الوقت_ استعفاي دولت يمن در كنار رفتن منصور هادي رئيس جمهوري، انحلال پارلمان، تشكيل شوراي رياست جمهوري و روند قدرت گيري حوثي ها در يمن از يك سو، مي تواند اولين چالش ژئوپليتيك و از سوي ديگر آزموني آسيب شناسانه - آينده نگرانه در رويكرد كلي سياست خارجي ملك سلمان پادشاه جديد عربستان باشد .
از سال 2011 به بعد، خيزش جنبش هاي عرب بر توازن سياسي و فرقه اي در منطقه خاورميانه تاثير گذاشته است و با نتيجه اي معكوس تبديل شدن به "زمستان عرب" و تنش هاي "درون كشوري" و "بين -كشوري" را تشديد كرده است. پژواك و لايه هاي پنهان اين تنش و نا امني را مي توان در تحولات سوريه، مصر، بحرين و يمن مشاهده كرد .
با شروع تحولات بهار عربي، ملك عبدالله پادشاه عربستان، سياست دوگانه اي را در پيش گرفت. او از يك سو با اتخاذ استراتژي "پيشدستانه" درصدد كنترل و مهار خيزش و بروز و ظهور اعتراض ها و آشوب ها در سطح داخلي كشور شد و از سوي ديگر، با در پيش گرفتن استراتژي "قدرت افكني" و حمايت مالي و تسليحاتي از معترضين و مخالفين در سطوح منطقه اي درصدد تاثيرگذاري بر ترسيم تحولات نوين منطقه اي نيز برآمد .
عربستان سعودي براي حفظ قدرت و برتري گروه هاي سني مذهب بر گروه هاي شيعه در سطح منطقه اي تاكنون ميليارد ها دلار هزينه صرف كرده است. حمايت عربستان از اين نزاع هاي داخلي بعدي منطقه اي پيدا كرد. در واقع بزرگترين "خطاي محاسباتي" عربستان حمايت هاي مالي و اعطاي بعد منطقه اي به نزاع و بحران يمن بود. اما نتايج و برونداد اين سياست "منطقه اي شدن بحران"، تطويل بحران هاي منطقه اي و زايش گروه هاي افراطي همچون داعش بوده است .
از اين رو با اين ميراث ملك عبدالله، ملك سلمان پادشاه جديد عربستان از يك سو، با تهديدات گروه افراطي داعش در مرز هاي شمالي و از سوي ديگر با بحران يمن در مرز هاي جنوبي كشور عربستان در مواجه اي چالشي قرار گرفته است .
بحران يمن، ابعادي گسترده تر از گستره و دامنه كشمكش ها و تعارضات حوثي ها با دولت يمن پيدا كرده است. تحولات يمن نشانگر و مبين شكاف ها و رقابت هاي منطقه اي است. اين بحران نشان مي دهد، با وجود رقابت هاي منطقه اي قدرت هاي مهم منطقه اي يعني ايران و عربستان، امكان گسترش يك نزاع داخلي به يك صف بندي منطقه اي وجود دارد. از آنجا كه از منظر عربستان صعودي و خيزش شيعيان در راس هرم قدرت در عراق منجر به گسترش دامنه نفوذ ايران در عراق و منطقه گرديد، صعود شيعيان در يمن نيز در همين راستا تصوير مي شود. در چنين وضعيتي، گرچه عربستان يمن را "حياط خلوت" خود مي داند، قدرت گيري حوثي ها در يمن، عربستان را در محاصره "كمربند شيعي" و "تنگناي ژئوپليتيك" قرار مي دهد و توان، ظرفيت و نيز اهرم هاي اعمال فشار ايران بر عربستان و متحدان منطقه اي آن كشور را افزايش خواهد داد. اين امر بدون ترديد براي عربستان قابل تحمل نخواهد بود .
