الوقت_ طالبان در افغانستان پديده مشترك زر ؛ زور ؛ تزوير است ؛ پروژه اي نيست كه احتياج به صلح داشته باشد ؛ هر نوع مصالحه در افغانستان ؛ مخالف با اصول اين گروه است ؛ زیرا طالبان پروسه اي است كه براي تامين منافع غرب راه اندازي شده است ؛ نه برای مصالحه و سهیم شدن در حكومت كابل
تلاشهای بيش از سيزده ساله زمامداران كابل ؛ برای مذاكره صلح با طالبان موفقيتي در برنداشته است . «حامد کرزی» برای آغاز مذاکرات بارها به طالبان حُسن نیت نشان داد و خواستار مصالحه این گروه با دولت شد، وي برای تشویق طالبان به مصالحه با دولت، بارها طالبان افغانستان را «برادر» خطاب کرد و گفت: " خواستگاه آنان افغانستان است و باید در کنار سایر مردم در رفاه و آسایش زندگی کنند نه اینکه با تداوم کشتار و خونریزی، رفاه همگانی و اجتماعی را از بین برده و زندگی خود را نیز تباه کنند " .
اما با وجود تلاشهای کرزی، طالبان حاضر به مصالحه با دولت کابل نشد و سخنان وی را نادیده گرفت و حتی کرزی را دستنشانده غربیها دانست و بر طبل تداوم جنگ با دولت به بهانه حضور نظامیان خارجی بیش از پیش کوبید. کرزی معتقد بود که میتواند همکاری پاکستان را جلب کرده و با استفاده از نفوذی که اسلامآباد در گروههای تروریستی بهویژه طالبان دارد، آنان را پشت میز مذاکره با دولت کابل حاضر کند و به همین دلیل طي 21 سفر برای جلب حمایت پاکستان از این مذاکرات عازم اسلامآباد شد. اما وي بعد ها متوجه شد که بدون حمایت آمریکا و پاکستان آغاز گفتوگوهای صلح با این گروه غير ممکن است. لذا برای پایان جنگ دست به دامن آمریکا شد، اما پس از ناامیدی از آمریکا تلاش کرد تا با اقدامات خود واشنگتن را وادار به همکاری با کابل کند و به همین دلیل بود که امضای پیمان امنیتی کابل - واشنگتن را به تأخیر انداخت تا برای همکاری آمریکاییها در راستای برقراری صلح در افغانستان روزنه اميدي بيابد .
پس از آغاز به کار دولت وحدت ملی ؛ تلاشها به رهبری « اشرف غنی » برای آغاز مذاکرات صلح آغاز شد مسئولين دولت وحدت ملي از کشورهای خارجی خواستار میانجی گری برای مذاکره با طالبان شدند، اما تاکنون پاسخي روشن و تصميمي اميد وار كننده مشاهده نشده است . اشرف غني نيز در مسير کرزی برای به دستآوردن حمایت پاکستان برای آغاز مذاکرات با طالبان از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و به همین دلیل در نخستین روزهای زمامداری خود و با وجود چالشهای داخلی، سفر به اسلامآباد را به حل مشکلات درونی ترجیح داد . البته اشرف غني امیدوار است تا طي ارتقا ء سطح همكاري افغانستان - چين ؛ راه مذاکره و مصالحه با طالبان را از این طریق بگشاید، وي معتقد است که در صورت اعمال فشار از سوی چین به پاکستان ومتعاقبا اعمال فشار به طالبان ؛ مصالحه طالبان با دولت کابل ميسر خواهد گرديد . البته با تغيير شرایط سیاسی منطقه ؛ هم گرایی ها ؛ واگرایی های جدیدی نمود یافته است. موضع گیری برخی کشورهای همسايه ؛ منطقه ای ؛ فرا منطقه ای ؛ نسبت به افغانستان دچار تغيير و نوساناتي گرديده است . چنان چه اخيرا حكومت چین ؛ ضمن اعطاء کمک هنگفتی به پاکستان؛ به سران اسلام آباد توصيه كرده است كه به ایجاد صلح در افغانستان کمک کند؛ چنين توصيه اي مي تواند از سه منظر مورد بحث و تحلیل قرار گیرد .
1 - چین مبادرت به سرمايه گذاري عظيمي در افغانستان كرده است ؛ لذا ادامه نا امنی در افغانستان می تواند سرمايه و سود چيني ها را در معرض خطر قرار دهد. هر قدر امنیت در افغانستان گسترش پیدا کند، امکان سرمایه گذاری چین در افغانستان بیشتر می شود و منافع بیشتری برای آن کشور به ارمغان می آورد 2- گمانه زني ها بر آن است كه پاکستان به تدریج از سیاست نزدیکی به امریکا فاصله می گیرد و می خواهد در یک تعامل منطقه ای با کشور های منطقه نزدیک تر باشد و منافع خود را از این راه تامین کند . داشتن رابطه خوب با آسیای میانه و تبادل کالاهای تجارتی میان پاکستان و منطقه وسیع آسیا می تواند برای رونق اقتصادی پاکستان از اهمیت زیادی برخودار باشد؛ لذا توصیه چین به پاکستان در راستاي منافع پاکستان نیز مي باشد .
