پس از طرح ادعای واهی وقوع حمله شیمیایی در شهر دوما در منطقه غوطه شرقی در 7 آوریل 2018، در عرصه بینالمللی قطببندی و شکاف میان غرب با روسیه و چین، شکل واقعی به خود گرفت و حتی روند بهگونه ای پیش رفته که مقام های سیاسی دو کشور روسیه و آمریکا به این موضوع اقرار میکنند که مناسبات آنها حتی از دوران جنگ سرد وضعیت بدتری یافته است.
الوقت – منطقه غرب آسیا بدون تردید طی چند دهه گذشته کانون اصلی منازعات بین قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای بوده است. حتی برخی فرضیات مطرح میشود که بیش از نیمی از جنگهای تاریخ در این منطقه بوده و این نشان میدهد که غرب آسیا تا چه اندازه در روند معادلات بینالمللی تاثیرگذار بوده است. به عبارتی میتوان در وضعیت کنونی معادلات جهانی، منطقه غرب آسیا را در مقام «هارتلند نو» قلمداد کرد؛ یعنی محلی که هر بازیگر منطقهای و بینالمللی بر آن تسلط داشته باشد، در سطوح مختلف میتواند در رقابت با سایر بازیگران دیگر برتری پیدا کند. در تایید این ادعا میتوان به وضعیت حضور و صفآرایی بازیگران منطقهای و بینالمللی در برابر یکدیگر در غرب آسیا طی چند سال اخیر اشاره کرد. در حقیقت، منطقه غرب آسیا با محوریت بحران سوریه، به محل رقابت و زورآزمایی تمامی بازیگران تبدیل شده و هر گونه تحولی در معادلات این منطقه، علیالخصوص در سوریه، میتواند پیامدهای بینالمللی مهمی داشته باشد.
بر اساس همین قاعده، حمله موشکی و هوایی متجاوزانه کشورهای آمریکا، انگلستان و فرانسه به کشور سوریه در 14 آوریل 2018 (25 فرودین 1397) را میتوان یکی از رخدادهای تاثیرگذار بر معادلات منطقهای و حتی جهانی قلمداد کرد که میتواند در ترسیم آینده تحولات نقشی اساسی ایفا کند. در همین راستا، نوشتار حاضر در پی آن است که تاثیر حمله موشکی اخیر را بر تحولات آینده در سه سطح بینالمللی، منطقهای و داخلی سوریه مورد واکاوی قرار دهد.
الف) سطح بینالمللی: قطببندی غرب در برابر اتحاد روسیه و چین
پس از طرح ادعای واهی وقوع حمله شیمیایی در شهر دوما در منطقه غوطه شرقی در 7 آوریل 2018، در عرصه بینالمللی قطببندی و شکاف میان غرب با روسیه و چین، شکل واقعی به خود گرفت و حتی روند بهگونه ای پیش رفته که مقام های سیاسی دو کشور روسیه و آمریکا به این موضوع اقرار میکنند که مناسبات آنها حتی از دوران جنگ سرد وضعیت بدتری یافته است. نماد بارز این قطببندی جدید را میتوان در سه محور اساسی بررسی کرد. اولین محور را میتوان در جریان جنگ قطعنامهها و وتوهای پیدرپی مسکو و واشنگتن بر پیشنویسهای پیشنهادی طرف مقابل در مورد مساله «دوما»، مشاهده کرد. در حقیقت، از زمان آغاز به کار شورای امنیت فقط در دوران جنگ سرد میتوان نمونهای از بحران تقابل آمریکا و روسیه در شورای امنیت در سطح کنونی را یافت و این امر نشان میدهد که تا چه اندازه شکاف میان روسها با آمریکاییها جدی است. محور دوم را میتوان در مطرح شدن امکان درگیری روسیه با کشورهای غربی در صورت حمله آنها به سوریه ارزیابی کرد. در واقع، تهدیدات ترامپ، ترزا می و ماکرون برای حمله به سوریه، با صراحت از سوی روسیه پاسخ داده شد و بسیاری از مقامات روس، امکان برخورد نظامی با نیروهای این سه کشور را محتمل ارزیابی کردند. حتی در شرایط پس از حمله نیز در آینده این امکان وجود دارد که زیادهخواهی غرب در نهایت منجر به واکنش مسکو و آغاز دور جدیدی از جنگهای بزرگ جهانی شود. محور سوم در سطح بینالمللی، در ارتباط با اتحادی است که کشورهای روسیه و چین در عرصه جدید در مقابل آمریکا و متحداناش در پیش گرفتهاند. در حقیقت، سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا نسبت به تحولات منطقه شرق آسیا برای مقابله با روند افزایشی قدرت چین، موجب شده که پکن برای بیثمر کردن طرحهای واشنگتن، نزدیکی بیشتر به روسیه را در پیش بگیرد. بر همین روال نیز میتوان در آینده نزدیک شاهد تشدید قطببندی محور شرق در برابر محور غرب بود.
