الوقت - بیش از یک ماه از بحران سیاسی قطر و کشورهای عربی به رهبری عربستان میگذرد. طی این مدت طیفی از فراز و نشیب در این بحران صورت گرفته است از جمله تحریم های مالی، تنش در بازار های مالی، تعیین شروط سیزده گانه و واکنش طرفین و قدرت های منطقه ای به این شروط و پاسخ قطر به آن. اما سوالی که همواره ذهن تحلیلگران را به خود واداشته است چگونگی حل این بحران است.
در مناطقی همچون آفریقا و آسیای شرقی چنین بحرانهایی دارای عواقب کمتری هستند اما در منطقه ای مانند خلیج فارس این مسئله متفاوت است. عربستان به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت و قطر به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز مایع در جهان، دو طرف اصلی این بحران هستند و سایر طرف ها هم عموماً متحد آمریکا هستند. از سوی دیگر طرف هایی همچون روسیه و ترکیه، سعی در استفاده حداکثری از این بحران را دارند.
طرفین بحران و منازعه ،مسیری را پیش رفته اند که تداوم آن و حرکت به سمت تنش بیشتر، مستلزم هزینه های بیشتر سیاسی، اقتصادی و حتی خطر بروز جنگ می باشد. از طرف دیگر، کوتاه آمدن هر یک از طرفین نیز مستلزه هزینه های زیادی می باشد.
اگر دو طرف منازعه ، از موضع خود عقب نشینی نکنند و واشنگتن هم به تمایل رئیس جمهور خود به سمت ریاض ادامه دهد، نه تنها راهی برای تعدیل این بحران به یک عقب نشینی همراه با سازش پیدا نخواهد شد، بلکه بحران، پیچیده تر نیز خواهد شد.
تشدید اختلافات پیامدهای منفی را برای آنها در پی خواهد داشت . از جمله: عدم امکان همگرایی بین این کشورها ، کاهش اعتبار و کارکردهای اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس ، بی اعتمادی بین کشورهای عربیدر مواجهه با مسائل منطقه ای، سوق یافتن قطر به سمت رقبای عربستان و دیگر کشورهای تحریم کننده ، هزینه های اقتصادی از جمله آنها کاهش مبادلات تجاری، افزایش ناامنی سرمایه گذاری و کاهش درآمدهای توریستی.
از طرف دیگر در صورت عقب نشینی هر یک از دو طرف به هر میزان - نظر به اینکه تحت فشار و اجبار صورت می گیرد - در مفهوم شکست تلقی می گردد که برای هر طرف در واقع، هزینه اعتباری و حیثیتی سنگین خواهد بود. مواضع تند، زیاده خواهانه و مغرورانه و در عین حال غیر منطقی کشورهای تحریم کننده، این هزینه حیثیتی را برای آنها دو چندان خواهد کرد و به همین دلیل بسیار بعید است که عربستان و همراهان آن از این مواضع خود کوتاه بیایند. از سوی دیگر قطر نیز که خود را مظلوم و محق منازعه می داند، دلیلی برای کوتها آمدن نمی بیند . لذا به میزانی که کشورهای تحریم کننده بر مواضع خود اصرار نموده و یا حتی شرایط و فشارها را سخت تر نمایند، در مقابل، قطر نیز سخت تر و مقاوم تر خواهد ایستاد . بنا بر این به نظر می رسد که طرفین همچنان بر مواضع خویش اصرار نمایند که این روند، بحران را به سمت هزینه های بیشتر سوق می دهد.
یکی دیگر از راهکارها و. یا وضعیتهای محتمل می تواند درخواستی به شورای امنیت سازمان ملل باشد که این مسئله، راه را برای دخالت مستقیم روسیه در مسائل خلیج فارس به عنوان عضو دائم شورای امنیت باز می کند. همچنین می تواند آمریکا را نیز به میدان بکشاند . واشنگتن می تواند یا اقدام سازمان ملل را متوقف سازد و یا با جدیت در این بحران شرکت کند و یا حتی مسئله را رها سازد. این رهایی نیز منازعه را به سمت تشدید پیش خواهد برد.
درصورت ادامه روزافزون تنش یکی از بدترین گزینه ها برای قطر، گزینه نظامی خواهد بود که البته احتمال آن کم است. درصورتی که قطر مجبور به استفاده از این گزینه شود، مطابق با قراردادهای امنیتی خود با ایالات متحده در 1992 و 2014، می تواند از آمریکا جهت استفاده از پایگاه های نظامی برای بحران های امنیتی در خواست کمک نماید. اما بدون شک آمریکا در این بحران با قطر نخواهد بود. که در این صورت می تواند قطر را وادار کند که که تنها عملیات های محدودی از این پایگاه ها داشته باشد. طبیعتاً حتی اگر قطر احساس کند که نمی تواند از سازمان ملل و آمریکا کمکی دریافت کند، بدون شک به سوی روسیه می چرخد. ضمن اینکه برای مقامالت دوحه، وجود پایگاه نظامی آمریکائی ها در قطر نیز بی معنا خواهد بود.
البته نباید از نقش عربستان در پیچیده تر کردن این بحران غافل شد چرا که ریاض خود را مجبور به مبادله با دوحه نمی داند و بر منزوی ماندن قطر تا تغییر رفتار آن تاکید دارد. وزارت خارجه عربستان چندین بار تاکید داشته است که حاضر با مذاکره مستقیم با قطر نیست. شاید پیچیده ترین بخش شرایط حاضر، تاثیر بحران کنونی بر آینده شورای همکاری خلیج فارس باشد که مجموع این شرایط خود نشان می دهد که حل این بحران به راحتی و در کوتاه مدت قابل حل نیست. از آغاز بحران سیاسی در خلیج فارس، امید به صدور یک قطعنامه همچنان ناکام مانده است.
به طور کلی به نظر می رسد که دو طرف بر موضع خود همچنان استوار هستند و امید به حل شدن تدریجی بحران، کاهش می یابد و تحریم ها نیز در کوتاه مدت لغو نخواهند شد. هرچند که قطر همواره بر حل دیپلماتیک این بحران از طریق دیالوگ تاکید داشته است اما عربستان در پیچیده تر کردن عمدی بحران و بستن راه برای حل دسته جمعی آن نقش مستقیم داشته است که به خوبی در شروط سیزده گانه واضح بود. این احتمال وجود دارد که عربستان و امارات در گام بعدی برای انزوای دوحه بخواهند عضویت این کشور را در شورای همکاری خلیج فارس معلق و یا آن را از این شورا اخراج نمایند.. بدون شک هر کدام از موارد باعث پیچیده تر شدن بحران خواهد شد .