الوقت – لحظه تاریخی حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی عین الاسد آمریکایی در استان انبار عراق که در 8 ژانویه 2020 (18 دی 1398) انجام شد، احتمالا در آینده از ان تحت عنوان نقطه عطف پایان حضور واشنگتن در منطقه غرب آسیا یاد شود. با این وجود، متعاقب سیلی محکم ایران در پاسخ به اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی، یکی از مهمترین موضوعات دروغپردازی و تحریف واقعیات پیرامون عواقب و تلفات سربازان آمریکایی است.
آمریکاییها و رسانههای این کشور نسبت به پیامدها و تلفات نیروهایشان در این حملات به دو گونه انکار و انتشار قطرهچکانی متوسل شدهاند. در ابتدای امر دونالد ترامپ با صراحت تمام عنوان کرد که در حمله موشکی ایران سربازان آمریکایی هیچگونه تلفاتی نداشته و هیچ نظامیای کشته یا زخمی نشده است.
در سطح دوم با گذشت بیش از سه هفته شاهد هستیم که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) به مرور آمار رو به افزایشی از سربازان مصدوم آمریکایی در جریان حمله به عین الاسد را برملا میکند بهگونه ای که در واپسین اظهارات، یک مقام دفاعی آمریکا در مصاحبه با شبکه سی ان ان میگوید، ۶۴ نفر با تشخیص آسیب مغزی به علت حمله موشکی ایران به پایگاههای عراق بستری شدهاند.
به گزارش سی ان ان، این برای چهارمین بار است که مقامات دفاعی و پنتاگون شمار تلفات حمله موشکی ایران را به طور قطره چگانی افزایش میدهند. این مساله اکنون این پرسش را مطرح میکند که آیا آمارهای کنونی نیز میتوانند محل اطمینان و اعتماد باشند یا اینکه باید در آینده انتظار داشت که بخشی دیگر از حقایق حمله موشکی تاریخی ایران به پایگاه نظامی آمریکایی منتشر خواهد شد؟
پیشینه دروغپردازی پنتاگون در تحریف واقعیات
بدون تردید طی چند دهه گذشته آمریکاییها حجمی وسیع از دروغپردازی و تحریف واقعیات را نسبت به وقایع مختلف در کارنامه خود دارند. برای نمونه در حمله موشکی عراق علیه نظامیان آمریکایی در جریان جنگ اول خلیج فارس شاهد دروغپردازی بزرگ وزارت دفاع آمریکا بودیم. در آن زمان واشنگتن کشته شدن 37 نفر از نظامیان خود در حملات موشکی مستقیم عراقیها در منطقه «عنابر النوم» را تکذیب کرده بود، اما گذشت زمان دروغ بودن ادعاهای آمریکایی ها را فاش کرد. در واقع، با خارج شدن اطلاعات از مرحله طبقهبندی شده، مشخص شد که چه دروغ بزرگی به جامعه آمریکا ارائه شده است.
همچنین، در جریان جنگ افغانستان و عراق در هزار جدید (2000) شاهد هستیم که بارها دروغهای بزرگ به خورد جامعه اطلاعاتی آمریکا داده شده است. برای نمونه در افغانستان از یک سو، هر گونه آمار دقیق از کشته شدگان آمریکایی بسیار اندک ارائه میشود و همواره اینگونه وانمود میشود که وضعیت آمریکاییها در بحران افغانستان خوب است و آنها در مسیر پیروزی مداوم قرار دارند. این در شرایطی است که برآینده حضور آمریکا در افغانستان طی سالهای بعد از 2001 تا کنون، فقط و فقط شکست و قدرت گیری طالبان بوده است.
همچنین، نمود دیگر این دروغپردازی را میتوان در جریان اشغال عراق و سالهای بعد از آن ارزیابی کرد. در همین زمینه، بر اساس گزارش سایت آمریکایی ویو زون (viewzone) ه تعداد کشته های نظامی آمریکایی در طول اشغال 9 ساله عراق چندین برابر بیشتر از آمار اعلامی پنتاگون و حتی بسیار فراتر از تلفات آمریکا در جنگ دو ساله علیه ویتنام (1955 – 1975) بوده است. طبق این گزارش کشته های نظامی آمریکا در عراق برخلاف گزارش رسمی پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) که 5 هزار نفر اعلام شده بود، بیش از 73 هزار نفر است. این در حالیست که تعداد رسمی کشته های نظامی آمریکا در جنگ ویتنام 58 هزار و 195 نفر اعلام شده است.
دروغپردازی عین الاسد با هدف عدم مواجهه مستقیم با ایران
بدون تردید سابقع دروغپردازی و تحریف حقایق مسالهای نیست که برای اولین بار توسط نهادهای نظامی و امنیتی آمریکایی اتفاق افتاده باشد بلکه این ار معطوف به سابقه بوده و بعد از خارج شدن اطلاعات نظامی از مرحله فوق سری است که بخشی از واقعیات و نه همه آن، به اطلاع افکار عمومی رسیده است. بر اساس همین قاعده و سوابقی که مورد اشاره قرار گرفت در آینده نه چندان دور میتوان انتظار داشت که آماری واقعی از میزان تلفات جانی سربازان آمریکایی منتشر خواهد شد.
با این اوصاف، اکنون این مساله قابل توجه است که چرا دونالد ترامپ و دیگر مقامهای آمریکایی از همان لحظات ابتدایی تا کنون در پی دروغپردازی و انکار واقعیات اتفاق افتاده هستند. بدون تردید مهمترین واهمه مقامهای آمریکایی در پنهان کردن واقعیات آنچه که در عین الاسد اتفاق افتاد این است که امکان ورود به درگیری با تهران در منطقه محتمل به نظر میرسید؛ آنهم اگر گزارش واقعیای از میزان تلفات نیروهایشان در حمله موشکی ارائه میشد. دونالد ترامپ تهدید کرده بود که در صورت مرگ و زخمی شدن سربازان آمریکایی به ایران واکنش نشان خواهد داد اما او برای حفظ حیثیت و مشروعیت خود، از همان ابتدا تلاش کرد که واقعیات را تحریف کند؛ زیرا او میدانست اولاً تهران همانگونه که وعده داده بود پاسخ های محکمتری در صورت تکرار اقدامات شرارت بار واشنگن خواهد داد و این امر میتوانست شرایط رویاویی نظامی کامل دو طرف را بوجود آورد و ثانیاً ترامپ بر اساس اطلاعات ژنرالهای آمریکایی از این موضوع نیز آگاه بود که هر گونه جنگ با ایران در منطقه غرب آسیا به منزله تحمیل شکست بزرگ بر آمریکا و نابودی رژیم صهیونیستی خواهد بود و این امر قطعاً شانس او را برای تصدی مجدد بر کرسی ریاست جمهوری در انتخابات 2020 را به صفر می رساند.
همچنین نباید از یاد برد که حمله موشکی ایران به عین الاسد و ناتوانی آمریکا در دادن پاسخ به این حمله به منزله تعیین شرایط جدیدی از معادلات بازدارندگی در منطقه از سوی ایران بود. لذا آمریکا با تفره رفتن از اعلام واقعیات عین الاسد در واقع بر آن است تا از زدن مهر تایید بر این قضیه ممانعت کند.