هندسه نظام امنیتی آینده منطقه غرب آسیا و واقعیات ژئوپلتیک آن به هیچ عنوان تصویر قابل توجیهی از تداوم اتحاد استراتژیک ترکیه و واشنگتن را به دست نمیدهد که این امر متأثر از ناهمگونی زیربنای نظام ارزشی دو کشور به عنوان مولفه ای کلیدی در چارچوب بندی سیاست خارجی کشورها میباشد
الوقت - آزادسازی اندرو برونسون کشیش آمریکایی با رای یکی از دادگاههای ترکیه در 12 اکتبر 2018 (20 مهر 1397) رخدادی بود که بسیاری از ناظران آن را به عنوان نرمش یا چرخش بزرگ ترکیه در برابر مواضع سرسختانه دونالد ترامپ ارزیابی کردند. چند ماه تنش گسترده و سرازیر شدن موجی از تهدید و تحریم به روابط واشنگتن و آنکارا، این تصور را ایجاد کرده بود که دوران اتحاد استراتژیک میان دو طرف باید به فراموشی سپرده شود و در عصر جدید احتمالا شاهد افزایش تنشها خواهیم بود.
این فرضیه متعاقب نابهسامانیهای ایجاد شده در بازار ارز ترکیه و کاهش ارزش لیر در برابر دلار بیش از پیش تقویت شد؛ زیرا در وضعیت جدید، دولت و شهروندان ترک، آمریکا را عامل اصلی بیثباتیها قلمداد و تحریمهای دونالد ترامپ را در مقام دشمنی بارز با کشور خود میپنداشتند. در نتیجه کمپینهای مختلفی در سطح جامعه ترکیه برای حمایت از دولت و ضدیت با آمریکا تشکیل شد . رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه نیز با تاکید بر استقلال دستگاه قضایی کشور، هر گونه نرمش در برابر واشنگتن را غیرممکن دانست و با چاپ مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز غرب را تهدید به بازنگری در مناسبات استراتژیک و چرخش به شرق کرد.
با تمام این اوصاف، در رخدادی غیرمنتظره، در 12 اکتبر تمامی ماجرا به یکباره دگرگون شد و برخلاف حکم سنگین اولیه دادگاهی در ازمیر، برونسون که متهم به حمایت از گروههای تروریستی پکک و فتحالله گولن و تهدید علیه امنیت ملی ترکیه شده بود، با تخفیف شدید مجازات توانست آزاد شود. در نتیجه این امر، اکنون این مساله مطرح میشود که آیا با آزادسازی کشیش آمریکایی اختلافات و تنشهای میان واشنگتن و آنکارا حل خواهد شد؟ به عبارت دیگر آیا عقب نشینی اردوغان را باید به منزله پایان یک دوره پرتلاطم و طوفانی در روابط ترکیه و آمریکا دانست و با آزادی برنسون پا به دوره ترمیدور یا بازگشت به دوران اتحاد استراتژیک دو کشور خواهیم گذارد؟
شکاف عمیق در راهبرد سیاست خارجی دو کشور
مهمترین علت برای عدم بازگشت مناسبات دو کشور ترکیه و آمریکا به شرایط عادی گذشته بعد از تنشهای چند ماه اخیر را میتوان در ارتباط با تفاوت استراتژیک در نگاه سیاست خارجی رهبران این دو کشور نسبت به مسائل مختلف منطقه غرب آسیا ارزیابی کرد. کشور ترکیه بر خلاف دهه گذشته که نوعی نرمش و همراهی محسوس را با سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا داشت، اکنون در مسائلی همچون بحران فلسطین، بحران سوریه، مناسبات با کردهای سوریه وکردها عراق و در سطحی راهبردی سیاستگذاری کلان نسبت به آینده تحولات غرب آسیا با واشنگتن تنشهایی جدی دارد که به آسانی نه تنها قابل حل نیستند، بلکه در تعارض با یکدیگر نیز قرار میگیرند. این امکان که آمریکا تحریمهای اعمال شده بر ترکیه را لغو کند، بسیار محتمل است اما این امر نمیتواند منجر به همراهی آنها در مسائل منطقهای شود. به ویژه رهبرن سیاسی آنکارا به هیچ عنوان نمیتوانند موضوع «نقشه راه» ترامپ پیرامون ایجاد توافق میان رژیم صهیونیستی با فلسطین که «توافق قرن» نامیده میشود بپذیریند.
همچنین، آنکارا با سیاستهای واشنگتن نسبت به کردهای سوریه اختلافات بسیاری جدی دارد که در کوتاه مدت قابل حل نبوده و میتواند حتی در آینده نزدیک که مبحث تعیین تکلیف آینده سیاسی سوریه پس از جنگ به کانون مناقشات کشیده شود تنشهای میان دو کشور را بیشتر کند. اعلام عدم همراهی با آمریکا در تحریم ایران که در حال حاضر یکی از مهمترین پرونده های سیاست خارجی دولت ترامپ میباشد یکی دیگر از اختلافاتی است که نشان دهنده عمق دیدگاه متفاوت آنکارا- واشنگتن به نظم امنیتی- سیاسی آینده منطقه غرب آسیا میباشد. هندسه نظام امنیتی آینده منطقه غرب آسیا و واقعیات ژئوپلتیک آن به هیچ عنوان تصویر قابل توجیهی از تداوم اتحاد استراتژیک ترکیه و واشنگتن را به دست نمیدهد که این امر متأثر از ناهمگونی زیربنای نظام ارزشی دو کشور به عنوان مولفه ای کلیدی در چارچوب بندی سیاست خارجی کشورها میباشد. این مولفه بخش دیگری از استدلال نوشتار است که می توان از آن به عنوان نهادینگی در شکاف هویتی ترکیه و غرب از آن یاد کرد.
نهادینه شدن شکاف هویتی جامعه ترکیه و غرب
نهادیه شدن شکاف هویتی میان شهروندان جامعه ترکیه با فرهنگ و هویت آمریکایی دیگر سطحی است که نه تنها در مقطع کنونی، بلکه در آینده نیز مانعی بزرگ برای ایجاد اتحاد راهبردی میان دو طرف خواهد بود. در حقیقت، طی چند سال گذشته جامعه ترکیه با بازگشت به میانی ارزشی و هویت اسلامی خود، به این امر مهم پی بردهاند که به هیچ عنوان ارزشهای سکولار و لیبرال غربی، نمیتواند همراستای با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی آنها، همراه باشد. در نتیجه، آنچه که در عرصه فرهنگ سیاسی ترکیه اتفاق افتاده نوعی تقویت ارزشهای اسلامی و رشد روحیه ضدیت با فرهنگ غربی به رهبری آمریکا بوده است.
در وقایع چند ماه اخیر نیز، پس از مشاهده موج خصومت و ضدیت دولت آمریکا با ترکیه در زمینه تحریمها و دخالت در امور داخلی این کشور، موجی از تضاد و ضدیت با آمریکا در سطح کلان جامعه ترکیه ایجاد شد که میتوان از آن به عنوان نهادینه شدن شکاف هویتی نام برد. همین امر، در مقطع کنونی امکان هر گونه سازش و همراهی راهبردی سیاستمداران ترک با دولت آمریکا را سلب کرده است. این قاعده حتی در دولتهای احتمالی در آینده ترکیه نیز حاکم خواهد بود و هر دولتی با هر خطمشی فکری نمیتواند وارد اتحاد راهبردی با آمریکا شود.