به‌ویژه در داخل کشورهای محور مقاومت و در موج دوم بیداری اسلامی فضای هویتی بسیار پیچیده شده و در حال حاضر محور مقاومت در محیط پیچیده بازی می کند.

تمدن نوین اسلامی در ادامه محور مقاومت است

دکتر حسین آجرلو، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر مسائل منطقه از دیگر سخنرانان همایش بود. دکتر آجرلو در سخنرانی خود با عنوان «محور مقاومت: ائتلاف برای تقابل با ناامنی غرب آسیا» عنوان داشت: اساس هر چیزی شناخت است و شناخت نیازمند تبین دقیق از وضع موجود است.غرب آسیا با یکسری چالش‌ها روبه‌رو است که امنیت در آن یک کالای کمیاب است و همه بازیگران یک درک متفاوتی از این ناامنی دارند. این چالش ‌ها زمینه
‌ساز از بین رفتن امنیت شده است. این چالش‌ها شامل: توسعه طلبی بازیگران داخلی و خارجی، بازتعریف و انحراف مفاهیم منطقه ای و بازتولید شکاف‌های قومی و تجزیه طلبی و تولید بنیادگرایی  و تولید بازیگر ضعیف در منطقه است.

این چالش‌ها از بیرون به منطقه وارد شده و در نتیجه نظمی برون زا است که از دل منطقه شکل نگرفته است. حال سؤال اینجاست که این تنش‌زایی از سوی بازیگران خارج از منطقه چرا تولید می شود؟ چون بازیگر خارج از منطقه از این تنش‌ها سود می برد و می تواند رقبای خود را از منطقه بیرون کند و می‌تواند منابع منطقه را در اختیار بگیرد. در این شرایط بازیگران دو دسته هستند: یکسری بازیگران با تکیه بر همین امنیت ناپایدار میخواهند این امنیت را حفظ کنند و بازیگران دیگر این امنیت موقت را همواره در یک محیط تنش زا دنبال می کنند. بازیگران که این چالش را ایجاد کرده، اول باید درکی  از این تهدید داشته باشند. در مقابل جمهوری اسلامی درک واقع بینانه از این نظم امنیتی برون زا دارد. اقدام به موازنه‌سازی بسیار مهم است و این موضوع نیازمند مباحثی است که اول باید گفتمان اصیل و چشم‌اندازی داشته باشد و آن نظم هم مورد اشاره مقام معظم رهبری قرار گرفته و ایشان روی تمدن نوین  اسلامی تأکید دارند. این ائتلاف باید چندجانبه باشد و یک بازیگر به تنهایی تعیین کننده نباشد و چند بازیگر وجود داشته باشد. سوم این نظم درون زا و ائتلاف‌ساز باشد. ائتلاف محور مقاومت یا به یک موازنه با بازیگر خارجی می رسد که امنیت ایجاد می‌شود یا محور مقاومت بازیگر نظم‌ساز می‌شود که در هر  دو حالت محور مقاومت بازیگر نظم ساز منطقه است که نظم پایدار ایجاد خواهد کرد.

 فرصت‌های محور مقاومت برای ایران

دکتر برهانی از جمله دیگر سخنرانان این نشست بود. دکتر برهانی در سخنان خود گفت: محور اصلی تغییر وزن ژئوپلیتیکی است که در اکثر کشورها و قدرت‌های جهان اتفاق می‌افتد و خیلی از کشورها در طول تاریخ ابرقدرت بوده‌اند که امروز نیستند و برخی امروز قدرت‌های جهانی هستند که تأثیرات جهانی دارند و قبلاً در این جایگاه نبوده‌اند. در غرب آسیا نیز همین وضعیت اتفاق افتاده است و قدرت جهانی به منطقه غرب آسیا ورود کرده اند. بعد از 11 سپتامبر که قدرت های جهانی به منطقه ورود کردند، برخی ادعا دارند که ورودشان هدفمند و هدفشان محدود کردن قدرت ژئوپلیتیک ایران بود. بعد از ورود آمریکا به منطقه ائتلافی ایجاد شد بنام محور مقاومت و کشورهای شیعی منطقه که رویکرد اسلام جهانی داشتند متحد و محوری شدند بنام محور مقاومت و این محور باعث شد تا وزن ژئوپلیتیکی ایران در منطقه در ابعاد مختلف تغییر کند.

