الوقت- پروفسور انریکو گالپینی یک از اساتید و متفکرين فلسفه اسلامی ایتالیا می باشند که تاکنون کتابها و تحقیقات زیادی از وی در جوامع اروپایی منتشر شده است. آخرین کتاب وی با عنوان ریشه فرهنگی و اجتماعی خشونت در جوامع اسلامی در سال 2016به چاپ رسیده است. ایشان همچنین مدیر وب سایت تحلیلی ایلدیس کریمنهمی باشد که جمعی از متفکران مسلمان در ایتالیا و فرانسه آن را اداره می کنند.
وی علاوه بر تدریس در دانشگاههای اسلامی ، استاد آموزش زبان عربی نیز می باشند . با توجه به اشراف ایشان بر مسائل جوامع مسلمان اروپا مصاحبهای با وي انجام شده است که به شرح ذیل می باشد:
کتابی در مورد ریشه های خشونت در جوامع مسلمانان از شما در سال جاری به چاپ رسیده است .لطفا کتاب مذکور را معرفی نمایید و اینکه این کتاب به چه نتیجه ای ختم می شود؟
این کتاب به زبان ایتالیایی و با هدف ارائه نقش اسلام در علوم، مسائل فرهنگی، تمدن و روابط مشترک تاريخي،علمي، مذهبي و ژئوپوليتيکي آن با ديگر سنت هاي مذهبي به ويژه مسيحيت منتشر شده است. اين کتاب درباره ویژگیهای مختص اسلام در مقایسه با سنتهای فرهنگی و معنوی ديگر است. من سعی کردم از نقطه نظر اسلام به سوالاتي در خصوص تقدس، علم، معنویت، انسان و زندگی او پاسخ دهم. با درک اين واقعيت که «اعتقاد اصلی اسلام پیام صلح و برادری میان همه انسان ها است.» برخلاف آموزه هاي اسلام اصيل، من اعتقاد دارم که امروزه اسلام با خشونت در اذهان عمومي غربيها همراه شده است اما نباید فراموش کرد که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای اسلامی دهه ها توسط غرب مستعمره شده بودند.
تا دهه هفتاد ميلادي،بسیاری از اروپاییهايي که درصدد يادگيري درباره اسلام بودند و یا به دنبال يافتن جايگزيني براي ماترياليسم غربي بودند به کشورهای اسلامی سفر ميکردند و یا روابط خود را با مهاجران مسلمان اروپا گسترش مي دادند. این تنها فرصت جهت آشنايي درباره اسلام بود. اما در دهه های اخیر هجوم گسترده مهاجران مسلمان به کشورهای اروپایی تا حد زیادی همه چیز را تغییر داده است. من قصد مبالغه ندارم ، اما می توانم بگویم که موثرترین تبلیغات ضد اسلامی توسط خود مهاجران جهان اسلام صورت گرفته است. بسیاری از آنها کشورهاي خود را براي بهبود زندگی مادی بهتر ترک ميکردند اما متوجه این نکته نبودند که غرب فاقد سنتهای اخلاقی است. با مهاجرت گسترده مسلمانان به اروپا، رابطه بین اسلام و اروپا نیز تشدید شد. جمعیت بومی اروپا، اسلام را به اکثریت قریب به اتفاق تازه واردان مرتبط می دانستند و آن را به عنوان یک تهاجم ایدئولوژیکی تفسیر می کردند.
امروزه علاوه بر بسیاری از ساکنان مسلمان غیر اروپایی، طبقه خاصی از مسلمانان نيز وجود دارند که در یک شرا یط خاصی زندگی می کنند. این دسته از مسلمانان اروپا پدیده جدیدی در تاریخ اروپا نیستند. آنها در قرن هشتم و قبل از ایجاد «فرهنگ با شکوه مسلمانان اسپانیایی» پدیدار شدند. سپس چند قرن بعد، نقش اساسی در ساخت« امپراتوری روم و مسلمان ترکیه » داشتند. در شرایط فعلی، که در یک طرف انسان آمریکایی و اروپايي که از هويتش منحرف شده و از سوی دیگر اسلام که قرباني تحولات شده است، مسلمانان اروپا باید در برابر خطر مرگبار اين بیماری که اروپا و جهان اسلام را تحت تاثير قرار مي دهد، محافظت کنند.
نظريه هاي تاريخي رسمی مدعی است که ریشه اروپا اساسا «یهودی-مسیحی است.» در واقع، اکثریت ریشه های باستانی یونان و روم است که البته به این موارد ریشه مسیحیت نیز افزوده شده است. اما اروپا همچنین دارای ریشههای اسلامی است. زیرا نفوذ اسلام در اروپا نتایج زیادی به همراه داشته است: اول رنسانس در اروپا و در اسپانیای مسلمان، بعدها «گوته» از اشعار صوفیانه که در آن خواستار این بود که روزی مسلمانان و اروپاییها زندگی مسالمت آمیز با هم داشته باشند الهام گرفته بود. اما پیشنهاد این نوع نیاز تغییر ذهنی است که در حال حاضر تصور آن سخت می باشد.
