روسیه و کشورهای منطقه غرب آسیا از روابط تاریخی بسیار دیرینه ای برخوردارند. این روابط طی سده ها و قرن های متمادی ادامه داشته و در هر دوره ای دارای ویژگی های خاص خود بوده، به نحوی که روابط روسیه با منطقه غرب آسیا را می توان به دورهای مختلفی تقسیم کرد.
الوقت - در این بین وقوع قیام های مردمی یعنی بیداری اسلامی که نتیجه فضای آنارشیک به وجود آمده ورود ایالات متحده به منطقه بود، برای روسیه اهمیت فروان داشت تا جایی که به نظر می رسد دولت روسیه باتوجه به عملکرد آمریکا در منطقه و هرج و مرج حاصل از جنگ ها و حمایت ها از گروه های تروریستی (که باعث بی نظمی فزاینده گردیده) نقش خود را بازتولید می کند.
جایگاه کنونی روسیه به ویژه بعد از روی کار آمدن ولادیمیر پوتین، رویکرد بازگشت به دوران گذشته خود، با نگاه کسب پرستیژ و احیای قدرت از دست رفته در عرصه های جهانی را دارد که جلوگیری از نفوذ آمریکا درخصوص مسائل بین المللی از جمله اهداف این موضوع است. در این زمینه به خصوص در منطقه جنوب غرب آسیا (که آماج بی رحمی و منفعت طلبی ایالات متحده شده) کاهش مشروعیت کذب و از دست رفتن هژمون آمریکا در مقابل کشورهایی مانند ایران، مسکو را به این نتیجه رسانده که بسترهای لازم برای ورود به این عرصه حاصل شده است.
تردد بالاي ديپلماتيک ميان مقامات کشورهای منطقه به مسکو و بالعکس، به خوبي بيانگر بروز نوعي تحرک و پويايي در سياست منطقه ای روسيه از دهه هاي گذشته مي باشد. چنين به نظر مي رسد که در پي تحولات پس از 11 سپتامبر 2001 و به ويژه اقدامات نظامي آمريکا در افغانستان و عراق (و مخالفت های جدی مسکو را به دنبال داشته) که منجر به تکثير بنيادگرايي ديني و احساسات ضدآمريکايي در غرب آسیا گرديد، روسيه را از يک وضعيت و اقبال عمومي بيشتر نزد دولت ها و افکارعمومي جوامع منطقه برخوردار شده است، وضعيتي که اين کشور خود نيز به استقبال و بهره برداري از آن فکر مي کند.
در همین حال حضور روسیه در غرب آسیا منبعث از چند عامل مهم است: نخستین عامل همجواری منطقه قفقاز و کمربند جنوبی روسیه با منطقه غرب آسیا و گسترش روزافزون منافع و تضادهای مختلف در این دو حوزه و همچنین حفظ وضعیت با ثبات و پایدار در منطقه غرب آسیا از اقدامات مسکو می باشد.
در دومین عامل فدراسیون روسیه در نظر دارد از رشد و پراکندگی تروریسم و بحران در منطقه غرب آسیا جلوگیری کند. به عنوان مثال حفظ موقعیت کنونی حاکمیت سوریه در این منطقه از جمله اهداف اصلی روسیه به حساب میآید، به طوری که اینگونه تصور میشود مسکو از تغییرات همسو با معیارهای غرب در غالب خاورمیانه جدید استقبال نمی کند.
باتوجه به متغیر بودن مولفه های منطقه غرب آسیا از نظر مسکو پیوندهای امنیتی با غرب آسیا با هدف توزان در مرحله اول بوده که می تواند از نفوذ و یکه تازی امریکا در تعیین راهبردهای اساسی این منطقه جلوگیری نماید. در مرحله بعدی هم استفاده و بهره وری روسیه از منافع اقتصادی و تجاری سرشار در این منطقه از دیگر مولفه ها است که باعث تقویت در حضور آنها می گردد. یعنی روسیه سعی دارد علاوه بر حوزه های دیپلماسی و نظامی، در حوزه های بازرگانی و حتی فرهنگی حضور جدی در این منطقه داشته باشد.
در نهایت باید گفت بازتاب و عملکرد ضعیف آمریکا در منطقه و ایجاد رعب و وحشت و کشتارهای فراوان آن کشور و ایجاد بی ثباتی در جهت منافع خود و امنیت رژیم صهیونیستی در حداقل دو دهه اخیر، دولت ها را از یک سو به رهیافت تغییر نگاه به آمریکا و گرایش به همپیمانانی مانند مسکو رسانده است. همچنین نفرت و خشم مردم این منطقه از آمریکا باعث میل ملت های این منطقه نسبت به روسیه و استقبال از عملکرد این کشور شده است. در همین حال مسکو نیز براساس تجربه به خوبی می داند فرصت به دست آمده را باید به غنیمت بشمارد.