با اين حال، مساله يمن از زاويه ديگري غير از صعود شيعيان و افزايش دامنه نفوذ و قدرت ايران در منطقه، براي عربستان اهميت راهبردي ديگري نيز در بردارد. هر چند پايگاه و فعاليت عمده القاعده در پاكستان و افغانستان مي باشد، اما در صورت بي ثباتي و "سوماليزده شدن" يمن، اين كشور همراه با سومالي دو پايگاه بالقوه فعاليت اين سازمان تروريستي القاعده در آينده خواهد شد. از اين رو تداوم ناتواني دولت يمن در رفع مشكلات و مسائل اقتصادي - معيشتي مردم، همچنين بسط بستر، ازدياد فعاليت و انتشار گفتمان القاعده - داعش در چند سال اخير نگراني هاي عمده اي در عربستان برانگيخته است. اين كشور به شدت نگران "بر گشت احتمالي" شبح بمب گذاري هاي 2003 و 2004، اما اين بار از مرز يمن است .
عربستان يكي از ثروتمند ترين كشورهاي منطقه و يمن يكي از فقيرترين كشورهاي منطقه مي باشد. در واقع شكاف ثروت بين دو كشور تصوير "گسلي" را در ذهن سياست گذاران سعودي موجب گرديده است. كه با توجه به همسايگي دو كشور، نگراني هاي عمده اي در مورد امكان و احتمال تسري ناامني و بي ثباتي به داخل عربستان و تحريك و تحرك اقليت سركوب شده و ناراضي شيعه اين كشور به وجود آورده است. سياست" قطع كمك هاي مالي" و "اعمال تحريم اقتصادي" از سوي عربستان جهت فشار بر دولت يمن، در نتيجه بي ثباتي هرچه بيشتر، هزينه هاي امنيتي- حيثيتي فراواني براي عربستان در برخواهد داشت. از اين رو، استمرار بي ثباتي يمن، دست برتر داشتن حوثي ها در ساختار دولت و قدرت گيري فزاينده القاعده و بعضاً داعش، سه تهديد كليدي و "پارادوكسيكال" براي ملك سلمان پادشاه جديد عربستان است .
با اين حال با توجه به قدرت نظام قبيله اي، تثبيت هر يك از فرقه هاي ديني (شيعي زيدي و سني شافعي) و سياسي در راس هرم ساختار قدرت دولت، نظم سياسي يمن شكننده و دچار بي ثباتي فزاينده خواهد شد. از اين رو، شايد مطلوب ترين گزينه براي ثبات و امنيت يمن، تشكيل دولت انتقالي- ائتلافي باشد، تا با تسهيم قدرت و مشاركت جناح ها و گروه هاي مختلف، زمينه گذار يمن به امنيت نسبي فراهم گردد. البته عملياتي شدن اين سناريو مسلماً مي بايست از سوي دو كشور ذي نفع و موثر منطقه اي يعني ايران و عربستان مورد نظر و پذيرش قرار گيرد. تا اين دو قدرت بزرگ اسلامي با يكديگر به توافق نسبي نرسند، نمي توان مسائلي همچون داعش، تحولات سوريه، بحرين و يمن را شاهد بود. گرچه گزينه محتمل "معامله تهاتري سياسي" بين دو كشور، مبني بر رها كردن سوريه از سوي عربستان و رها كردن يمن از طرف ايراني دور از ذهن نخواهد بود .
نتيجه اينكه، با رويكردي واقع گرايانه مي توان در نظر داشت به دليل موقعيت جغرافيايي و جبر ژئوپليتيك، روابط منطقه اي ايران و عربستان به يكديگر پيوند خورده است و هر دو كشور به اين واقعيت معترف هستند. چرا كه هر دو كشور همواره در منطقه خواهند بود و مشكل نمي تواند به جاي ديگري منتقل شود. از اين رو با تشديد بحران هاي منطقه اي به ويژه در كشور يمن احتمالا شاهد يك نوع "همكاري خاموش" و "ديپلماسي پنهان" بين ايران و عربستان باشيم. مدل اين فرم "همكاري خاموش" را در عراق با انتخاب حيدر العبادي و جابجايي نوري المالكي از نخست وزيري شاهد بوديم. بر اين اساس ماهيت "تنش رقابتي" روابط دو كشور به "تنش تعاملي" در جهت مديريت و حل بحران يمن سوق خواهد يافت .