نگاهی به تحولات پاکستان از منظر محقق پاکستانی

در ادامه این نشست «دکتر راشد نقوی»، کارشناس مسائل پاکستان و استاد دانشگاه تهران به بیان تاریخچه‌ای از جریان‌های سیاسی و ضداستکباری و قومیتی در پاکستان از زمان استعمار انگلیس و سپس دوران استقلال این کشور پرداخت و ایجاد اختلافات و جنگ‌های قومی و قبیله‌ای در پاکستان را نتیجه سیاست‌های استعماری عنوان کرد و افزود که در پاکستان نیروهای مقاومت برجسته‌ای وجود دارند که می‌توانند باعث تقویت محور مقاومت در منطقه شوند، هرچند نیروهای استکباری تلاش زیادی دارند که فعالیت‌ها در پاکستان به سمت بنیادگرایی بیشتر سوق پیدا کند.

پیوستگی زمینی محور مقاومت

«ائتلاف سازی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و درک جدید از محور مقاومت» موضوع سخنرانی دکتر کیانوش کیاکجوری ، استاد دانشگاه بود که در این نشست ارائه شد.

دکتر کیاکجوری در این ارتباط گفت: ائتلاف‌سازی یک بخش مهم در سیاست خارجی است و براساس این الگو کشورها برای ائتلاف‌سازی گام برمی‌دارند و تا قبل از شکل‌گیری محور مقاومت، محوریت ائتلاف در منطقه با آمریکا و اعراب بود و با شکل گیری محورمقاومت، ایران  توانست بازی را با سطح بازیگران دولتی و غیردولتی گسترش دهد و محوریت را در منطقه به‌دست گیرد.

پژوهشگر مسائل بین‌الملل سخنان خود را با توجه به چارچوب نظری والت، استاد آمریکایی علوم سیاسی ارائه داد و در این ارتباط گفت: موضوع چارچوب نظری مورد نظر براساس موازانه تهدید است که براساس نظریه والت شکل گرفته است و درک تهدید و محاسبه قدرت رقیب بسیار مهم است.

در چارچوب قدرت کل، ایران توانسته دست برتر را در منطقه داشته باشد. والت تأکید دارد که ایران با همکاری سوریه مانع تلاش های آمریکا در منطقه شد و به صراحت گفت: در 20 سال اخیر قدرت ایران افزایش پیدا کرده است.

در چارچوب  قدرت کل، تغییر ساختار در عراق مورد توجه والت است که ایران توانست قدرت را بدست آورد و در چارچوب این نظریه ایران در یمن تهدید علیه منافع نامشروع عربستان شد و قدرت بالقوه را تا مدیترانه بدست گرفت. دولت ها برای اعمال قدرت فاصله جغرافیایی شان هرچه کمتر باشد، بهتر است می شود و حمایت ایران از عراق و سوریه مهم‌ترین عوامل پیشبرد سیاست ایران در منطقه است. یمن با موقعیت خود و جمعیت شیعیان خود باعث تقویت قدرت ایران شد. موقیعت لبنان باعث شد تا ایران در بحث اعراب و فلسطین و رژیم صهیونیستی دست برتر داشته باشد و لذا نقش لبنان برای ایران حیاتی است. ایران توانسته با اتصال زمینی با سوریه و لبنان و گروه های هوادار این مجاورت را تبدیل به یک فرصت ارزشمند کند.

همچنین ایران در نوارغزه توانست با کمک حماس به اهداف محور مقاومت دست یابد. عراق مهم‌ترین حلقه قدرت ایران در منطقه است. ایران در قالب حمایت از حشد الشعبی توانست قدرت خود را افزایش دهد و در یمن هم توانست با حمایت از شیعیان قدرت دیگری به آن ها  ببخشد.

