به گزارش الوقت، بارزانی در جواب نامه احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب که از او خواسته بود در تصمیم برگزاری همهپرسی بازنگری کند، نوشت: چارچوب کنونی روابط بغداد و اربیل بسیار خطرناک است و به درگیری ای منجر میشود که هیچ کدام از طرفین خواهان آن نیستند. وی خطاب به ابوالغیط گفت: باید دوستان مان در عراق سرزنش شوند نه ما، زیرا آنها بودند که ما را به گرفتن این تصمیم مجبور کردند.
منابع دیپلماتیک عربی روز گذشته اعلام کردند که احمد ابوالغیط در «نامه ویژه ای» خطاب به مسعود بارزانی، از وی خواست در تصمیم خود برای برگزاری همه پرسی که قرار است در بیست و پنجم ماه آینده برای استقلال این منطقه برگزار شود، بازنگری کند.
با این حال این نخستین بار است که اتحادیه عرب بصورت مستقیم به رئیس اقلیم کردستان عراق نامه مینویسد. برخی ناظران معتقدند در شرایطی که اتحادیه عرب خود از وضعیت با ثبات داخلی برخوردار نمیباشد، نامهنگاری دبیرکل این اتحادیه به رئیس اقلیم کردستان عراق چندان محل اعتنای بارزانی نخواهد. حال این جای سوال است که چرا اتحادیه عرب نمیتواند به مانند گذشته چندان در صحنه تحولات و منازعات منطقعای نقش تاثیرگذار باشد؟
اتحادیه عرب، ترکیب متجانس پراختلاف
اتحادیه عرب (جامعة الدول العربیة) نام مجموعهای از کشورهای عربی شامل ۲۲ کشور عرب زبان است که ۱۰ کشور از آفریقا و ۱۲ کشور آسیایی میباشند. با وجود چنین پیوند زبانی و قومیتی اما، جهتگیریها دتر اتحادیه عرب پیرامون تحولات منطقه چندان همسو و همجهت نیست و همواره اختلافات میان اعضا حتی همزمان با برگزاری اجلاسها نیز به چشم میخورد.
در جریان حمله لسرائیل به نوار غزه در سال 2009، اختلاف میان اعضای اتحادیه عرب به دلیل موافقت و یا مخالفت با جنبش مقاومت فلسطنینی حماس کار را به جایی رساند که از میان 22 کشور عضو این اتحادیه، 10 کشور در اجلاس سران این اتحادیه در قطر شرکت نکردند. در مقطعی دیگر مسئله سوریه بود که اختلاف به شدت تنشآمیز اعضای این اتحادیه را میان رهبران نزدیک به دمشق مانند مصر و اعضای ضد دولت بشار اسد از جمله عربستان نشان داد.
نمونه این اختلافات همچنان نیز در میان اعضای اتحادیه عرب دیده میشود و این روزها مسئله اختلافت دیپلماتیک قطر و عربستان میباشد که به ایجاد بلوکبندی جدید در اتحادیه عرب منجر شده است. هرچند اتحادیه عرب از همان ابتدای شکلگیری بحران در روابط قطر و عربستان خود را از ان کنار کشید، اما همین کنارکشی اتحادیه عرب و عدم مداخله این اتحادیه در بحران روابط دیپلماتیک میان دو عضو برجسته این اتحادیه یعنی قطر و عربستان نشان میدهد تا چه میزان اتحادیه عرب این روزها توانایی ایفای نقش خود را حتی در جهان عرب از دست داده است.
در همین ارتباط همزمان با آغاز بحران در روابط قطر و عربستان، اتحادیه عرب پای خود را از اختلاف ها کنار کشید و اعلام کرد که قصد بررسی آن را ندارد. محمود عفیفی، سخنگوی اتحادیه عرب در گفتگو با خبرگزاری اسپوتنیک روسیه در واکنش به قطع روابط بین برخی کشورهای عربی و قطر گفت: «بحث و بررسی موضوع روابط قطر با دیگر کشورهای عربی در اتحادیه عرب مطرح نیست.»
چرا اتحادیه عرب ناتوان است؟
بدون شک اصلیترین دلیل ناتوانی و ضعف اتحادیه عرب به مانند هر اتحادیه دیگری عدم وجود همگرایی لازم میان اعضا است که مورد اشاره قرار گرفت. این که چه موانعی تاکنون باعث شده تا میان اعضای اتحادیه عرب ناهمگرایی به وجود آید، عوامل متعددی میتواند، باشد.