ب) سطح منطقهای: تثبیت قدرت و جایگاه محور مقاومت در منطقه
در شرایط قبل از حمله موشکی آمریکا، فرانسه و انگلیس به سوریه، در سطح منطقهای این سیگنال از سوی عربستان و برخی دیگر از دولتهای همسو با ریاض ارسال میشد که با حمله وسیع به سوریه، دولت بشار اسد ساقط خواهد شد و عملا نفوذ ایران در منطقه کاهش خواهد یافت. اما بر خلاف تمامی این تبلیغات رسانهای آنچه در وضعیت پس از حمله شاهد بودیم، تثبیت جایگاه و قدرت محور مقاومت به رهبری ایران در غرب آسیا بود. در حقیقت، نمایش غربیها بیش از آنکه بر اساس واقعیات میدانی و خواست عینی صورت بگیرد، نوعی قدردانی از دلارهای مصرف شده ریاض در واشنگتن، لندن و پاریس بود. آنها قصد داشتند محمد بن سلمان ولیعهد تندرو و کمتجریه سعودی را راضی کنند و روند دوشیدنهای چند وقت اخیر عربستان و دیگر کشورهای عربی را ادامه دهند. لیکن آنچه در عمل شاهد بودیم موشکپراکنی ساده بود که بیشتر آنها نیز از سوی سامانه دفاعی موشکی سوریه ساقط شد. لذا در وضعیت جدید، در معادلات منطقهای نه تنها جایگان ایران و محور مقاومت تضعیف نشد، بلکه این امر بیش از گذشته تثبیت شد که غرب توان مقابله با اراده محور مقاومت را ندارد و تروریستها تحت حمایت آمریکا و متحدان عربیاش، یکی پس از دیگری در حال نابودی و اضمحلال هستند. همین امر موجب خشم عربستان و رژیم صهیونیستی شده است و در نتیجه طی روزهای اخیر شاهد افزایش تلاش آنها برای دخالت در امور سوریه هستیم.
ج) سطح داخلی سوریه: عدم تغییر معادلات میدانی و حفظ دست برتر دولت مرکزی
در سطح معادلات داخلی کشور سوریه، این مساله به وضوح نمایان است که در عرصه تحولات میدانی نه تنها تغییر در جهت متضرر شدن حکومت مرکزی سوریه اتفاق نیافتاده، بلکه اکنون با رفع تهدید چند ساله نیروهای تروریست «جیش الاسلام» برای دمشق، جایگاه نیروهای مقاومت تقویت شده است. واقعیت آن است که دامنه و ابعاد حمله موشکی غرب به سوریه آنقدر ضعیف و سطحی بود که هیچ تغییر بر توان نظامی ارتش سوریه برجای نگذاشت. حتی در شرایط جدید گزارشها حاکی از آن هستند که روسیه طرح استقرار سامانه دفاع موشکی اس 300 در سوریه را در دستور کار قرار داده است. این امر در صورت اجرایی شدن، معادلات میدانی را بیش از پیش به نفع دولت مرکزی تغییر خواهد کرد و حتی تهدیدی جدی برای رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی و نیز آینده تلقی خواهد شد.