در جمع‌بندی این که براساس چهار منبع تهدید والت، ایران به ائتلاف سازی در سیاست خارجی اقدام کرده که مهم‌ترین هدف دور کردن تهدید است و مهم‌ترین جلوه آن محور مقاومت بود که علاوه بر حماس و حزب الله، انصارالله در یمن مهم‌ترین ابزار قدرت ایران در منطقه است و ایران می تواند از این ها در منطقه برای تقویت محور مقاومت استفاده کند. موقعیت شیعیان در کنار هم از خلیج فارس تا مدیترانه عامل قدرت خواهد شد و این پیوستگی زمینی بسیار تعیین کننده است.

دستاوردهای مقاومت مردم پایه

«دکتر شعیب بهمن»، از دیگر سخنرانان همایش بود که سخنان خود را با موضوع «محور مقاومت و امنیت مردم‌پایه در منطقه» ارائه داد.

دکتر بهمن در ابتدای سخنان خود گفت: ارتباط امنیت و مقاومت بسیار مهم است و لذا باید به پرسش‌هایی پاسخ دهیم: آیا مقاومت امنیت‌ساز است یا ضد امنیت؟ آیا مقاومت موجب گسترش امنیت می‌شود یا ناامنی را تقویت می کند؟ اگر مقاومت موجب امنیت می شود، این کار چگونه انجام می شود؟

در پاسخ به این پرسش‌ها دکتر بهمن گفت: امنیت پژوهی در حوزه روابط بین الملل قرار دارد و در ادبیات روابط بین الملل «امنیت پژوهی»، پدیده ای غربی است که دارای ادبیات غربی است و این مسئله باعث می شود که بنیادهای امنیت پژوهی یک زمینه غربی داشته باشند.

نکته دوم این که عمده رویکردهای امنیت پژوهی، دولت محور هستند و دولت محوری مبنای اصلی این مباحث است.

نکته سوم این که امنیت پژوهی معطوف به تهدیدات خارجی است و آسیب پذیری و مسائل داخلی مورد توجه قرار نگرفته است.

چهارم این که مهم‌ترین تهدید در امنیت پژوهی به تهدید نظامی مرتبط است و عامل امنیت ساز قدرت نظامی است. 

تردیدی نیست که این نگاه غربی ها قادر به فهم همه مسائل جهانی نیست و ایرادهای فلسفی زیادی به آن ها وارد است و عصر حاضر عصر بازیگران دولتی و غیردولتی فروملی، و فراملی است. لذا در بعد بازیگران تغییرات جدی ایجاد شده و آسیب پذیری های داخلی در دهه های اخیر بسیار برجسته شده است که رفع آن ها می تواند به ایجاد امنیت کمک کند و توانمندی ها داخلی  می تواند تهدیدات را از میان بردارند. لذا تهدیدات فقط ماهیت خارجی ندارد که با توان نظامی بتوانیم آن ها را از میان برداریم که اگر این گونه بود، آمریکا می توانست در افغانستان پیروز شود، اما گونه نشد لذا ما نیازمند روش های نوین هستیم.

ما در حوزه مقاومت در عصر حاضر نمی توانیم نگاه غربی به امنیت داشته باشیم و باید به یک پدیده جدید در پیوند با مقاومت توجه کنیم. مقاومت پدیده جدیدی نیست و پدیده ای تاریخی است که از ابتدای خلقت بشر تا به امروز مقاومت وجود داشته است.