در میان کشورهای اتحادیه عرب، به طور سنتی میان قاهره و ریاض نوعی رقابت بر سر رهبری کشورهای عربی وجود داشته است و تا کنون این رقابت پنهان باعث شده تا نوعی بلوک بندی همیشگی میان اعضای اتحادیه و در مواردی ناهمسویی میان مصر و عربستان ایجاد شود.
نوع حاکمیت کشورهای عضو اتحادیه عرب بسیار ناهمگون و متفاوت است. در کشوری مانند تونس و لبنان دولتها به طور معمول در فرایندی به نسبت دموکراتیک روی کار میآیند و در مقابل در کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان بخشی از اعضای اتحادیه عرب، دولتها عمدتا دولتهایی خانوادگی و خاندانی به شمار میروند. این نوع ماهیت متفاوت دولتها باعث شده تا جهتگیریها نسبت به تحولات متفاوت و غیرهمسو شود. به عنوان مثال کشورهای دموکراتیک اتحادیه عرب از جمله لبنان متاثر از فشار افکارعمومی داخلی، جهتگیری نزدیکتری را نسبت به مسئله فلسطین در مقابل کشورهای پادشاهی و خانوادگی اتحادیه عرب مانند عربستان دنبال میکنند.
چشم انداز آتی اتحادیه عرب
بحران قطر و اعلام بیطرفی و عدم ورود اتحادیه عرب برای حل موضوع نشان داد تا چه میزان اتحادیه عرب قابلیتهای خود را از دست داده است. اتحادیه عرب همچنین گاه صحنه تعارضات اعضاء در ارتباط با جنگ در یمن است. حتی کشورهایی مانند عربستان و امارات که به صورت ائتلافی تهاجم و جنگ را علیه یمن آغاز کردهاند در صحنه میدانی جنگ دچار درگیری و تنش میشوند. درگیری بیشتر نیروهای طرفدار عربستان و امارات در دو استان تعز و عدن نشانگر عدم تفاهم این دو کشور است.
مسئله سوریه نیز بخش دیگری از موضوع مورد اختلاف اعضای اتحادیه عرب شامل مصر و الجزایر از یک طرف و عربستان و امارات از سوی دیگر است. در مسئله فلسطین در حالی که برخی اعضا مانند عربستان بدنبال علنی کردن روابط خود با اسرائیل میباشند برخی دیگر مانند عراق به شدت با این مسئله مخالفند.
مجموع این بلوکبندیها و اختلافات در میان اعضای اتحادیه عرب همه نشانگر آن است که چندان نمیتوان آینده روشنی را برای این اتحادیه سیاسی متصور بود. اتحادیهای که زمانی به تقلید از اتحادیه اروپا اما بر مبنای قومیت و نه مرزهای جغرافیایی شکل گرفت این روزها آن چنان دچار دستهبندیها و بلوکبندیهای داخلی است که در عمل کارکرد و قابلیت خود را در صحنه سیاسی منطقه از دست داده است.
به عبارت دیگر می توان نشستهای سران عرب را بیشتر به یک نشست دورهمی تشبیه کرد تا نشستی که بتوان از آن نتایج مثبتی انتظار داشت .همواره در این نشستها که آخرین آن اخیراً در اردن برگزار شد از موضوع فلسطین به عنوان توجیهی برای شکست آن یاد می شود. براین اساس اتحادیه عرب در شرایط کنونی قادر به تاثیر و تغییر دادن اوضاع جهان عرب نیست و اختلافات و گرایشهای سیاسی مختلف مانع از وحدت دیدگاه میان اعضای آن می شود.
سیاستهای شکست خورده اتحادیه عرب را می توان در بیانیه ای که معمولاً در پایان هر نشست صادر می شود مشاهده کرد. سران عرب از اتخاذ تصمیمات جدی و یافتن سازوکاری برای حل شکلات جهان عرب عاجز هستند. شاید درصورت تداوم روند فعلی وقت آن رسیده که پایان غیررسمی حیات اتحادیه عرب را اعلام کنیم و وجود این اتحادیه را در حد نهادی دیپلماتیک و تشریفاتی به شمار آوریم.