2 - کمک چین می تواند تکیه گاه بدیلی برای پاکستان باشد و سیاست مستقل تر از سیاست های امریکا را در پیش گیرد، یکی از نمودهای این سیاست جدید را می توان در موضع گیری حکومت پاکستان در قبال عربستان سعودی مشاهده کرد. عدم مشاركت پاکستان در جنگ سعودی ها علیه یمن، اگر چه اعراب حاشیه خلیج فارس را سخت بر آشفته کرد و مسلما منجر به تغییر رویکرد سیاسی و اقتصادی برخي کشورها ي عربي نسبت به پاکستان خواهد شد.احتما ل دارد آثار موضع گيري هاي محتمل اعراب ؛ بويژه در زمينه هاي اقتصادي ؛ در روابط افغانستان – پاكستان نقش آفرين گردد .
اما اينك ؛ گروه موسوم به « طالبان » حملات گسترده بهاری موسوم به «عزم» را علیه نیروهای امنیتی و خارجی ها در افغانستان را آغاز كرده اند . در اعلامیه طالبان آمده است که : " حملات بهاری «عزم » طي روز جمعه چهارم ارديبهشت ( ثور ) ماه 1394 بطور رسمی علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی آغاز میشود. در حملات بهاری، بیشتر مراکز نظامی، مقامات دولتی و مراكز نظامی هدف قرار میگیرند و مال و جان غیر نظامیان در امان خواهد بود و مساجد، مدارس، مکاتب، دانشگاه ها، بيمارستان ها و مراکز بهداشتي و درماني را آماج قرار نخواهند داد. " البته این امر پیش از آنکه بیانگر وجود راهبرد مدون نظامی از سوی این گروه باشد، بیشتر جنبه جنگ روانی و مبارزه تبلیغاتی به منظور ابراز وجود و قدرت نمایی دارد . عملیات
نظامی «عزم» این پرسش جدی را نیز به دنبال دارد که آیا طالبان عزم جنگ دارند یا در بزم صلح حکومت اشرف غنی، مشارکت می کنند و دست از جنگ و کشتار و ترور و ناامنی برمی دارند؟
در ارتباط با آخرين اخبار منتشر شده در خصوص آغاز مذاكرات طالبان با نمايندگان دولت وحدت ملي «محمداسماعیل قاسمیار» عضو شورای عالی صلح افغانستان اظهار داشت : " هیچ کس برای آغاز مذاکرات صلح با طالبان به قطر نرفته و گزارشهای منتشر شده از رسانههای داخلی و خارجی کذب است. از افغانستان کسی برای انجام مذاکرات صلح به قطر نرفته است و دو تن از اعضاي شوراي مذكور که اينك در دوحه بسر میبرند، جهت شرکت در کنفرانس علمی – تحقیقی که از سوی موسسه «پگواش» برگزار میشود، به این کشور رفتهاند .
قابل توجه است كه پس از اعلام جنگ بهاری طالبان در افغانستان ؛ برخی روزنامه های انگلیسی مطالبي مبنی بر این که : " نصف افغانستان به اشغال طالبان در خواهد آمد ." منتشر ساختند . اين كه روزنامه های انگلیسی از کجا ؛ با چه روش ؛ كدام منبع ؛ توانسته اند پیش بینی کنند که طالبان نیمي از افغانستان را اشغال خواهد کرد؛ سئوال برانگيز است . ؟ در اين خصوص دو احتمال وجود دارد .
1 - انگلیسی ها به توان نیروهای طالبان کاملا مطلع هستند .
2 - انگلیسی ها آن قدر به طالبان کمک خواهند کرد که نيمي از افغانستان را به اشغال درآورند .
نتيجه گيري :
طالبان فقط تحت حمایت یک کشور نیستند و به همین دلیل فقط پاکستانیها قادر به کشاندن این گروه به میز مذاکره و صلح نیستند ؛ بلکه طالبان دستپرورده و مورد حمايت کشورهای مختلف ؛ بهویژه آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونستی، عربستان سعودی، امارات و پاکستان و... هستند . طالبان بیش از آن كه يك گروه عقيدتي باشد گروهي مادیگرا و نيازمند است . رهبران آن به خاطر دستیافتن به دلارهای آمریکایی دست به اقداماتي تحت لواي دين میزنند تا از این مسیر بتوانند هم بقای خود را تثبیت کنند و هم منافع خارجیها را در افغانستان و منطقه تأمین و حفظ نمايند . طالبان نیازی به مصالحه با دولت کابل ندارد و هر نوع مصالحه مخالف با اصول این گروه است، زیرا طالبان برای تأمین خواستها و منافع ساخته شده ؛ نه برای مصالحه و سهیم شدن در قدرت دولت کابل، به همین دلیل است که طالبان در برابر زمزمههای آغاز مذاکرات صلح يا سکوت مي كنند و يا بر طبل جنگ با دولت کابل میکوبند . "
احمد مرجاني نژاد