مقاومت پدیده جهانشمول است و محدود به یک جغرافیای خاص نیست. با کاوش در تاریخ متوجه می شویم که مقاومت در همه جا و در همه طول تاریخ بوده است. نکته دیگر این که مقاومت پدیده ضد قدرت نیست و مقاومت یک رویکرد رهایی بخش دارد و رهایی از هر نوع ظلم و ستم. در طول تاریخ انواع مقاومت را داشتیم از استقامت در برابر طبیعت تا در حوزه دینی مبارزه حق در برابر باطل را داریم. عاشورا نماد مقاومت حق علیه باطل است تا شکل گیری دولت ملت های جدید و مقابله با حاکمان داخلی مطرح می شود. تلاش برای مقابله با متجاوزان خارجی و جنگ  های آزادی بخش علیه اشغالگران شکل می گیرد و در تاریخ همه کشورها این نوع مقاومت ها وجود داشته و در عصر جدید مبارزات علیه قدرت های استعماری را می بینیم و در دو دهه اخیر ما نوع جدیدی از مقاومت را تجربه کردیم: تقابل با تروریسم و مقابله با تهاجم فرهنگی که به این معناست که یک قدرت می خواهد فرهنگ خود را بر دیگران تحمیل کند و پایداری در برابر این وضعیت یک مقاومت است.

مهم‌ترین مصادیق مقاومت در اقصا نقاط جهان می‌توان مشاهده کرد که این مصادیق بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شکل و شمایل جدیدی گرفت و دیدگاه ایران درباره رهایی از ظلم و ستم داخلی و اشغال خارجی باعث شکل گیری مقاومت در کشورهای منطقه  از جمله یمن، افغانستان و... شد.

در طول تاریخ مفاهیم ظالم و مظلوم، استعمارگر و استعمار شده و... داشتیم و این مفاهمی در بطن خود دو جبهه و گرایش را بوجود اوردند که در عصر حاضر مفهوم مقاومت بیشتر بر مبارزات ضداشغالگری و استقلال خواهی متمرکز است و با توجه به تاثیر انقلاب اسلامی مفهوم مقاومت به ضدسلطه برجسته شده است.

اما پدید آمدن مقاومت باعث ایجاد چه شده است؟ در جهان بینی مقاومت سه جبهه وجود دارد: جبهه مقاومت سلطه ستیز، جبهه سلطه گر و استکبار ، جبهه سلطه پذیر و سازشگر... این سه جبهه سه رابطه باهم دارند: رابطه سطله ستیز و مقاومتگر در برابر سلطه گر، جبهه سازشگر و سلطه گر، جبهه سلطه ستیز در برابر سلطه پذیر

جبهه سلطه گر و جبهه سازش تمام تلاش خود را برای از بین بردن مقاومت و ایجاد ناامنی در حوزه های مقاومت بکار می بندند.

علل ناامنی در غرب آسیا که مقاومت می بایست در برابر آن ها قرائت امنیتی خود را ایجاد کند: اهمیت منطقه در سطح نظام بین الملل، رقایت قدرت های بزرگ برای تسلط بر منطقه که ناامنی ایجاد کرده، مرزبندی های مصنوعی، بوجود آمدن رژیم صهیونیستی، تقابل جریان های انقلابی  با نظام های سیاسی محافظه کار، قرائت های مختلف از اسلام، ظهور تروریست درمنطقه

دستاوردهای مقاومت در منطقه شامل این موارد است: در لبنان توانست به اشغالگری رژیم صهیونیستی پایان دهد و ضربه بزند. در فلسطین روحیه خود برای مقابله با اشغالگری را حفظ کرد و توانمندی خود را افزایش دادند. در عراق باعث مقابله با اشغالگری شد و در یمن انقلاب مردم یمن موفق به پیروزی شد و در حوزه رویارویی با قدرت سلطه گر یعنی آمریکا در منطقه توانست به آمریکا ضربه بزند و شکست ناپذیری آمریکا به پایان رسید و مقاومت باعث شد تا اصل انکارناپذیری در تحولات بین المللی مورد توجه قرار گیرد.

