الوقت- در حالی که قرار بود دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای دیداری دو روزه در اوایل ماه میلادی سپتامبر عازم دانمارک شود اما این سفر به دلیل جدال بر سر جزیره گرینلند به صورت یکباره از سوی ترامپ لغو شد.
ترامپ در بیان دلایل لغو یکباره سفر، پاسخ منفی مقامات سیاسی دانمارکی بویژه نخست وزیر این کشور به پیشنهاد خرید این جزیره از سوی آمریکا را عامل این اقدام دانست. پیشتر مت فردریکسن" نخست وزیر دانمارک در مصاحبهای در جریان سفر به جزیره گرینلند تاکید کرده بود: گرینلند فروشی نیست و ایده فروش این جزیره به ایالات متحده کاملا بی معنا و پوچ و مضحک است. وی با یادآوری این مطلب که گرینلند برای دانمارک نیست بلکه به گرینلندیها تعق دارد (خودمختاری این منطقه)، در پاسخی کنایهآمیز به درخواست عجیب ترامپ گفته بود: «خوشبختانه دوره خرید و فروش کشورها و جمعیتها به پایان رسیده است.»
پس از این پاسخ دولت دانمارک، ترامپ روز چهارشنبه ٣٠ مرداد (٢١ اوت) در توییتر خود نوشت به دلیل اظهارت نخست وزیر دانمارک تصمیم گرفته است برنامه سفر خود به آن کشور را به تعویق اندازد.
این رفتار ترامپ در میان سیاستمداران و همچنین افکار عمومی مردم دانمارک به عنوان توهین و تحقیر دانمارکی ها تلقی شد. در همین زمینه نماینده حزب محافظه کار دانمارک در توییتر خود ا اشاره به ترامپ نوشت: "بدون هیچ دلیلی، ترامپ تصور کرده که قسمت خودمختار کشور ما قابل فروش است. و سپس به طرز توهین آمیزی بازدید برنامه ریزی شده خود را لغو نموده است. شاید بخشی از ایالات متحده آمریکا برای فروش باشد؟ مثلا آلاسکا؟ احترام بگذارید!"
وزیر خارجه پیشین دانمارک هم به این مسئله واکنش نشان داد و گفت: " در نهایت این توهین به ملکه ما است، در ابتدا این فرد در واقع خودش را به کشور ما دعوت می کند، ملکه در واکنش، دعوتنامه رسمی برای بازدید دولتی از دانمارک ارسال می کند و حالا او از این سفرامتناع میکند."
گرینلند و دلایل اهمیت آن برای آمریکا
گرینلند بزرگترین جزیره کره زمین با مساحت دو میلیون و ۱۷۰ هزار مترمربع است؛بخش بزرگی از این جزیره به دلیل شرایط سخت آب و هوایی، خالی از سکنه است و در سراسر این سرزمین پهناور تنها ۵۶ هزار نفر زندگی میکنند. ۹۰% این گروه نیز قومی از اسکیموهای قطب شمال به نام "اینوئیت" هستند. حدود ۸۰% از گرینلند از یخ پوشیده شده و در برخی مناطق قطر این یخ تا چهار کیلومتر است.
این جزیره سالها مستعمره دانمارک بود. اما در جریان جنگ جهانی دوم و بعد از اینکه آلمان، دانمارک را اشغال کرد، آمریکا کنترل جزیره را به دست گرفت و آن را یک سرزمین "تحتالحمایه" نامید. بعد از جنگ، گرینلند دوباره به دانمارک بازگردانده شد تا اینکه در سال ۱۹۵۳، این کشور گرینلند را به خاک خود ضمیمه کرد. این جزیره هم اکنون به صورت خودمختاری اداره می شود و جز در مورد سیاست خارجی و دفاعی از استقلال تصمیم گیری برخودار است.
آمریکا در طول یک قرن گذشته به تسلط بر این جزیره چشم طمع دوخته است. ایالات متحده در حال حاضر در گرینلند دارای پایگاه نظامی در زمینه ردیابی موشکی و همچنین یک پایگاه تحقیقاتی سازمان فضایی آمریکا - ناسا– می باشد. با این حال برنامه ریزی برای خرید این جزیره نشان از اهمیت گسترده آن برای واشنگتن میباشد که میتوان دلایل و انگیزههای مختلفی را برای آن برشمرد.
قبل از هر چیز، گرینلند منابع طبیعی دارد: سنگ آهن، سرب، روی، ذغال سنگ و حتی طلا و الماس. علاوه بر اینها برخی جغرافیدانان معتقدند که گرینلند بر روی یکی از بزرگترین منابع باقیمانده نفت جهان قرار دارد که احتمالا استخراجش در آینده به صرفه خواهد بود.
تلاش برای تسلط بر منابع انرژی جهان یکی از اصلی ترین وجوه رقابت های ژئوپلتیکی قدرت ها می باشد. دولت آمریکا تخمین میزند که حدود ۲۲ درصد نفت و گاز جهان در قطب شمال قرار دارد و به همین دلیل، کنترل این منطقه یا تسلط بر بخشی از آن میتواند اثر قابل ملاحظهای بر قدرت بازیگران جهانی داشته باشد.