آیا به نظر شما برخی دولتهای اروپایی و یا احزاب افراطی و یا حتی رسانه های غالب غربی به شکلی عامدانه به دنبال انتساب تروریسم به اسلام و مسلمانان نیستند؟
بله البته. اخيرا ما شاهد گسترش احساسات ضد اسلامي و یا آنچه که به عنوان بیگانه ستیزی یا به طور خاص اسلام هراسی شناخته مي شود،هستيم. اين طرح اسلام هراسي در آغاز موفقیت آمیز بوده است. زيرا به طور عمده توسط یک سری حوادث تروريستي و خشونت آمیز دنبال ميشد. و رسانهها با اين ادعا که اين تصوير واقعي از مسلمانان است را انتشار ميدادند. سعي رسانهها در مرتبط دانستن تروريسم و اسلام است. اين ارتباط در خلا صورت نميگيرد بلکه نخبگان و افکار عمومي عامل ارتباطي آن ميباشند.
سیاستمداران از طريق رسانهها و براي موقعيت بهتر و با ثبات در میان مردم اسلام هراسي را اشاعه ميکردند. با توجه به اينكه سياستمداران با کنترل و برجسته کردن نقش رسانه ها در حوادث تروريستي تاکيد مي كنند، نظير طرح گسترش مهاجر ستيزي که روبه افزايش است. به اين معني كه با گسترش عمليات هاي تروريستي و نسبت دادن آن به دين اسلام و مسلمانان به ويژه مهاجران مسلمان اروپايي در مظان اتهام تروريستي قرار مي گيرند. هر چقدر کساني که در اين خصوص رادیکال تر و ضد مهاجرتر باشند، احتمال برنده شدن آنها بيشتر است.
آیا رابطه ای بین دین اسلام و خشونت وجود دارد؟
این دیدگاه بستگي به اين دارد كه از کدام زاويه به قضايا نگاه كنيم. اسلام و مسیحیت هر دو از وحدت و صلح نشات گرفته است. اما آمریکا تعمدا جنگ با اسلام را با این ادعا ادامه مي دهد که مسلمانان تروريست هستند. اما با توجه به این واقعیت که بر اساس گزارش سال 2013 پليس اتحاديه اروپا(يوروپل)، از 152 ترور گزارش شده تنها 2 مورد توسط مسلمانان تحريک شده بودند و بقیه توسط جدايي طلبان یا افراط گرایان انجام شده بود، البته ممکن است کسي بر اين باور باشدکه رابطه مستقیمي بین اسلام و خشونت وجود داشته باشد و يا اينکه اسلام از خشونت سرچشمه گرفته و باید اجتناب شود. اما بايد به اين نکته توجه کردکه تشکيل و مسلح کردن گروهي که حملات پاریس را مرتکب شد، يا داعش و جنگهاي خاورميانه با پشتيباني و تامين مالي آمريکا صورت مي گيرد. و اين نکته معمولا ناديده گرفته مي شود که عمدتا مسلمانان خود قربانی خشونت با نام "جنگ علیه تروریسم" هستند. آمریکا که خود جهان را بيشتر مسلح و کم تر امن ساخته درصدد القاي اين رابطه جعلي است.
ریشه های اجتماعی و فرهنگی خشونت در جوامع مسلمان را چه می دانيد؟
درارتباط با خشونت، نظرات مختلفي در جوامع مسلمانان وجود دارد. برخی از اين خشونتها لزوما با مذهب مرتبط نيست بلکه به زمینههای فرهنگی و تاریخی کشورهایي که اسلام در آن غالب است بستگي دارد. با بررسی تاريخ به اين نتيجه مي رسيم که یکی از موضوعات اصلی، اختلافات قومي و قبيله اي است. این اختلافات به سبب رقابت گروهي با گروههاي ديگر و سعی در به دست آوردن قدرت بیشتر نمود پيدا مي کند.
نکته بعدی که مي خواهم به آن بپردازم، به درک واقعی از اسلام مربوط مي شود.در اين ديدگاه، نه همه بلکه اکثريت افرادي که در کشورهاي اسلامي به دنيا آمده اند اطلاعاتي در خصوص اينکه واقعا اسلام چيست، ندارند. آنها مسلمان هستند و فقدان آموزشهاي دانشگاهي و آموزشي براي مردم عادي نوعي نقصان محسوب شده و پاشنه آشيل برخي از اين کشورهاي اسلامي است که مورد مطالعه و تجزيه و تحليل قرار گرفتهاند.
اما در ارتباط با سوال شما، ریشههای تاریخی ديگر خشونت می تواند به دوران استعمار برگردد که کشورهای استعمارگر،کشورهاي اسلامي را اشغال کرده بودند که اثرات آن هنوز محسوس است.
