الوقت- جدال لفظی میان جبران باسیل وزیر خارجه و رهبر جریان ملی آزاد لبنان با سعد الحریری نخست وزیر این کشور و رهبر جریان الستقبل در مورد روابط با سوریه به یکی از موضوعات مهم این روزهای لبنان تبدیل شده است. مساله از اینجا کلید خورد که باسیل روز دوشنبه در سالگرد واقعه 13 اکتبر مربوط به ورود نیروهای سوری به کاخ ریاست جمهوری لبنان و برکناری ژنرال میشل عون در1990 گفته بود که به سوریه می روم تا سوری ها به کشورشان بازگردند، همانطور که ارتش این کشور از لبنان به سوریه بازگشت. همچنین وی از بازگشت سوریه به اتحادیه عرب اعلام حمایت کرده بود.
این سخنان مانند بمب در سراسر لبنان به صدا در آمد و جریان هایی مانند حزب سوسیالیست مترفی، قوات لبنانی و حزب المستقبل که مخالف عادی سازی روابط سوریه و لبنان هستند به مخالفت شدید با آن پرداختند. در یکی از مهمترین واکنش ها "سعد الحریری" نخست وزیر لبنان روز دوشنبه در بیانیه ای در واکنش به اظهارات باسیل درباره نیت وی برای سفر به سوریه اعلام کرد: تنها برای یادآوری باید گفت ... خون رفیق حریری (نخست وزیر سابق لبنان) ارتش سوریه را به کشورش بازگرداند. وی با اعلام بی اعتمادی به سوریه گفت " دغدغه اصلی من امروز این است که چگونه بحران اقتصادی را کنترل کنیم." با توجه به این جدال های کلامی اکنون این پرسش مطرح است ریشه اختلاف از کجاست و دولت حریری چگونه میتواند از این چالش به سود منافع مردم لبنان رهایی یابد؟
مقابله با عادی سازی روابط بیروت- دمشق
مهمترین علت مخالفت برخی از جریان های لبنانی با این سفر را باید در موضوع حضور نظامی سوریه در لبنان پس از 1990 جستجو کرد. ورود نظامی سوریه به ناآرامی های لبنان و جنگ داخلی این کشور در سال 1989 اگرچه به انعقاد پیمان همکاری امنیتی میان دو کشور در سال 1991 ، با عنوان پیمان "برادری ، همکاری و هماهنگی" منتهی شد و حضور نظامی سوریه در لبنان جنبه مشروع و قانونی یافت. اما در پی ترور رفیق حریری در سال 2005 شایعه افکنی صهیونیست ها و غربی ها در مورد نقش داشتن سوریه در این ترور موجب شد تا در همین سال اعتراضات عمومی در لبنان با عنوان به نام «انقلاب سدر» شکل بگیرد و در پی این اعتراضات با ورود شورای امنیت به ماجرا با تصویب قطعنامه 1559 ،سوریه مجبور به خروج کامل از لبنان در 30 آوریل 2005 شد.
لبنان از آن زمان تاکنون، علی رغم اثبات نشدن نقش آفرینی سوریه در موضوع ترور حریری، روابط با دمشق را عادی سازی نکرده است لذا اکنون مخالفان تصمیم باسیل را اقدامی خلاف این رویکرد بیروت عنوان میکنند و آن راعاملی در جهت تلاش برای عادی سازی روابط با سوریه میدانند.
منافع ملی لبنان و ضرورت های همکاری بیروت- دمشق
توجه به برهه زمانی اعلام تصمیم وزیر خارجه لبنان نشان میدهد که وی همکاری با دمشق را تنها راه نجات لبنان از وضعیت وخیم اقتصادی موجود یافته است. سخنان باسیل پس از آن صورت گرفت که وی با دست خالی از آمریکا بازگشت بدون اینکه بتواند با مقامات بلندپایه کاخ سفید برای حل معضلات اقتصادی لبنان بویژه در موضوع پناهجویان سوری ملاقات کند. از طرف دیگر این امکان وجود دارد که تحریم های آمریکا علیه اقتصاد لبنان به بهانه مقابله با حزب الله در آینده گسترش یابد. لذا در این شرایط وزیر خارجه لبنان به فراست دریافته است که اراده واشنگتن بر تداوم بحران سوریه و عدم بازگشت آوارگان سوری به سرزمین های خود قرار دارد. حدود یک و نیم میلیون آواره سوری در لبنان ساکن هستند که با توجه به جمعیت 6 میلیونی لبنان رقم بسیار بالایی محسوب می شود.
از سوی دیگر دیدار از سوریه در پرونده ای که به منافع لبنان باز می گردد هرگز به معنای دور شدن از سیاست بی طرفی لبنان در رقابتهای منطقهای نیست چنانکه باسیل در سخنان خود به اتحاد با سوریه یا عادی سازی روابط با دمشق اشاره نکرد. در مقابل اما مخالفتها بیشتر از سوی نگاه متعصبانه احزابی است که با نظام سوریه خصومت دارند و به منافع ملی لبنان توجهی نمی کنند. موضع غیرملی این احزاب وقتی بهتر درک می شود که در برابر این پرسش قرار بگیرند که اگر مقاومت برای نابودی گروههای تروریستی در جبهه شرقی لبنان و در سوریه اقدام نکرده بود امروزه آیا بیروت شبیه رقه و یا موصل نمیشد؟ در مورد منافع اقتصادی نیز این همکاری کاملاً قابل توجیه است چنانکه مشکل آوارگان سوری بدون ایجاد شرایط و هماهنگی های لازم برای بازگشت به کشورشان اساساً قابل حل نیست.
همچنین باید در نظر داشت که فروپاشی اقتصادی لبنان به سود هیچکدام از طرفین موافق و مخالف سفر نیست اما این موضوع هدف مهم بازیگران منطقه ای و بین المللی مخالف محور مقاومت و همسو با منافع رژیم صهیونیستی از جمله عربستان سعودی و آمریکا می باشد که با هدف بحرانآفرینی در اوضاع سیاسی لبنان می پردازند. بنابراین، حریری اگر به رفع چالش های اقتصادی پیش روی دولت خود می اندیشد باید بر اساس بازی برد- برد از موضع وزیر خارجه خود برای تسهیل بازگشت آوارگان سوری به کشورشان حمایت کند و چالش بوجود آمده را به سود منافع داخلی لبنان مدیریت کند.
از بعدی دیگر این واقعیت وجود دارد که اکثر کشورهای عربی که طی سالهای بحران در این کشور در کنار مخالفان دمشق و تروریست ها قرار گرفتند و روابط خود را با نظام سوریه قطع کردند اکنون بسیاری از این کشورها برای عادی سازی روابط با دمشق پیش قدم شده اند. نخست وزیر حریری به خوبی می داند که متحدان وی در منطقه ، به ویژه عربستان سعودی و امارات، در حال بازگشت به سوریه هستند بنابراین چرا باید در این شرایط لبنان منتظر دستور یا چراغ سبز عربستان و آمریکا برای دیدار از سوریه باشد؟ آیا این دیدار امروزه بنابر شرایط اقتصادی یک نیاز لبنانی نیست؟ از این رو می توان گفت توافق حریری با وزیر خارجه در مورد دستورکار سفر به دمشق به نفع همه است.