نگاهی به اسناد وزارت دفاع آمریکا نشان میدهد که دولتهای این کشور در ارتباط با مساله قطب شمال و تسلط بر منابع آن، نگرانیهایی دارند که ناشی از وجود رقبای بزرگی چون روسیه و چین است.
روسیه با داشتن امكانات گسترده علمی و تحقیقاتی و ناوگان اتمی و هواپیماهای قطب پیما در سال های اخیر گام های بزرگی برای حضور مقتدر در قطب شمال برداشته و اعلام كرده است 20 درصد سرزمین های قطب شمال به این كشور تعلق دارد. به گزارش رسانه های روسی، سرزمین های این منطقه یخ زده دارای منابع عظیم نفت و گاز است و روسیه 6 میلیون و 200 هزار كیلومتر مربع ظرفیت برای بهره برداری نفتی در پهنه آن دارد.
از طرف دیگر چین نیز سرمایهگذاری قابلتوجهی را در گرینلند آغاز کرده است. چینیها كارهای تحقیقاتی را در این منطقه انجام می دهند به طوریكه چین سال 2012 یك كشتی یخ شكن به نام «اژدهای برفی» را به قطب شمال فرستاد كه پیامی از سوی پكن مبنی بر میل مبدل شدن به قدرتی قطبی است.
در نتیجه اکنون ترامپ امیدوار بود که با خرید گرینلند بتواند موجب برتری آمریکا در این رقابت فشرده و رو به گسترش شود. البته خرید سرزمین از کشورهای دیگر توسط ایالات متحده اقدام بیسابقهای در تاریخ این کشور نیست. آمریکا در قرن ۱۹ بخش پهناوری از سرزمینهای آمریکای شمالی را به نام "لوئیزیانا" از فرانسه و ایالت کنونی آلاسکا را از روسیه خرید. آمریکا حتی برای بخشهایی از فلوریدا یا کالیفرنیا و تگزاس هم به کشورهای اسپانیا یا مکزیک پولهایی پرداخت کرده است. عمدهترین معامله ملکی آمریکا خرید سرزمین آلاسکا از روسیه در سال ۱۸۶۷ میلادی بوده است. با این حال چنین رویکردی (فروش خاک) در جهان کنونی به هیچ عنوان معمول و پذیرفتنی در نزد افکار عمومی نیست و پاسخ منفی دولت دانمارک نیز کاملاً قابل پیشبینی بود.
«اول آمریکا» با رویکرد باجگیری و تبلیغاتی
مهمترنی شعار انتخاباتی ترامپ پیش از انتخابات 2020 همچنان شعار اول آمریکا خواهد بود. شعاری که خط مشی اصلی سیاست خارجی آمریکا طی بیش از سه گذشته از عمر دولت ترامپ بوده است. ترامپ همواره اعلام کرده است که متحدین آمریکا باید هزینه های دریافت حمایت های نظامی آمریکا را بپردازند. رویکردی که در مورد برخی متحدین عرب آمریکا به دوشیدن شهرت یافته است. حال این موضوع به شکلی دیگر در مورد دانمارک روی داده است. در اوایل طرح چنین درخواستی ترامپ در توییتی اعلام کرد: «دانمارک اساسا مالک این جزیره است. ما متحدان خوب دانمارک بودهایم و مثل بخش عمده جهان، از دانمارک حفاظت کردهایم؛ بنابراین این موضوع مطرح شد.» این امر نشان از رویکرد تاجرمآبانه و قلدرمنشی کاخ سفید به سیاست خارجی و روابط بین المللی در دوران ترامپ می باشد.
با این حال واکنش ترامپ به رد پذیرش فروش جزیره از سوی دانمارک، اهداف تبلیغاتی و انتخاباتی او را از این خواسته نمایان ساخت. وی با انتقاد از مضحک خواندن درخواتش از سوی نخست وزیر دانمارک گفت: «مخاطب او (نخستوزیر دانمارک) من نیستم، بلکه ایالات متحده آمریکاست. شما با آمریکا اینطور صحبت نمیکنید، دستکم در دوران من. آن در دوره رئیسجمهور اوباما بود که در فیلیپین هم به او اجازه فرود ندادند و در موارد مختلف با او رفتار بسیار بدی داشتند... میتوانند با او هر رفتاری که میخواهند داشته باشند، به خودش مربوط است. اما نمیتوانند با ایالات متحده چنین رفتاری داشته باشند و بگویند "چقدر مضحک است".»
تلاش ترامپ برای تبدیل کردن شکست به یک پیروزی تبلیغاتی برای خود در شرایطی که 1 سال پیش از انتخابات 2020 کارنامه سیاست خارجی آمریکا مملو از شکست در موضوعات مختلف می باشد و حتی تداوم موفقیتهای اقتصادی نیز با ابهامات جدی روبه رو است، تنها می تواند نمایانگر کارکرد انتخاباتی چنین اقدامی باشد.