ریشه های سیاسی و تاریخی خشونت در جوامع مسلمان چیست؟
به دنبال بازگشت به اسلام، اختلافات و درگیریهاي زيادي بین پیروان شاخههای مختلف وجود داشته است که اين اختلافات به اندازه امروز عميق نبوده است. عليرغم اين اختلافات، مردم با يکديگر در ارتباط بوده و زندگي اجتماعي و اقتصادي نزديکي با يکديگر داشتند. اما زماني که مرزهای ژئوپوليتيکي(جغرافیای سیاسی) بين کشورها ايجاد شد اين اختلافات عميقتر شد. البته اخيرا رهبران سياسي به دنبال مرزهاي مجازي هستند که بر اساس هويت هاي قومي است نه بر اساس مسائل جغرافيايي. برای رسیدن به این هدف، حافظه تاریخی کشورهای اسلامی به ویژه درخصوص درگیریها و اختلافات مجددا فعال شده که اين امر منجر به جنگهاي نيابتي و داخلي شده است.
آیا عضویت در گروههای افراطی در غرب خاص مسلمانان است؟
قطعا نه. هیچ ارتباط مستقیمي بین مذهب و افراطگرايي وجود ندارد، اما عملا افراط گرايي را نتيجه مذهب مي دانند. اين در حالي است كه اذهان عمومي را از طريق ايدئولوژي غیر منطقی و غیر انسانی به عنوان یک موضوع مهم در سراسر جهان منعکس مي کنند. به عنوان مثال، نگرانی این روزها مسئله بنيادگرایان افراطی است که بر ملی گرايي افراطي، نژادپرستي،آموزه های بیگانه هراسي و گروههای اقلیتهای مذهبی، قومی خاص تمرکز کردهاند. دموکراسي به سبب این نوع ایدئولوژی، به طور فزایندهای تحت فشار احزاب جناح راست عمدتا در ارتباط با سیاست های ضد مهاجرت قرار ميگيرد.
جایگاه مسلمانان در جوامع اروپایی را چگون ارزیابی می کنید؟ چه فرقی بین بریتانیا ، آلمان و فرانسه وجود دارد؟
قبل از پاسخ به این سوال، بايد اشاره کنم که تفاوت ظریفي بین سیاستهاي داخلی و خارجی اروپا در ارتباط با مسلمانان وجود دارد که ارزش پرداختن دارد. یکی از ویژگیهای اساسی اروپا اين اعتقاد است که دسترسی به اطلاعات آزاد و جنبش آزاد برای همه وجود دارد که مسلمانان نيز از اين قاعده مستثنی نیستند. مسلمانان نيز مانند سایر شهروندان میتوانند به مذهب خود، آموزش و درمان رایگان و حتي موقعيتهاي سياسي دسترسي داشته باشند. اما اروپاييها نسبت به کشورهاي اسلامي در سیاست های خارجی خود تهاجمي تر عمل مي کنند. مانند: به بهانه جنگ با تروريسم، مداخله نظامی در لیبی صورت مي گيرد و يا حمایت از جنگ های نیابتی در سوریه و شمال آفریقا.
البته کسی نمی تواند ادعا کند که تفاوت زیادی در سیاست های داخلی آلمان، فرانسه، بریتانیا و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا در اين خصوص (مسلمانان مهاجر) وجود داشته باشد.در نهايت بايد اشاره کنم که در حال حاضر مذاکرات سیاسی در اروپا در ارتباط با چگونگي تعامل با مسلمانان وجود دارد و به راحتی نمی توان گفت که اروپا ضد یا طرفدار مسلمانان است.
خشونت مسلمانان در اروپا آیا به دلیل آموزهای دینی است یا سیاست ها و عملکرد دولت های اروپائی؟
اسلام هرگز به پيروان خود کشتن مردم بی گناه را درشکلهاي مختلف(حملات،بمب گذاريهاي انتحاری و تهاجم) آموزش نداده است بلکه تاکيد اسلام اين است که با ديگران با احترام تعامل داشته باشند. ولي افرادي که حملات تروریستی انجام داده در یک آموزه متصلب و متعصب سیستماتیک گرفتار شدهاند که صرفا فرمانبردار هستند و معتقدندکه به خداوند خدمت مي کنند اما در واقع در خدمت گروههاي انحرافي هستندکه نه انسانی و نه اسلامی هستند.
اما در خصوص دولت های اروپایی،همانطوري که قبلا اشاره کردم سیاست های خارجی آنها چند پهلو است. بسیاری از مراکز اسلامی که در اروپا واقع هستند توسط عربستان سعودي و قطر تامین مالی و حمايت ميشوند. تمرکز قطر بر اخوان المسلمين و تمرکز پادشاهي عربستان سعودي بر وهابيت است.