از حوزه های نظریه‌های روابط بین‌الملل باید توجه داشت که از مکتب واقع گرایی، سازه انگاری و مکتب کپنهاک، مقاومت توانسته امنیت در منطقه ایجاد کند و مقاومت توانسته گذاری از ناامنی به امنیت ایجاد کند و از دل آشوب ها، امنیت در منطقه ایجاد کند و ویژگی امنیت مردم پایه مقاومت این است: امنیت مورد نظر توسط مردم برای مردم ایجاد  می شود و مواجه با جبهه سلطه و سازش  و ایستادگی در برابر ظلم و بی عدالتی و زمینه سازی برای برقراری عدالت. اگر بخواهیم ماهیت اهداف را ارزیابی کنیم، باید امنیت را مورد توجه قرار دهیم و اهداف این نوع امنیت حفظ کرامت انسانی، زمینه سازی پیشرفت مادی و معنوی و حمایت از جنبش های رهایی بخش و راهبرد عدالت محوری در جهان است.

وسعت مقاومت فراملی و فرامنطقه ای است. مقاومت موفق شده با ایجاد هسته های مقاومت مانند فاطمیون، حسینیون و... در راستای امنیت مردم پایه تلاش کند و دستاوردهای آن مقابله بااشغالگری و تجاوز خارجی و حفظ  کرامت انسانی بوده است.

کشورهای منطقه مدیون شهید سلیمانی هستند

«دکتر سید وحید ظهوری حسینی»، استاد دانشگاه تهران و محقق محترم از افغانستان از دیگر  سخنرانان نشست بود.

دکتر ظهوری در سخنان خود گفت: همکاری با افغانستان بسیار اساسی است. این که در جمهوری اسلامی موضوعات کشورهای اسلامی مهم است، بسیار قابل تأمل است. آمریکا بر علیه ایران تلاش می کند. در دنیا حداقل سه قیام بزرگ  داشتیم که انقلاب اسلامی ایران یکی از مهم‌ترین انقلاب های جهان است. تا زمان انقلاب  اسلامی، ایران هیچ تفاوتی با دیگر کشورها نداشت و انقلاب هویت جدید به ایران داد.

شهادت سردار سلیمانی بخاطر این در جهان بسیار مهم است که در کشور خارجی توسط امریکا شهید شد. سردار سلیمانی خدمات بسیاری را به همه کشورهای منطقه داشت و همه ملت مدیون شهید سلیمانی هستند.

شهید سلیمانی همه طرح های آمریکا در منطقه را خنثی کرد

در پایان این نشست، «امیر پورشاسب»، جانشین پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس منصوب ضمن قدردانی از شرکت کنندگان در این همایش، برگزاری این نشست هم‌زمان با دومین سالگرد شهید سردار سلیمانی را دارای اهمیت دوچندان عنوان کرد و  با اشاره به تحولات منطقه ای گفت: برای حفظ هویت خود نیازمند حضور قدرتمند در منطقه بودیم و براساس تدابیر رهبری، جبهه مقاومت با اهداف مشخص تدوین شد و این جبهه مستقیم از رهبری دستور می گیرد.

امیرپورشاسب در ادامه اظهار داشت: «شهید سلیمانی» را به این دلیل شهید کردند که تمام طرح های آمریکا را در منطقه نقش برآب کرد، آمریکا نقشه‌های بسیاری برای منطقه داشت ولی سردار سلیمانی با حضور خود و همرزمانش اجازه نداد که آمریکا به اهداف خود برسد و به این دلیل سردار شهید شد. اکنون جبهه مقاومت در دریای سرخ و باب المندب فعال است و نیروی دریایی ارتش نیز در اقصا نقاط دریایی جهان فعال است و امنیت را برای کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران فراهم می کند. جبهه مقاومت در موقعیت فعلی متوقف نخواهد شد، چون نظام سلطه در حال فروپاشی است و الان هر زمان که احتمال درگیری آمریکا و ایران است، ناوهای آمریکایی تا 300 مایل از مرزهای ایران دور می شوند، چون از قدرت ایران باخبرند و این شرایط مقدمات را برای حکومت جهانی اسلام با فرماندهی حضرت مهدی فراهم خواهد کرد.

تگ ها :

همایش تخصصی بررسی ژئوپلیتیک مقاومت جمهوری اسلامی ایران

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

برج مسکونی المصری در شهر رفح بعد از بمباران

برج مسکونی المصری در شهر رفح بعد از بمباران